1. Take names
هر کنفرانس یا شوی شغلی میرید یا با هرکی در ارتباطید همیشه اسم و تلفن و نوع تخصصش یا بیزینس کارت/کارت ویزیتش را تا سالها در جایی نگهداری کنید چراکه حتمن در اینده بهر دلیلی بهش نیاز خواهید داشت. آدمها را هرگز فراموش نکنید. اگر خیلی جوان هستید یادتان باشد که شاید همین آدمی که مثلن دیروز در فلان کنفرانس ملاقات کردید و به نظرتان خیلی هم مهم نبود چند سال دیگه شخصیتی مهم و تاثیرگذار در رشته تخصصی تان شود و شما به او نیاز داشته باشید برای دستیابی به شغلی بهتر.
2. Problem solving
هرگز در حل مشکلات کامپیوتری "فقط" به "یک" راه حل نیاندیشید و تصور نکنید که فقط هرچی خودتان به ذهن تان میرسه همون تنها راه حل اون مسئله است و خلاصه یکبعدی و یکدنده نباشید. هیچگاه "عاشق" راه حل خودتان" نباشید. سعی کنید حداقل از دو یا سه زاویه مختلف به مسایل نگاه کنید تا بهترین راه حل را در ذهن تان پرورش بدهید. به عبارتی دیگر: همیشه متغیرهای مختلف یک معما/معادله/مشکل را یکی یکی با منطق کنار بزنید تا بتونید جواب معادله یعنی "ایکس" را حل کنید.
3. Pick your language or other technical specialties based on the market and your career goals
همیشه تخصص تان را بر اساس "نیاز بازار و اهداف درازمدت شغلی" انتخاب کنید و نه بر اساس اهداف کوتاه مدت و گذرا...تکنولوژی و شرکتها و بازار و نیازهای مشتریان همیشه درحال تغییرات اساسی و بزرگند بنابراین شما هم باید برای درازمدت و آینده آماده شوید. اون تخصصی که فعلن شما عاشقش هستید و دارید باهاش "حال" می کنید ممکنه که اصلن همین امروز دیگه "تقاضا" و نیازی در بازار بهش نباشه ولی شما در خوابید و دارید درجا می زنید و جا مانده اید.
4. There is relatively little real innovation in the software side
مگر یک نرم افزار را میشه چند بار کدنویسی و به بازار عرضه کرد؟ بیشتر پکیج های نرم افزاری جدید کامپیوتری اغلب تکرار و مخلوطی از همان نرم افزارها و کد نویسی های قبلی اند البته با کمی تغییرات روبنایی و تزیینی. و با نام و پکیجی جدیدتر.. .زیاد وقت و انرژی تان را روی دوباره افرینی و بازنویسی نرم افزار/سرویسهایی که در بازارند تلف نکنید. بلکه دنبال یادگیری سرتیفیکیت و کورس های جدید باشید.
5. Think in terms of a career, not a series of jobs
به تخصص و آینده شغلی تان به عنوان فقط یکسری کارهای کوچک نگاه نکنید بلکه big picture (چشم انداز) را بچسپید. حتی اگر کاری جدید را برای کسی یا شرکتی "مجانی" انجام بدهید "اما" تجربه و یادگیری اش برای اینده تان بدرد بخورد حتمن انجامش دهید ولی دنبال اینکه "نه" من حتمن باید برای پول کار کنم نباشید.
6. Work more than 40 hours per week.
موقع کار برای دیگران، یا درس خواندن هیچگاه چشم به ساعت دیواری اداره/شرکت/مدرسه و منتظر تمام شدن وقت کاری/آموزشی برای رفتن به خانه نباشید. باید از خودتان هم مایه (یعنی انرژی/وقت/تلاش) بگذارید.
. 7- learn to communicate
همیشه ارتباط کتبی و رابطه و صحبت با دیگران را یاد بگیرید و فقط در تنهایی و ساعتها با شغل/کامپیوتر سروکله نزنید. اگر گزارش نویسی تکنیکی ( technical writing ) بلد نیستید بهتره که حتمن یک دوره آموزشی برید و یاد بگیرید چراکه تخصص شغلی/کامپیوتری صرفن "کد نویسی" نیست. اگر گزارش نویسی تکنیکی بلد نباشید چج.ری می خواهید "راهنما" برای نرم افزار یا محصولتان برای مشتری بنویسید؟.مشتری باید پیچیده ترین سرویس/کالا را به ساده ترین شکلی بفهمد او کد خواندن بلد نیست.
8- Learn business
صرفن اینکه خدای کامپیوتر باشید کافی نیست. بلکه باید با بیزینس و کاسبی و مشتری مداری و مدیریت و سوددهی هم آشنا (آشنایی کلی) باشید تا موفق باشید وگرنه دانسن و درک یکسری مسایل تکنیکی و کدنویسی پیچیده کافی نیستند.
9-Never care more about your client's problems than your client
اگر مشتری خودش زیاد ارزشی برای تخصص شما و وقت و انرژی که برای حل مشکلش گذاشته اید قایل نیست "شما" هم هرگز بیش از او برایش وقت و انرژی نگذارید. همیشه فقط در یک حد و اندازه مشخص و معقول برای صاحبکار یا مشتری کار کنید. اگر طرف نمی فهمد این مشکل خودش است.
10-develop relationships, non-technical hobbies, friends and family ties
همیشه و روزانه یک وقت جداگانه هم برای زندگی "غیر شغلی" و خصوصی تان کنار بگذارید و هرگز در اون زمانها به شغل و کارتان فکر هم نکنید و جواب ایمیل یا تلفن صاحبکار یا مشتری را ندهید. اینجوری آدمی یک بعدی و روبات نخواهید بود و استرس شغلی تان هم بسیار کمتر خواهد بود.