0

مدح امام رضا (ع)- شعری از علی دولتیان

 
sabure
sabure
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : تیر 1393 
تعداد پست ها : 9

مدح امام رضا (ع)- شعری از علی دولتیان

 

بر سر در هر بیت توقف کردیم
تا این که به نام حسن یوسف کردیم
کوچکتر از آنیم ببخشید آقا
یک گل به شما اگر تعارف کردیم
***
خدایا جبرئیل تو دو پر داشت
کمی از، آسمانت هم خبر داشت
نمی دانم چه رازی در حرم بود
که پر از جبرئیلت بیشتر داشت
*****
***
از عرش خدا آیه فراوان می ریخت
از سوره ی شب ، کفر به ایمان می ریخت
با "لا" ی دژش گفت مرا گم نکنید
نور از دهن شاه خراسان می ریخت
***
ما گوش به حرفهای مردم کردیم
هر گوشه ی آن شهر تبسم کردیم
گفتند "پدیده" یک بهشت است بهشت
رفتیم و تو را در حرمت گم کردیم
***
اطراف حرم هر که به فکر خویش است
کار غلط او سبب تشویش است
برجی لب برج دیگری ساخته است
انگار گمان کرده که مشهد، کیش است
***
از حنجره ها موج خروشان می ریخت
تکبیر، در آغوش بیابان می ریخت
تا شهر به محراب لبش قامت بست
"لا" از دژ خورشید خراسان می ریخت
***
 
***
کاری شد و آن کار نباید می شد
در خاطر گلها چه زبانزد می شد
از بوته ی انگور و گل سرخ انار
زنبور عسل داشت مردد می شد
***
زخمی شده ی شهد انار ای باران
ای منتظرت چشم بهار ای باران
بر شعر ترم حال که جاری نشدی
یک قطره مدینه پس ببار ای باران
***
***
در شعر خدا صبح، دوبیتی دیدند
ظهری به دو چارپاره اش پیچیدند
در مغرب و در عشا ، شبی هفت غزل
در ساعت هشت از صلواتش چیدند
***
***
هر صحن، خیابان جدایی دارد
از هر طرفش راه به جایی دارد
بیراهه زیاد است در این شهر، ولی
در هر وجبش قبله نمایی دارد
***
***
از کشور خود عازم ایران شده بود
گردشگر شیراز و خراسان شده بود
لیدر سخن از ، حضرت معصومه که گفت
شیدا شد و انگار مسلمان شده بود
***
آن سوی زمین حال گلی خوب نبود
در غربت گل پنجره محبوب نبود
پیراهن گل بوی حرم داشت، هنوز
در کشورشان حیف که یعقوب نبود
***
علی دولتیان

 

شنبه 22 شهریور 1393  4:00 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها