پاسخ به:بزرگترین مشاعره آنلاین اینترنتی جهان
در زمينی كه ضمير من و توست ،
از نخستين ديدار ،
هر سخن ، هر رفتار ،
دانه هايی است كه می افشانيم .
برگ و باری است كه می رويانيم
آب و خورشيد و نسيمش « مهر » است
گر بدانگونه كه بايست به بار آيد ،
زندگی را به دلانگيزترين چهره بيارايد .
تنها نه فرات که هفت دریا می سوخت
از تشنگیت تمام دنیا می سوخت
باران سما ز سرنوشتش گله داشت
روزی كه جگر گوشه ی زهرا می سوخت
تا زبند زلف او قصد رهایی می کنم می دهد بر زلف مشکین پیچ و تاب دیگری
به یكتایی ، قسم یكتاست عباس
به مردی شهره دنیاست عباس
اگر چه زاده امالبنین است
ولیكن مادرش زهراست عباس
تو با من باش و بگذارعالمی از من جدا گردد چو یکدم با تو بنشینم دل از هر غم رها گردد
دل اگر هست دل زینب کبری باشد
آفرین باد بر این همت مردانه دل
☆☆ خداوندا، اراده ام را به زمان کودکی بازگردان ☆☆
☆☆ همان زمان که برای یکبار ایستادن هزار بار می افتادم اما نا امید نمی شدم ☆☆
ツ وبلاگ لبخند زیبای زندگیツ
☆☆ مدیر تالار ادبیات ☆☆
لازمه عاشقیست رفتن و دیدن ز دور
ور نه ز نزدیک هم رخصت دیدار هست
ترحم بر پلنگ تیز دندان
ستمکاری بود بر گوسفندان
نقش پیری را ز آب و رنگ ها نتوان زدود
در زمستان برف رسوا بر سر هر بام بود
دریای زندگی گوهری اینچنین نداشت
بر ساحل کرمت دریا خوش آمدی
یا امیرالمؤمنین روحی فداک آسمان را دفن کردی زیر خاک