0

امیر عاشقان

 
moradi92
moradi92
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 3481

پاسخ به:امیر عاشقان

محبت علي عامل رسيدن به كمال

در دواير مختلف هستي،‌هر شعاعي به دور محوري مي چرخد و هر پديده اي حول قطب وجودي كه وابسته به اوست، دور مي زند. امام معصوم محور هستي، قطب عالم وجود، تكيه گاه آفرينش، واسطه فيض الهي به جهان هستي و نگهدارنده كائنات باذن الله است. در اين راستا، محبت و ولايت علي (ع) مربي همه موجودات، هدايتگر آنان به سوي كمال و سبب دوام و قوام تمامي پديده ها از جمال تا انسان است. پيامبر خدا (ص) در اين رابطه بيان زيبايي مي فرمايد:

 

                                   حبًٌ عليٍٍٍّ حسنه لا تضرمعها سيئهًٌ      (بحار ج 9 ص 401)

محبت علي (ع) حسنه اي است كه با وجود آن هيچ گناهي به انسان صدمه نمي رساند.

بر اين معنا اگر محبت علي (ع) كه نمونه كامل انسانيت و طاعت و  عبوديت و اخلاق است از روي صدق و راستي باشد، مانع ارتكاب گناه مي گردد. مانند واكسني كه مصونيت ايجاد مي كند و نمي گذارد بيماري در شخص ″واكسينه شده″ راه يابد. محبت پيشوايي مانند علي (ع) كه نمونه تقوا و پرهيزكاري است آدمي راشيفته رفتار علي (ع) مي كند.

 

فكر گناه را از سر او بدر مي برد، البته به شرطي كه محبتش صادقانه باشد. كسي كه علي (ع) را بشناسد، تقواي او را بشناسد، سوز و گداز عارفانه او را، ناله هاي نيمه شبهايش را و ساده زيستي و كار و تلاش همه جانبه اش را بداند، محال است به خلاف فرمان او كه هميشه امر به تقوي و درستي مي كرد عمل كند. يعني هر محبي به خواسته محبوبش احترام مي گذارد و فرمان او را گرامي مي دارد. فرمانبرداري از محبوب لازمه محبت صادق است.

 

پس محب واقعي علي ، واله و حيران علي و عاشق و جانباز علي، رهرو راستين علي است.

کاش میشد زمان چند سال، به عقب برگرده!!

اون وقت، حتماً یه راه دیگه رو میرفتم و الان اینجای زندگی نبودم!!

 

جمعه 30 آبان 1393  9:20 PM
تشکرات از این پست
moradi92
moradi92
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 3481

پاسخ به:امیر عاشقان

جواني علي عليه السلام الگويي براي جوانان

- مي گويند بايد از حضرت علي (ع) الگو بگيريم!‌ اما چگونه؟!... من يك جوان هستم! يك جوان با خصوصيات خاص دوران جواني! يك جوان با شور و نشاط خاص اين دوران كه به خنده و تفريح، به شور و احساسات نياز دارد و به الگويي كه مرا به شور آورد!

- با تمام اين حرفها، باز هم بهترين الگو براي تو و براي همه،‌مولاي متقيان است: و بخصوص جواني شان!

- جواني حضرت علي (ع) ؟!

الگو گرفتن يك الگو

- بله ! خود اميرالمؤمنين هم در جواني شان، الگو داشته اند. الگويشان هم پيامبر بوده است. علي (ع) از شش سالگي همراه و همراز پيامبر و در خانه ايشان زندگي مي كرده اند و در همه امور زندگي شان، حتي جزيي ترين مسائل هم به پيامبر اقتدا مي نمودند. يعني خود ايشان هم از يك انسان كامل و والاي ديگر، الگو مي گرفته اند.

- اما چگونه ؟!

- پيامبر اكرم (ص) و علي (ع) همواره با هم بودند، از هنگام عبادت و خلوت در غار حرا گرفته تا مراحل مختلف دعوت خويشان، دعوت عمومي در خانه خدا و حتي سفرهاي تبليغي پيامبر. علي (ع) هميشه اول صبح به ديدار پيامبر مي رفت و آنگاه يكديگر را شاداب ودر آغوش مي كشيدند و احوال هم را مي پرسيدند. آندو بزرگوار اوقات زيادي از شبانه روز را در كنار هم به كار و تلاش مي پرداختند و گاه علي (ع) خالصانه عرق از پيشاني پيامبر (ص) پاك مي كرد و ا يشان نيز صميمانه از او تشكر مي نمود.

علي (ع) خود در اين باره مي فرمايند:

((پيامبر (ص) مرا در دامن خود پروريد. من كودك بودم، پيامبر مرا چون فرزند خود در آغوش گرمش مي فشرد و در استراحتگاه مخصوص خود جاي مي داد... هرگز نيافت كه من دروغي بگويم و در كردار من اشتباهي رخ دهد. من همچون بچه شتري تازه كه پيوسته به دنبال مادرش هست، به دنبال او مي رفتم. او هر روز نكته هاي تازه اي از اخلاق را براي من آشكار مي ساخت. و مرا فرمان ميداد كه در خط او حركت كنم. آن حضرت مدتي از سال در كوه حرا به سر مي برد و كسي جز من او را نمي ديد... من نور وحي و رسالت را ميديدم و بوي خوش ودل انگيز نبوت را احساس مي كردم.. موقعيتي كه من در محضر رسول الله داشتم براي هيچ كس نبود.))

- بسيار خوب!‌ تمام اين حرفها درست! اما حضرت علي، پيامبر را مي ديده اند، وجودشان را لمس مي كرده و به ايشان اقتدا مي كرده اند اما من چه؟! من كه حضرت علي را نمي بينم، چگونه مي توانم از ايشان الگو بگيريم؟!

- تاريخ كه روح، افعال و رفتار اميرالمؤمنين را ديده و نقل كرده است. از او استفاده كن! از ديدگان تاريخ!

- آري! مگر تو نمي گفتي الگويي مي خواهي كه تو را به شور بياورد. آنچه مي تواند يك جوان را به شور بياورد، ديدن حماسه آفريني ها و شورمندي هاي كسي است كه به او علاقمند است. حال چه كس ديگري را سراغ داري كه به اندازه اميرالمؤمنين ، حماسه آفريده باشد. در همان كودكي كه مصادف بود با آغاز بعثت پيامبر، كودكاني كه به تحريك مشركان،‌پيامبر را آزار مي دادند و سنگ مي پراندند، با شجاعت از اطراف پيامبر دور مي كرد.

چه كسي ، شب را در بستري پر خطر بجاي ديگري،بجاي محبوبش خوابيده و از آن شب به عنوان لذتبخش ترين شب عمرش ياد كرده است؟ مگر رشادتهاي اميرالمؤمنين را در جنگ بدر نشنيده اي؟! آن هنگام او فقط 25 سال داشته است و به گفته مورخين نيمي از كشته شدگان اين جنگ با ضرب شمشير علي (ع) از پاي در آمده بودند. مي داني در جنگ احد زمانيكه علي (ع) 26 سال داشت،انجا كه در همان اوائل جنگ پرچمدار9 لشكر دشمن را بهخاك انداخت و بعد هم هنگامي كه پيامبر در خطرمحاصره بود پروانه وار به دور آن حضرت مي چرخيد و از وجود مباركشان محافظت مي كرد همه مردم چه ندايي را از آسمان شنيدند:

  ((لا فتي الا علي،‌ لا سيف الا ذوالفقار))

((علي از همه جوانها بهتر است و ذوالفقار او از همه شمشيرها برنده تر))

- اما جنگ خندق و شجاعت بي همتاي علي (ع) و داوطلب شدن ايشان جهت مبارزه با عمروبن عبدود يكي از نيرومندترين مردان عرب آري همانجا بود كه پيامبر به واسطه اخلاص علي (ع) در اين مقابله بي نظير فرمود :

(( ضربه علي يوم الخندق، افضل من عباده الثقلين))

به راستي كه چنين حمله اي در وصف هيچ دلير مرد ديگري بيان نشده! در آن زمان اميرالمؤمنين 28 سال بيشتر نداشت!

در جنگ خيبر نيز هنگاميكه تمام مردان با تجربه و جنگ ديده سپاه اسلام، شكست خورده بازگشتند، علي (ع) به ميدان آمد و با فتح قلعه محكم و مقاوم خيبر آن پيروزي بزرگ را براي اسلام به ارمغان آورد.

به راستي كه هيچ جوان ديگري،‌ چنين جواني پرشور و هيجان انگيزي نداشته است.

همه مردان بزرگ تاريخ بشريت و پيشاپيش همه آنان علي (ع) در دوران جواني از رموز موفقيت خود بهره برده، راههاي پرپيچ و خم آن را با درخشندگي پشت سر نهاده،  توانسته اند كارهاي بزرگي را به انجام رسانند.

تفريح و شادي علي (ع)

- مي داني اي دوست عزيز: من هم حرفهاي تو را مي پذيرم. اما جنگ و شور و حماسه فقط بخشي از زندگي انسان است. جيزهاي ديگري هم هستند كه آدمي بايد به آنها هم توجه كند. الگوي كامل، بايد در آن زمينه ها هم حرف براي گفتن داشته باشد. اينطور نيست؟

- حتماً همينطور است. و من به تو مي گويم كه اميرالمؤمنين در آن موارد هم، الگويي قابل قبول و كامل ارايه مي دهد. آخر تو درباره زندگي اميرالمؤمنين چه فكر كرده اي؟

فكر مي كني تمام زندگي حضرت علي (ع) در جنگ و عبادت خلاصه شده؟

- يعني اينطور نبوده است؟!

- نه كه نبوده است! حضرت علي (ع)، مردي خوش رو و خندان بوده اند. هميشه تبسم خوش آيندي بر لب داشته اند كه دل مؤمنان را شاد مي كرده است. ايشان تفريح هم مي كرده اند. منتها تفريح در ديدگاه علي (ع) ولگردي و اتلاف وقت يا روز را به شب رساندن نبود.

- پس تفريح علي (ع) چگونه بود؟

علي (ع) كار را تفريح مي دانست.

تفريح او را، مسافرت، كمك به ديگران، تحصيل و تدريس، سرودن، نوشتن، حفظ و قرائت قرآن، مباحثه، نگريستن به طبيعت و ورزش تشكيل مي داد. پرداختن به ورزشهاي شمشيربازي، پرتاب نيزه، اسب سواري، كشتي، وزنه برداري و شركت در مسابقات ورزشي هم براي ايشان جنبه تفريح داشته است.

- چقدر جالب بوده است! احتمالاً به دليل همين ديدگاه اميرالمؤمنين نسبت به تفريح و زندگي بوده است كه اگر سرتاسر زندگي شان را مرور كنيم،‌ لحظه اي توقف و سكون در آن نمي يابيم. گويي حتي يك لحظه هم با لحظه قبلي شان مشابه نبوده است. و درست به دليل همين ديدگاه بود كه شوخي و خنده هم در سيره مولاي متقيان، شكل ديگري داشت.

- مگر شوخي و خنده علي (ع) چگونه بود؟

اميرالمؤمنين اهل شوخي و مزاح بود، اما نه شوخي هاي زننده و بي مزه! بلكه مزاح هاي معنادار و آموزنده!

هرگاه كه يكي از ياران و دوستانش را غمگين و گرفته مي ديد، با شوخي او را خوشحال مي كرد تا اندكي از اندوهش كم شود. از همه مهمتر اينكه، شادي علي (ع) هنگامي بود كه يك كافر، مسلمان مي شد. جنگي به پيروزي ختم مي شد، غذايي به فقير مي رساند، دل غمديده اي را شاد مي كرد،‌مشكلي را از كسي مرتفع مي كرد و كودك يتيمي را ذوق زده مي نمود. نكته ديگر هم اين بود كه مولاي متقيان در شوخي هايش مراقب و محافظ حدود شرعي بود تا حتي به شوخي دروغ نگويد،‌ دل مؤمني را نشكند يا با زن و دختر نامحرمي، شوخي ننمايد.

علي و ارتباط با زنان و دختران

- به طور مثال همين چگونگي ارتباط داشتن با زنها و دخترهاي نامحرم در جامعه، يكي از معضلات امروز ما جوانها است. بخاطر اينكه نه الگوي مناسبي در مورد آ‌ن ارائه شده و نه ديدگاه دين در مورد آن به خوبي مشخص و تبيين شده است. تازه، تندروي ها و كج رويهاي گروهها و طبقات گوناگون در مرحله عمل را هم به آن اضافه كن.

اگر به سيره اميرالمؤمنين دقت كني،‌مي بيني كه حضرت علي (ع) در سنين جواني با زنان سالخورده اسلام سلام و احوالپرسي مي نمود ولي با دختران و زنان جوان نه! حتي سلام هم نمي كرد. در حاليكه پيامبر در همان زمان با زنان و دختران هم سلام و احوالپرسي مي كردند. چون زماني كه علي (ع) 20 ساله و درعنفوان جواني چنين عمل مي نمود، پيامبر اكرم (ص) قريب 50 سال از عمر شريفشان مي گذشت بنابراين از آنجا كه احتمال پيش آمدن گناه دست كم براي طرف مقابل دور از ذهن نبود،‌علي (ع) اين تربيت شده مكتب پيامبر به عنوان يك جوان سعي داشت مسائل ارتباطي و حدود بين دختر و پسر يا به عبارتي زن و مرد را مراعات كند. هر چند وجود نازنين آن حضرت مبرا و پاكيزه از هر گونه آلودگي بود.

از طرفي پيامبر سه دختر جوان به نامهاي زينب، ام كلثوم و فاطمه در خانه داشتند. حضرت علي (ع) با اينكه از كودكي به اين خانه رفت و آمد داشتند،‌ اما در اين رفت و آمدها نهايت دقت را به عمل مي آوردند. در حاليكه همين علي (ع) در دوران خلافتش، وقتي كه حدود 60 سال سن داشت و همسر شهيدي را نيازمند كمك ديد، به ياري او شتافت.

 

پس در ارتباط با افراد نامحرم ،‌چيزي كه بيش از عوامل ديگر اهميت دارد، نيت و انگيزه طرفين و از همه مهمتر عدم امكان وجود مفسده درا ين ارتباط براي هر دو نفر است!

ياري رساندن به نيازمند و در طلب رضاي خدا آنهم در حد ضرورت مطلوب است و ليكن اين سيره جداي از بهانه جويي براي آشنايي و استمتاعات و لذت جويي و هرگونه آلودگي ديگر است.

به راستي كه كسي چون حضرت علي (ع)، در سنين جواني اش و در ريزترين حركات و رفتارهايش بهترين الگوي نسل جوان ماست.

کاش میشد زمان چند سال، به عقب برگرده!!

اون وقت، حتماً یه راه دیگه رو میرفتم و الان اینجای زندگی نبودم!!

 

جمعه 30 آبان 1393  9:29 PM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

پاسخ به:امیر عاشقان

تا صورت  پیوند  جهان  بود   علی   بود                  تا نقش زمین بود و زمان بود علی بود

 آن قلعه گشایی که در  قلعه ی  خیبر                  برکند به یک حمله و بگشود علی بود

آن  گرد  سرافراز  که  اندر  ره  اسلام                    تا کار نشد  راست  نیاسود ، علی  بود

شاهی که ولی بود و وصی بود علی بود                سلطان  سخا  و  کرم  و جود علی بود

آن   شير   دلاور   كه   براي   طمع  نفس                 بر  خوان  جهان  پنجه  نيالود  ،  علي  بود

سر  دو  جهان  جمله  ز  پنهان  و  ز  پيدا                   شمس الحق  تبريز  كه  بنمود ، علي بود

آن عارف سجّاد ، که خاک درش از قدر                      بر کنگرهی عرش بیفزود علی بود

مسجود ملایک که شد آدم ، ز علی شد                   آدم چو یکی قبله و مسجود علی بود

هم آدم و هم شیث و هم ادریس و هم الیاس        هم  صالح  پیغمبر  و  داوود  علی  بود

هم موسی وهم عیسی و هم خضر و هم ایوب       هم یوسف و هم یونس و هم هود علی بود

آن لحمک لحمی ، بشنو  تا  که  بدانی                    آن یار که او نفس نبی بود علی بود

موسی   و   عصا  و  ید  بیضا  و  نبوت                      در مصر به فرعون که بنمود ، علی بود

عیسی به وجود آمد و در حال سخن گفت                 آن نطق و فصاحت که در او بود علی بود

خاتم که در انگشت سلیمان نبی بود علی بود           آن نور خدایی  که بر  او  بود  علی  بود

آن  شاه  سرافراز  که   اندر  شب  معراج                  با   احمد   مختار   یکی   بود   علی   بود

 محمود    نبودند    کسانی     که     ندیدند              کاندر   ره   دین  احمد  محمود  علی  بود

آن  کاشف  قرآن  که  خدا  در  همه  قرآن                  کردش صفت عصمت و بستود علی بود

 چندان که در آفاق نظر  کردم  و  دیدم                      از روی یقین در همه موجود ، علی بود

هم اول و هم آخر و هم ظاهر و باطن                         هم عابد و هم معبد و معبود ، علی بود 

این کفر نباشد ، سخن کفر نه این است                    تا هست علی باشد و تا بود  علی  بود

 

مولانا جلال الدین محمد بلخی

 

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

جمعه 30 آبان 1393  9:38 PM
تشکرات از این پست
shirdel2 moradi92
shirdel2
shirdel2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 5535
محل سکونت : یزد

پاسخ به:امیر عاشقان

بنام خدا

از لطف شما دوست عزیز moradi92 سپاسگزارم .

برای مخلوقی همچون علی(ع) صحبت کردن و مطلب نوشتن خیلی راحت نیست اما چون وظیفه ما خصوصا در این برهه خاص زمانی که از همه طرف دشمنان پیدا و پنهان و دوستان ناآگاه و افراد مغرض با تمامی توان خود سعی بر حذف نام این مظلوم عالم نموده و میخواهند اسمی از او نباشد، لازم دانستم مطالبی در مورد مظلومیت این امام همام بنویسم.

تنها معاویه و ایادی او و حاکمان بعد از آنها نبودند که دستور حذف نام علی(ع) و لعن ایشان را در منابر دادند. در همین زمان ما هستند افراد و حکامی که با ثروت و مزدوران خود دارند نقش اسلاب خود را بازی می کنند.عجیب است که نهج البلاغه علی(ع) تا این اندازه در بین مردم مهجور مانده و حتی گاها مشاهده میشود ناآگاهان داخلی  به پیروی از صیهونیست ها در مقام مقابله با گسترش این کتاب و عمل به آن میشوند.اما از آنجا که خدا همیشه باحق بوده و هست و علی(ع) هم از حق و حق از آن او بوده است و بکوری چشم کسانی که نمی توانند و نمی خواهند در مسیر حق باشند،شناخت مردم دنیا و ایران اسلامی از این نور پرفروغ اسلام روز بروز بیشتر شده و کار بجائی رسیده که دانشمندان غیر مسلمان هم در ستایش ایشان نکات خاصی را بیان کرده ومی کنند.

نظر دانشمندان غیر مسلمان درباره امیرالمومنین

جورج جرداق مسيحي درباره اين بزرگ مرد آقا اميرالمؤمنين علي (ع) مي گويد:
در پيشگاه حقيقت و تاريخ برابر است چه اين بزرگ مرد را بشناسي و چه نشناسي زيرا حقيقت و تاريخ گواهي مي دهند که او عنصر بي پايان فضيلت، شهيد و سالار شهيدان نداي عدالت انساني و شخصيت جاودانه شرق است.
اي جهان چه مي شد اگر همه نيروهايت را درهم مي فشردي و در هر روزگاري شخصيتي مانند (آقا) علي (ع) با آن عقل و قلب و زبان و شمشير نمودار مي کردي اسلام علي (ع) مانند اسلام ساير مسلمانان در شرايط خاصي نبود، اسلام او از نهاد قلبش مانند جريان آب از سرچشمه جوشش داشت، نيايش هر يک از مسلمانان آن روز در آغاز براي بت هاي قريش بود اما نخستين نيايش علي (ع) در برابر خداي محمد(ص) برگزار شد آري اين است اسلام مردي که آنچنان خواسته شده تا در عشق به نيکي و ياري پيامبر رشد کند و رهبر عدالت خواهان و ناخداي کشتي در اعماق طوفانهاي سهمگين و امواج فتنه گردد.
درميان فرزندان آدم و حوا در تاريخ بشريت هيچکس مانند علي (ع) و سقراط در راه حق گام برنداشته است از يک اجتماع نوين و نيازمنديهاي تازه اي بودند که اصول فرسوده اي را در هم ريختند و بنيادي نو درانداختند ولي مردم به دشمني آنان برخاستند.
اما آنها هم مانند کوه در راه حق پاي استقامت بدامن کشيدند هر کدام از اين دو مرد با سرشت انساني پاک و نيروي خرد و دلگرمي روشني نهاد و ايماني که به خيرو نيکي داشت در برابر اشرافيت و سرمايه پرستي و ظلم و قدرتهاي حکومت فاسد مقاومت و مبارزه کرد هر يک از اين دو مرد بزرگ بر انسانيت ميراثي گرانبها بشمار مي رود.
(فراموش نشود که جورج جرداق يک مسيحي است و اين مقايسه علي و سقراط از لحاظ يک مسيحي چندان قابل سرزنش نمي باشد ولي از لحاظ يک مسلمان اين مقايسه مع الفارق است هر چند که سقراط را در هر مرتبه اي هم بشناسند).
چه بزرگ مردي که بشريت او را مقياس مردي و انسانيت مي بيند، آنچنان که اگر کسي به او عشق بورزد و پيرو او باشد، عاشق و جوياي نيکي و عدالت و حق و جوانمردي است، و اگر از محبت او برکنار باشد، از نيکي و فضائل بزرگي سرزده است.
آري نام علي (ع) در تاريخ اسلام انگيزه آرزوهاي هر ستمديده اي است و فريادي است که از گلوي هر مظلومي برمي خيزد تا آنجا که نام علي (ع) مرادف نهضت و اصطلاحات شده است.
از نقطه آساني کار هيچ چيز را نمي توان يافت که در اعلاميه حقوق بشر که سازمان ملل متحد آن را انتشار داده وجود داشته و فرزند ابوطالب در قانونش آن را فرو گذار کرده باشد بلکه در قانون او چيزهائي خواهيد يافت که به مراتب برتر و افزون تر است.
علي (ع) درياي مواجي است که سراسر هستي را فرا گرفته اما از قطره اشک يتيمي طوفاني مي شود.
اين علي (ع) است که در جنگ معني ديگري مي دانست غير آنکه ديگران مي دانستند و به قصد ديگر جنگ مي کرد غير آنکه ديگران مي کردند. با زهد جهاد را برگزيد و زاهدان گوشه انزوا را، مهرباني نسبت به بيچارگان او را به فتح قلعه ها و اميداشت و در راه محبت به درماندگان کاخ ستمگران را با خاک يکسان کرد چون در مکارم اخلاق به حداعلي رسيده بود.
قرن بيستم مي آيد و ناگاه مي نگريم که معاني و ارزشهائي که از شخصيت فرزند ابوطالب نمودار مي شود.همواره در نفوس بزرگ مي گردد و اوج مي گيرد، و ادب اخلاق دامنه داري را نتيجه مي دهد که بدان وسيله وفاي انسان مجسم مي شود به ارجمندترين کيفيت تجسم وفا، و همينگونه زمانها به کمک هم برمي خيزند تا همه با هم در آستانه دوستي و بزرگداشت علي (ع) فرو آيند و همانا اين دوستي عظيم و اين تجليل و بزرگداشت عظيم است که در راه آن بيش از گذشتن هزار سال و با اختلاف زمين ها و شرايط جغرافيائي نابغه معرّه و هنرمندان لبنان بهم مي رسند.
نهج البلاغه علي (ع) از فکر و خيال و عاطفه آياتي بدست مي دهد که تا انساني وجود دارد با ذوق بديع ادبي و هنري وي پيوند خواهد داشت.
عبارات بهم پيوسته و متناسب جوشان از حسي عميق و ادراکي ژرف بيان شده با شور و شوق واقعيت زيبا و نغز، که زيبائي موضوع و بيان در آن بهم آميخته تا آنجا که تعبير با مدلول و شکل با معني چنان يکي مي شود و متحد مي گردد که حرارت با آتش و نور خورشيد با هوا، و آدمي در برابر آن چيزي نيست مگر همانند مردي در برابر سيل خروشان و درياي مواج و تند بادي که مي وزد و تکان مي دهد.
يا مانند مردي در مقابل يک پديده طبيعي که بايد بالضروره و به حکم جبر، جريان به آن نحوي باشد که اکنون هست.
با يگانگي و وحدتي که اگر در اجزاء آن تغييري داده شود وجود آن از بين مي رود و تغيير ماهيت مي دهد. با بياني که اگر براي انتقاد سخن گويد. گوئي تندباد خروشاني است.
اگر فساد و مفسدين را تهديد کند همچون آتشفشانهاي سهمناک و پرغرش زبانه مي کشدو اگر به استدلال منطقي بپردازد عقلها و احساسات و ادراکات بشري را مورد توجه قرار مي دهد، و راه هر دليل و برهاني را مي بندد و عظمت منطق و برهان خود را ثابت مي کند و اگر براي تفکر و دقت دعوت کند حس و عقل را در آدمي همراه مي سازد و بسوي آنچه که مي خواهد سوق مي دهد، و آدمي را با جهان هستي پيوند مي دهد و نيرو و قواي انساني را آنچنان متحد و يگانه مي سازد که حقيقت را کشف مي کند و اگر پند و اندرز دهد، مهر و عاطفه پدري و وفاي انساني و گرمي محبت بي انتها در آن ديده مي شود آنگاه که براي آدمي از ارزش هستي و زيبائيهاي خلقت و کمالات جهان آفرينش سخن مي گويد.
آنها را با قلمي از نور ستارگان در دل قلب مي نويسد و ترسيم مي کند بياني که بلاغتي از بلاغت قرآن است، بياني که در اسباب و اصول بيان عربي به آنچه که بوده و خواهد بود پيوند دارد. تا آنجا که درباره آن گفته اند گفتار او پائين تر از کلام خداوند و بالاتر از سخن مخلوقات است.
انشاء علي (ع) پس از قرآن عالي ترين نمونه بلاغت است، و بلاغت ادبيات علي (ع) هميشه در خدمت تمدن و بشريت بوده و خواهد بود.
واقعا سزاوار است که در جهان امروز آتش افروزان جنگ و عوامل و مسببين بدبختي ملتها و افراد به سخنان و کلمات قهرمان انديشه عربي، بزرگمرد وجدان انساني علي بن ابيطالب (ع) گوش فرا دهند و آن را حفظ کنند و در مقابل گوينده بزرگ آن سخنان سر تعظيم فرو آورند....

بولس سلامه مسيحي مي گويد:
آري من يک مسيحي هستم ولي ديده باز دارم و تنگ بين نيستم من يک مسيحي هستم که درباره شخصيت بزرگي صحبت مي کنم که مسلمانان درباره او مي گويند خدا از او راضي است.صفا با اوست و شايد هم خدا به او احترام مي گذارد و مسيحيان در اجتماعات خود از وي سخن گفته از تعليمات او سرمشق مي گيرند و دينداريش را پيروي مي نمايند، از آنجا که در آئينه تاريخ مردم پاک و نفس کش بخوبي نمايان هستند مي توان علي (ع) را بزرگتر از همه آنها شناخت.
او بطوري از وضع رقت بار يتيمان و فقيران متاءثر و غمگين مي گشت که حالت وحشتناکي بخود مي گرفت.
اي علي شخصيت تو مرتفع تر از مدار ستارگان است و اين خصائص نور است که پاک و منزه باقي مانده گرد و غبار نمي تواند آن را لکه دار و کثيف نمايد.
آن کس که از حيث شخصيت ثروتمند و غني است هرگز نمي تواند فقير باشد، نجابت و شرافت او با غم ديگران عالي تر و بزرگتر شده است، شهيد راه دينداري و ايمان با لبخند و رضايت درد و مشقت را مي پذيرد.
اي استاد ادب و سخن شيوه گفتار تو مانند اقيانوس است که در عرصه پهناور آن روح ها بهم مي رسند و به يکديگر مي پيوندند.
ميخائيل نعيمه مسيحي مي گويد:
البته قهرمانيهاي علي (ع) فقط منحصر به ميدان کارزار نيست بلکه او در روشن انديشي، پاکي وجدان، شيوايي بيان، عمق و کمال انسانيت، شور و حرارت ايمان، بلندي همت و فکر، ياوري و هواداري از رنجديده ها و ستم کشيده ها در قبال جفاکاران و ستم پيشگان، فروتني در مقابل حق هر کجا که تجلي کند نيز قهرمان بوده و به هر اندازه که از زمان آن بگذرد هميشه پناهگاه پرمايه اي است که امروز و هر روز ديگري که شوق ما براي پي ريزي اجتماع و زندگي سعادتمندانه و فاصله اي شديد مي شود بسوي آن رو مي کنيم.
در واقع بر مورخ و نويسنده اي به هر اندازه که با هوش و با شخصيت نکته سنج نابغه هم باشد امکان ندارد که حتي در هزار صفحه بتواند تصوير کاملي از علي (ع) نشان دهد و براي شما مجسم سازد و بتواند رويدادهاي مهمي را که در دوران آن به وقوع پيوسته به نحو شايسته اي روشن سازد پس آنچه را که علي (ع) درباره آن فکر و دقت نموده و آنچه که اين شخصيت بزرگ عربي بين خود و خداي خود گفته و عمل کرده است از اموري است که هرگز هيچ گوشي آن را نشنيده و هيچ چشمي آن را نديده البته آن خيلي بيشتر از آن است که با دستش نمودار و يا با قلم و زبانش آشکار کرده است.

گابريل دانگيري درباره شخصيت علي (ع) مي گويد:
شخصيت علي (ع) داراي دو خاصيت برجسته و ممتاز است که در هيچ يک از قهرمانان بزرگ نمي توان يافت نخست آنکه علي (ع) در عين حال که عنوان قهرماني و امام هر دو را دارا بود.
سردار جنگي شکست ناپذير و عالم الهي و فصيح ترين خطباي صدر اسلام بشمار مي رفت. آيا ممکن است (رولان) و (بايار) دو قهرمان مشهور تاريخ اروپا را تصور کرد که متون مقدس را استادانه تفسير نموده و نکات مهم تورات و انجيل را شرح داده و از بالاي منبر نطق نموده و بغرنج ترين معضلات قانون مدني و قانون جزا راحل نمايند؟
آيا مي توان (سن تماس داکن) و (سن ژان کريز و ستوم) يا(سونه) روحاني بزرگ مذهب را در نظر مجسم کرد که شمشير بدست به خيل دشمنان هجوم کرده و ديوارهاي محکم ترين دژها را فرو ريزند؟
خاصيت دوم علي (ع) اين است که از نظر تمام مذاهب اسلام مورد ستايش و تکريم است و بي آنکه او خود خواسته باشد، تمام فرق و مذاهب اسلامي او را پيشواي خود مي شناسند، در صورتي که پيشواياني از قبيل (نسطوريوس ) و (فوسيوس) و (لوتر) فقط مورد احترام کليساهاي خود هستند و از نظر کليساهاي ديگر طرد شده اند.
علي (ع) خطيبي زبردست و نويسنده اي توانا و قاضي عاليقدري مي باشد و در صف مؤسسين و واضعين مکتب ها مقام اول را دارد، و مکاتبي که او تاسيس نموده از لحاظ صراحت و روشني و استحکام منطق و همچنين از لحاظ تمايل بارز آنها به ترقي و تجدد امتياز دارد.
علي (ع) بلند همتي و نجابت را براستي از حد گذرانده بود، بلاغت علي (ع) به پايه اي است که گوئي سخن را مانند جواهر تراشي مي دهد.

 

                  

جمعه 30 آبان 1393  9:48 PM
تشکرات از این پست
moradi92
09303495228
09303495228
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 8721
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:امیر عاشقان

بغض نگاهش را به خون نشانده

دیگر رمق در چشم او نمانده

گل های او گریان کنار بستر

دریای خونی در نگاه دختر

دستان عباسش گرفته این بار

می گوید ای بابا خدانگهدار

از این دم جدایی

دل ها شکسته میشد

وقتی که دیدگانش

آرام بسته می شد

حیدر آقام حیدر آقام

راهی اعلا شاه عالمین است

اشک یتیمی بر رخ حسین است

آنکه به ذرات جهان امام است

می گوید اکنون کار من تمام است

زینب گرفته نوحه ای شرر بار

می گوند ای بابا خدا نگهدار

واویلا و واویلا

یک شنبه 2 آذر 1393  7:42 PM
تشکرات از این پست
moradi92
09303495228
09303495228
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 8721
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:امیر عاشقان

سکوت تلخ وقت دل بریدن

به انتظار لحظه ی رسیدن

برای زینب فرصتی نمانده

علی نماز آخرش را خونده

سرخ آسمون مثل شعله امشب

بسته میشه چشم های خورشید از تب

مثل کاسه ی خون چشم زینب

امروز را بمون پیش دخترت

قاتل منه پلک آخرت

تو اضطرار زمهریر کوفه

دوا نداره زخم شیر کوفه

برای مرهم خیلی دیره دیره

اجل کناره حضرت امیره

موج در کوه سینه اش دریا دریا

داغ خشکی لب هاش صحرا صحرا

غرق شور و نجوای زهرا زهرا

امروز را بمون پیش دخترت

قاتل منه پلک آخرت

خدا نگه دار کوچه های ظلمت

خدا نگهدار روزگار غربت

همه برید از دور بستر من

فقط گل های فاطمه بمونند

از یه نور سبز حجره روشنه

یا علی بگید وقت رفتنه

یک شنبه 2 آذر 1393  7:43 PM
تشکرات از این پست
moradi92
09303495228
09303495228
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 8721
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:امیر عاشقان

غرق عزا و ماتم است

امشب همه کاشانه ی حیدر

عالم شده مانند کوفه

باز ماتم خانه ی حیدر

زهرا به سینه میزند

بهر عزای حضرت حیدر

دیگر نمی آید ز کوفه

ناله های حضرت حیدر

زینب کفن می آورد

آخر برای حضرت حیدر

کم کم شود آرام و بی جوهر

صدای حضرت حیدر

دست دعا بالا گرفته عالمی

بهر شفای حضرت حیدر

در کوچه های کوفه مانده

جای پای حضرت جیدر

کاش من گردم خدا امشب

فدای حضرت حیدر

جمع اند گرد بستر

بچه های حضرت حیدر

ارباب ما می گیرد اشک غم

از چشم های حضرت حیدر

با یاد زهرا گریه های

های های حضرت حیدر

آتش گرفته خیمه گاه حضرت حیدر

یک شنبه 2 آذر 1393  7:46 PM
تشکرات از این پست
moradi92
moradi92
moradi92
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 3481

پاسخ به:امیر عاشقان

“سفارش امام علے (ع)” به امام حسین (ع) 

 

پسرم!
 
گنه کار را ناامید مکن.
 
چه بسا کسى هست که همیشه با گناه است؛
 
سرانجامش به خیر پایان یابد.
 
چه بسا آدم خوبی ست در اول عمرش؛
 
سرانجامش به آتش کشده شود.
 
پناه می برم به خدا از آن آتش.

 


برگرفته از کتاب الروضه در مبانی اخلاق صص ۲۵۳ الی ۲۵۶
دوشنبه 3 آذر 1393  8:15 PM
تشکرات از این پست
moradi92
moradi92
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 3481
دوشنبه 3 آذر 1393  8:17 PM
تشکرات از این پست
moradi92
moradi92
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 3481

پاسخ به:امیر عاشقان

شخصیت حضرت امیر(ع)

 

شناخت امام علی(ع) بسی دشوار است تا آنجا جز خداوند متعال ورسول گرامی اش او را نشناخته اند و مدعیان شناخت حضرت تنها به اندازه توان اندک خویش به این شجره طیبه نزدیک شدند. حضرت امام در موارد متعددی می فرماید: «علی(ع) که در هر جا می رویم، اسم او هست… این علی همه چیز است; یعنی در همه ابعادانسانیت درجه یک است; و لهذا هر طایفه ای خودشان را به اونزدیک می کنند.

 

این علی همه چیز ماست و ما همه باید تابع او باشیم. در عبادت فوق تمام عبادت کنندگان بود. در زهد فوق همه زاهدها بود. درجنگ فوق همه جنگجویان بود. در قدرت فوق همه قدرتمندان بود; واین اعجوبه ای است که جمع ما بین چیزهای متضاد باهم کرده است.» «علی یک بشر ملکی و دنیایی است که ملکیان از او سخن گویند.

 

یا یک موجود ملکوتی است که ملکوتیان او را اندازه گیری کنند. اولی آن است که … بگوییم علی بن ابی طالب(ع) فقط بنده خدا بود و این بزرگترین شاخصه اوست که می توان از آن یاد کرد; و پرورش یافته و تربیت شده پیامبر عظیم الشان است; و این ازبزرگترین افتخارات است.»

 

فارغ از هردو جهانم به گل روی علی

از خم دوست جوانم به خم موی علی

طی کنم عرصه ملک و ملکوت از پی دوست

یاد آرم به خرابات چو ابروی علی

کاش میشد زمان چند سال، به عقب برگرده!!

اون وقت، حتماً یه راه دیگه رو میرفتم و الان اینجای زندگی نبودم!!

 

دوشنبه 3 آذر 1393  8:24 PM
تشکرات از این پست
moradi92
moradi92
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 3481

پاسخ به:امیر عاشقان

دنیای علی(ع)

 

یکی از ویژگیهای حاکم اسلامی، بی اعتنایی به دنیاست. حاکم مسلمانان باید چنان زاهدانه به دنیا نگاه کند که هیچ پست ومقامی نتواند او را بفریبد. امام (ره) با رفتار حکومتی اش درس بزرگی به همه حاکمان دنیا داد. او به همه آموخت که در هر عصرمی توان علی گونه حکومت کرد. آن راهبر روشن بین می فرمود:

 

«اسلام وضعش از اول این طور بوده است که آن حاکمش، که در راس بوده است، در زندگی در معاشرت در اینها با مردم یا پایین تربوده است یا همان جور; و بهترین حاکمی که در اسلام بعد از رسول الله(ص) پیدا شد، حضرت امیر سلام الله علیه بود. »

 

«… در زندگیش وقتی که انسان می بیند، که یک پوستی بوده است (این طور نقل می کنند) که شبها این پوست را می انداختند وخودشان با حضرت فاطمه سلام الله علیها رویش می خوابیدند و روزها همین پوست را علوفه رویش می ریختند برای شترشان. ..»

 

«شما ملاحظه کنید که یک نفر که خلیفه مسلمین است، زمامدار امور است، خلیفه است، این چه وضعی داشته است. در حالی که خلیفه است، می خواهد نماز جمعه بخواند لباس زیادی ندارد; می رودبالای منبر آن لباسی که دارد، حرکت می دهد.

 

به حسب نقل تا خشک بشود و دو تا لباس ندارد. یک کفشی را که خودش وصله می کرده است، کفاشی می کرده است، ازش می پرسند; حضرت می فرماید: که این کفش به نظر شما چقدر ارزش دارد؟ می گویند: هیچ. می گوید که:

 

امارت بر شما هم، خلافت هم در نظر من مثل این کفش و پایین تر ازاین کفش است; مگر این که اقامه عدالت کنم.»

کاش میشد زمان چند سال، به عقب برگرده!!

اون وقت، حتماً یه راه دیگه رو میرفتم و الان اینجای زندگی نبودم!!

 

دوشنبه 3 آذر 1393  8:27 PM
تشکرات از این پست
moradi92
moradi92
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 3481

پاسخ به:امیر عاشقان

علی (ع) و ستمگران زمان

 

امیرالمؤمنین، عمر خود را در پیکار با ستمگران، که خود را مسلمان معرفی می کردند، به سر برد. 

 

 آنهایی که حضرت امیر را به خیال خودشان نصیحت می کردند که شما یک مدتی معاویه را بگذارید در حکومت شما باشد و بعد که پایه حکومت شما قوی شد، آن وقت او را رد می کنید، به هیچ از آن حرف ها اعتنا نکردند و حجتشان هم این بود که یک نفر آدمی که برخلاف موازین الهی رفتار می کند و ظلم در بلاد راه می اندازد، من حتی برای یک آن هم، نمی توانم که او را حاکمش قرار بدهم. اگر حاکمش قرار می دادند یک حجت می شد برای اینکه، می شود یک فاسقی هم از طرف او حاکم شود! و حضرت امیر مضایقه کردند.

کاش میشد زمان چند سال، به عقب برگرده!!

اون وقت، حتماً یه راه دیگه رو میرفتم و الان اینجای زندگی نبودم!!

 

دوشنبه 3 آذر 1393  8:32 PM
تشکرات از این پست
shayesteh2000 shirdel2
moradi92
moradi92
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 3481

پاسخ به:امیر عاشقان

«اِنَّ عُمرُکَ عَددُ اَنفاسِک و علیها رَقیبٌ یُحصیها»

« عمر تو شماره نفسهای توست و این نفسها را، نگهبانی، شماره می کند.»

 


غررالحکم ح 3015 ص 158

 

دوشنبه 3 آذر 1393  8:51 PM
تشکرات از این پست
shayesteh2000
shirdel2
shirdel2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 5535
محل سکونت : یزد

پاسخ به:امیر عاشقان

بنام خدا

ویژگی‎های حکومت امام علی علیه السلام

حضرت علی علیه السلام

ویژگی مردمی بودن

حضرت علی علیه السلام در بخش‎هایی از خطبه‎های خود به ویژگی‎های خود و حکومت بر حق خود می‎پردازد تا مردم، حق و باطل را آشکارا بشناسند و زلال حقیقت را به روشنی دریابند.

 

الف- ویژگی‎های حکومت امام

حضرت در خطبه سوم می‎فرماید:

فَما رَاعنی اِلا وَالنّاسُ کَعُرفِ الضَّبعِ الیّ، یَنثالونَ عَلیَّ مِن کُلِّ جانبٍ، حَتّی لَقد وُطیءَ الحَسنانِ، وَ شُقَّ عِطفایَ، مُجتمعینَ حَولی کَربیضَة الغَنم... 

«روز بیعت، فراوانی مردم، چون یال‎های پر پشت کفتار بود، از هر طرف مرا احاطه کردند، تا آن که نزدیک بود حسن و حسین علیهماالسلام لگدمال گردند، و ردای من از دو طرف پاره شد، مردم چون گلّه‎های انبوه گوسفند مرا در میان گرفتند.

اما آنگاه که بپاخاستم و حکومت را به دست گرفتم، جمعی پیمان شکستند، و گروهی از اطاعت من سر باز زده از دین خارج شدند، و برخی از اطاعت حق سر بر تافتند، گویا نشنیده بودند سخن خدای سبحان را که می‎فرماید:

"سرای آخرت را برای کسانی برگزیدیم که خواهان سرکشی و فساد در زمین نباشند و آینده از آن پرهیزکاران است."

آری! به خدا آن را خوب شنیده و حفظ کرده بودند، اما دنیا در دیده آنها زیبا نمود، و زیور آن چشم‎هایشان را خیره کرد.

 

ب- شرکت عموم اقشار جامعه در بیعت با امام

امام علی علیه السلام در خطبه 229 به ابعاد گسترده و گوناگون حکومت خود می‎پردازد و نقش اقشار گوناگون مردم را در انتخاب و بیعت به گونه شگفت‎آوری بیان می‎دارد که: مردم، امام را می‎خواستند و بدون اجبار و اکراهی به او رای دادند، و همه در انتخابات رهبری شرکت داشتند که این ویژگی مهم را دیگر حکومت‎ها نداشتند.

 "و بَسطتم یَدی فَکففتُهَا، وَ مَددتُموهَا فَقَبضتُهَا، ثمَّ تَداککتم علیَّ تَداکَّ الابل الهیم عَلی حیاضِها یَومَ وِردهَا، حتّی انقطعتِ النَّعلُ، وَ سَقَطَ الرَّداءُ، و وطیَ الضَّعیفُ، وَ بَلغَ من سرور النّاس بِبَیعَتِهم ایّایَ أَنِ ابتَهَجَ بهَا الصَّغیرُ، وَ هَدَجَ الیها الکبیرُ، وَ تَحَامَلَ نَحوَهَا العَلیلُ، وَ حَسَرت الیها الکِعَابُ."

دست مرا برای بیعت می‎گشودید و من می‎بستم، شما آن را به سوی خود می‎کشیدید و من آن را می‎گرفتم، سپس چونان شتران تشنه که به طرف آبشخور هجوم می‎آورند بر من هجوم آوردید، تا آن که بند کفشم پاره شد، و عبا از دوشم افتاد، و افراد ناتوان پایمال گردیدند، آنچنان مردم در بیعت با من خشنود بودند که خردسالان، شادمان و پیران برای بیعت کردن لرزان به راه افتادند. بیماران بر دوش خویشان سوار، و دختران جوان بی نقاب به صحنه آمدند.

                  

دوشنبه 3 آذر 1393  10:54 PM
تشکرات از این پست
moradi92 shayesteh2000
shirdel2
shirdel2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 5535
محل سکونت : یزد

پاسخ به:امیر عاشقان

بنام خدا

امیر مومنان علی(ع) دارای سجایای اخلاقی خاصی بوده که بخشی از آن بطور خلاصه بشرح زیر است.

ب- سجایای اخلاقی

امام علی علیه السلام پس از جنگ نهروان و شناساندن معجزه‎ها و کرامت‎ها و شجاعت‎ها در نبرد آگاهانه با دشمن، سجایای اخلاقی و ویژگی‎های اخلاقی خود را در یک سخنرانی در خطبه 37 آشکارا بیان داشت.

" فَقُمتُ بِالامر حِینَ فَشِلُوا، وَ تَطلّعتُ حِینَ تَقبّعُوا، وَ نَطقتُ حِینَ تَعتوُا، وَ مَضیتُ بِنوراللهِ حِینَ وَقَفُوا. وَ کُنتُ أحفضهُم صَوتاً، وَ أعلاهُم فَوتاً، فَطرتُ بِعِنَانهَا، وَاستَبددتُ بِرِهَانِهَا . کالجَبلِ لاتُحرّکهُ القَواصفُ، وَلا تُزیلهُ العَواصفُ. لَم یَکن لأحَد فیَّ مَهمزٌ وَلا لِقائلٍ فیّ مَغمزٌ. الذّلیلُ عِندی عَزیزٌ حَتّی آخُذَ الحَقّ لَهُ، وَالقَویُّ عِندی ضَعیفٌ حَتّی آخُذَ الحَقّ منه.

رَضینَا عَن اللهِ قَضاءهُ، وَ سَلّمنا لله أمرهُ. أتَرانی أکذبُ عَلی رَسول الله(صلی الله علیه و آله)؟ و الله لأنَا اوّل مَن صَدقهُ، فَلا أکونُ اوّلَ مَن کَذبَ عَلیه. فَنَظرتُ فی أمری، فَاذَا طاعَتی قَد سَبقَت بَیعَتی، وَ إذا المیثاقُ فی عُنُقی لغَیری."

«آنگاه که همه از ترس سست شده، کنار کشیدند، من قیام کردم، و آن هنگام که همه خود را پنهان کردند من آشکارا به میدان آمدم، و آن زمان که همه لب فرو بستند، من سخن گفتم، و آن وقت که همه باز ایستادند من با راهنمایی نور خدا به راه افتادم. در مقام حرف و شعار صدایم از همه آهسته‎تر بود اما در عمل برتر و پیشتاز بودم، زمام امور را به دست گرفتم، و جلوتر از همه پرواز کردم، و پاداش سبقت در فضیلت‎ها را بردم.

همانند کوهی که تندبادها آن را به حرکت در نمی‎آورد، و طوفان‎ها آن را از جای بر نمی‎کند، کسی نمی‎توانست عیبی در من بیابد، و سخن چینی جای عیبجویی در من نمی‎یافت.

خوارترین افراد نزد من عزیز است تا حق او را باز گردانم، و نیرومندها در نظر من پست و ناتوانند تا حق را از آنها باز ستانم.

در برابر خواسته‎های خدا راضی، و تسلیم فرمان او هستم، آیا می‎پندارید من به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) دروغی روا دارم؟ به خدا سوگند! من نخستین کسی هستم که او را تصدیق کردم، و هرگز اول کسی نخواهم بود که او را تکذیب کنم.

در کار خود اندیشیدم دیدم پیش از بیعت، پیمان اطاعت و پیروی از سفارش رسول خدا را بر عهده دارم، که از من برای دیگری پیمان گرفت.

(پیامبر فرمود: اگر در امر حکومت کار به جدال و خونریزی کشانده شود، سکوت کن)

                  

دوشنبه 3 آذر 1393  11:00 PM
تشکرات از این پست
moradi92 shayesteh2000
دسترسی سریع به انجمن ها