0

شادی در روایات و سیره پیشوایان دین

 
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

شادی در روایات و سیره پیشوایان دین

نگاهی گذرا و سیری کوتاه در مجموع گفتار و رفتار پیشوایان معصوم(ع)، بیانگر این حقیقت است که چندین نگاه متفاوت درباره این صفات به چشم می­خورد. دیدگاههایی که برای ناآشنایان با شیوه نگرش و زوایای نگاه معصومان به پدیده­ها، مایه شگفتی گردیده، گاه گمان نادرستیِ برخی سخنان را نموده و گاهی شیفته فهم بنیان نگرشها و نگاههای اندیشمندانه آنان می­شوند.

اینک این دیدگاهها را بررسی می­کنیم، سپس به تحلیل مجموعه نظرات و سخنان می­پردازیم:

1. نکوهش شادی، خنده و شوخی

قسمت نخست سخنان معصومان، سراسر نکوهش و سرزنش این صفات و صاحبان آنان است، به گونه­ای که این ویژگیها را از وجود خردمندان و اندیشمندان دور دانسته، خنده و شوخی را نشانه جاهلان و کم­خردان (کلینی، 1362ش، ج2، ص664) شمرده­اند و بدتر از آن، هلاک کننده انسان (مجلسی، 1403ق، ج76، ص61) و ویرانگر قلب (همان، ج76، ص125) ـ به عنوان رهبر احساسات و عشق انسانی ـ معرفی کرده­اند.

گستره این باور به گونه­ای است که خنده در صحنه­هایی حکم فقهی خاصی یافته است. رسول خدا(ص) و امام صادق(ع) نکوهش بیشتری نسبت به آن در بین قبور و قبرستان کرده­اند و انجام آن را در عباداتی چون نماز، موجب کاستی قداست و ارزش این عبادت و حتی باطل کننده نماز شمرده­اند. آثاری این چنین درباره خنده، زمینه­ساز سفارشهایی چند درباره این صفت گردیده است. از این رو همواره به کمی آن توصیه کرده­اند، تا از جلوه­های زشت اجتماعی یعنی ناراحتی همنشینان و اندوه اندیشمندانِ مجلس دوری شود، شخصیّت انسان در تمامی عرصه­ها حفظ گردد، و در عرصه­های معنوی، سفارش به ادای کفاره پس از خنده شده است، تا پیامدهای ناشایست روحی آن برطرف و یا کاسته گردد. از این رو توصیه کرده­اند که بعد از خنده بگوییم: «پروردگارا مرا کم­خرد و بی­تدبیر مگردان» (ابن­بابویه، ج3، ص377).

از آن سو سفارشهای فراوانی نسبت به جایگزینی «تبسّم» به جای خنده شده است، تا آثار زیان­بار و منفی خنده به برکات پسندیده و ارزشمند تبدیل شود.

بهترین خنده، تبسّم معرفی شده است، تا به کمترین میزان قناعت شده، تمامی لحظه­های زندگی دستخوش لذتهای زودگذر و ناپایدار نشود، رسول خدا(ص) سفیر راستین خداوند و الگوی تمام عیار انسانها در امروز و هر روز، شخصیّتی عرشی معرفی شده که خنده او همیشه تبسّم بوده و افزون بر آن از چهره­ای باز و گشوده بهره داشته، «کثیر التبسّم» بوده است (مجلسی، 1403ق، ج76، ص341).

به هنگام ارزیابی آلودگی به گناه، تبسّم برای استهزاء مؤمن، گناه صغیره معرفی ولی خنده گناه کبیره دانسته شده است و در نگاه فقیهان، تبسّم، قطع کننده نماز و مایه بی­ارزشی این عبادت بزرگ نخواهد شد (همان، ج76، ص129).

مزاح یا شوخی، موضوع دیگری است که در آینه آسمانی معارف از زوایای مختلفی بدان نگریسته شده است. نگاه نخست، نگاهی ناپسند و مذموم است، به طوری که با صراحت تمام رسول اکرم(ص) امیرمؤمنان علی(ع) را خطاب قرار داده، فرموده است: «علی جان! هیچ­گاه شوخی مکن؛ زیرا آبرو ـ و ارزش و عظمت تو ـ زایل می­شود» (همان، ج77، ص48) و در گفتار دیگری فرمود: «هیچ بنده­ای، ایمانی صریح ـ شفاف و روشن ـ به دست نمی­آورد، مگر آنکه مزاح و شوخی و دروغ را رها کند (همان، ج77، ص456).

امام علی(ع) نیز درباره شوخی فرموده است: «مزاح زمینه­ساز کینه­توزی است؛ هیچ­کس شوخی نکرد مگر آنکه شوخی، او را از عقل و خرد می­اندازد؛ کسی که شوخی کند به وسیله آن خوار و زبون خواهد شد؛ آفت شخصیّت و هیبت آدمی مزاح است. برای هر چیزی بذری است و بذر دشمنی مزاح و شوخی است» (همان، ج77، ص142).

در عبارات دیگر معصومان(ع) شوخی موجب از بین رفتن نور ایمان، کم­رنگ شدن مروت و مردانگی، نوعی ناسزا و فحش کوچک، محو سازنده مهابت مردان، ایجاد کننده جرئت در دیگران برای رویارویی با انسان و نشان بی­محبّتی شمرده شده است (همان، ج77، ص47).

سرور و شادی، موضوع دیگری است که پیشوایان و معصومان(ع) در نگاه اوّل سلسله سخنان قابل تأملی درباره آن بیان کرده­اند؛ امیرالمؤمنین(ع) تمامی شادیها را ناپایدار و ناقص معرفی کرده و دنیا را سرایی به دور از شادمانی واقعی می­شمرد؛ جهانی که ظاهر آن آراسته و همراه با خوشبختی و خرسندی است، اما باطن و درون آن غرور و فریب نهفته است (آمدی، 1380ش، ج4، ص528).

در سخنی درس­آموز برای معرفت اندوزان و خردورزان شادیهای امروز و سرور دنیوی را دامهای پنهان ـ از سوی شیطان و هواهای نفسانی دانسته که خودبینی، کبر و غرور به همراه دارد ـ و یکایک ابزار و وسایل آغشته به این اندیشه شیطانی را پرتگاه هلاکت­بار و شیون ساز در روز واپسین معرفی می­کند (همان، ج4، ص132).

2. ستایش بسیار و تشویق فراوان

سلسله سخنان دیگری از پیشوایان معصوم(ع) وجود دارد که افزون بر ستایش این صفات، نوعی تشویق اصحاب و پیروان، در آن به چشم می­خورد همانند سخنان رسول خدا(ص) که فرمود:

«مؤمن، شوخ و زنده­دل است و منافق، سخت و غضبناک» (مجلسی، 1403ق، ج77، ص154).

«همانا من شوخی می­کنم و اهل مزاح هستم، اما حرف باطل و بیهوده نمی­گویم» (همان، ج16، ص298).

و یا در سیره آن حضرت است:

روزی به گونه­ای خندیدند که دندانهای ایشان نمایان شد و روز دیگر که یک نفر اعرابی ـ بیابان­گرد ـ خدمت پیامبر آمد، هدیه­ای تقدیم کرد، اما هنگام رفتن رو به آن حضرت کرد و گفت: پول هدیه مرا بده!

رسول خدا خندید و از آن روز هرگاه اندوهگین می­شدند، می­فرمودند: کجاست آن اعرابی؟ ای کاش الآن نزد ما بود و ما را می­خندانید (همان، ج16، ص159).

افزون بر سیره و سخنان این چنین، گاه رسول الله(ص) با اصحاب و اطرافیان مزاح کرده تا نشست و برخاستها و گفتگوها از حالت یکنواختی خارج شده، علاوه بر راحتی اصحاب در برابر پیامبر هنگام ارائه پرسش و دریافت پاسخ، نوعی سرور و شادی در قلوب آنان وارد شده و صمیمیّت و مهربانی بیشتری احساس شود. از این رو چون پیرزنی خدمت آن حضرت آمده، عرض کرد: یا رسول الله! دعا کنید من وارد بهشت شوم. پیامبر(ص) فرمود: پیرزنان وارد بهشت نمی­شوند! او به شدّت اندوهگین شد، امّا حضرت رو به وی کرده فرمود: تو در آن روز عجوز و فرتوت و پیر نخواهی بود، بلکه با اراده الهی بار دیگر جوان و به صورت دوشیزه خواهی شد (همان، ج16، ص458).

امام صادق(ع) رو به یونس شیبانی، از اصحاب خود کرده، فرمود: شوخی شما اصحاب با یکدیگر چقدر است؟ او گفت: اندک. امام فرمود: «این­گونه نباشید. به درستی که مزّاح بودن و شوخ طبعی از حسن خلق است. همانا بدین وسیله شادی و سرور در قلب برادر خود داخل می­کنید. همان­گونه که رسول خدا(ص) اهل شوخی و مزاح بود، تا سرور و شادی در قلب اصحاب وارد کند» (نهج البلاغه، خطبه 84).

علاوه بر گفتار و رفتار شیرین و دلنشین این اسوه­های آسمانی، سخنان ارزشمندی در این مرحله از معصومان(ع) به چشم می­خورد که چون با دیدگاههای نخست مقایسه شود، شگفتی و تعجب آدمی را دوچندان می­کند. به طور مثال «خرسند سازی صالحان» یا «ادخال سرور در قلوب مؤمنان»، محبوب­ترین اعمال نزد خداوند دانسته شده است! (کلینی، 1362ش، ج2، ص191).

در صحیفه­ای دیگر از مجموعه سخنان معصومان(ع) مزاح و شوخی دین­باوران و خداجویان «عبادت» و خنده آنان «تسبیح الهی» بیان گردیده و برای کسی که مسلمانی را شادمان سازد، پاداشی چشمگیر عنوان شده است (همان، ج2، ص159).

گستره نگاه عرشی پیشوایان پاک سرشت، آن­گاه پدیدار می­شود که از نوع نگرش آنان نسبت به پوششهای ظاهری زندگی و گزینش رنگ آنها ـ به خاطر سرورآفرینی و ایجاد شادی در روح و روان آدمی ـ آگاهی یابیم. آنجا که در گفتاری گران­سنگ، گوهری از معرفت امام نمایان می­شود که فرمود: «کسی که نعلین زرد بپوشد در سرور و شادمانی خواهد بود تا کهنه و فرسوده شود» (همان، ج2، ص466).

در سخنی دیگر معیار شادی برتر و تمام عیار انسانهای هدفمند، پویا و خداجو، این­گونه توصیف گردیده است: «چهره آنان نوعی گشایش، انبساط و روشنی داشته و قلبشان لبریز از شادی و شور و شعف باشد» (همان، ج2، ص147).

در عبارتی گویا و شیوا از چندین امام والا مقام، همگان به شتاب در سرور و شادمانی دنیا و عقبی دعوت شده­اند: «عَجِّلوا الی سرورِ الدُّنیا وَ العُقبی»، همان­گونه که تفسیر رضایت الهی در وجود انسان، به سرور و شادمانی قلب شده است و پیشوای معصوم(ع) چون سخن از روز عید به میان آورده، می­فرماید: «همانا این روز، روز عید، فرح و شادمانی است» (مجلسی، 1403ق، ج16، ص458).

در دعایی از خداوند تقاضای «برکت و سرور» برای آل محمّد شده است: «پروردگارا! پدیدار ساز برکت و شادمانی را برای آل محمّد(ص)» (همان، ج16، ص26).

نگرشی این چنین روشنگر نسبت به شادی و شادمانی و ابعاد گوناگون آن، موجب گردیده که اصحاب و یاران امامان(ع) نیز خود را اهل سرور دانسته، بفرمایند: «ما خاندان غبطه، سرور و شادی و نعمت هستیم» (همان، ج16، ص32).

این صفت ستایش شده در کلام معصومان(ع) درباره فرشته پیام­آور وحی، جبرئیل نیز بیان شده است که در پاره­ای از زمانها رسول الهی از سوی خداوند با شادی و شور و شادمانی، سخن خداوند را ابلاغ می­کرده است.

چهارشنبه 12 شهریور 1393  8:45 AM
تشکرات از این پست
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:اداب وشرایط شادی

گرچه شادی از نیازهای اولیه انسان است، هر شادمانی و نشاطی مطلوب اسلام نیست. آنچه اسلام آن را شادی می نامد و ضروری می داند، نشاط و شادمانی ای است که با رعایت آداب و موازین اسلامی و شرعی آن به دست آمده باشد و از آن جمله به این موارد اشاره می کنیم:

1. گناه و معصیت نباشد

امام صادق علیه السلام در جایی می فرماید: «خداوند را به غضب درنیاورید به خاطر رضایت و خشنودی احدی از مردم و نزدیک نشوید به مردم به وسیله دوری از خدا.»

امام صادق علیه السلام دراین باره فرموده است: « سزاوار نیست برای مؤمن در مجلسی بنشیند که معصیت خدا در آن می شود و او نمی تواند جو مجلس را عوض کند».

2. همراه با اذیت و آزار نباشد

یکی دیگر از شرایط شادی این است که با اذیت و آزار دیگران همراه نباشد. در بسیاری از موارد افراد آن چنان غرق تمسخر و غیبت دیگران هستند که آن را از بهترین وسایل سرگرمی و شادی خود می پندارند، در حالی که قرآن کریم می فرماید: «ویل لکل همزة لمزة؛ وای بر هر عیب جوی هرزه زبان.» (همزه:1) امام صادق علیه السلام سخن تکان دهنده ای در نکوهش غیبت دارد: «غیبت، در محو دین، از مرض خوره در شکم انسان سریع تر عمل می کند».

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «کسی که مؤمنی را آزار دهد، مرا آزار داده است.» هشام ابن سالم هم می گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود، خداوند فرموده است: «آن کس که بنده مؤمن مرا بیازارد، به من اعلان جنگ می دهد.» چه فرد عاقلی حاضر می شود برای چند لحظه شادی کاذب و زود گذر، به خداوند متعال اعلان جنگ کند؟!

نکوهش تمسخر و استهز

آنهایی که خود را با تمسخر و استهزای دیگران شاد می کنند، این گونه می پندارند که از افراد مورد تمسخر برترند و با این دید خود را به ریشخند و تمسخر آنان مجاز می دانند. خداوند متعال در قرآن کریم در این مورد می فرماید: «ای مؤمنان! گروهی از شما گروه دیگر را مسخره نکنند، چه بسا که آنها بهتر از ایشان باشند.»(حجرات: 1) و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله چه زیبا حال این افراد را در قیامت توصیف می کند:

کسانی که مردم را مسخره می کنند، در مقابلشان دری از درهای بهشت گشوده می شود و به آنها گفته می شود بشتابید، بشتابید. وقتی آنها با تمام غم و غصه خود را به در می رسانند، در بسته می شود و پیوسته این عمل تکرار می شود تا جایی که وقتی در به روی آنها گشوده می شود و می گویند بشتابید، آنها دیگر از جای خود تکان نمی خورند.

3. لهو نباشد

در آیین اسلام، سرگرمی های زیان بار و تمام عوامل بازدارنده از پیشرفت های معنوی، ممنوع است. « عواملی که انسان را در هاله ای از غفلت و بی خبری می کشاند، استفاده کنند؛ مانند: مشروبات الکلی، فحشا، قمار، آزادی جنسی، بی بند و باری، رقص، موسیقی و... .

در بحار الانوار آمده است:

یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام خدمت آن حضرت رسید و پرسید: من همسایگانی دارم که آنها کنیزان خواننده دارند، می خوانند و می نوازند و گاهی صدای غنا و موسیقی آنها در دست شویی به گوش من می رسد و من نشستن خود را طول می دهم تا نغمه های آنان را بشنوم، آیا مانعی دارد؟

حضرت فرمود: دیگر چنین نکن، او گفت: به خدا قسم من در مجلس موسیقی آنان شرکت نمی کنم، بلکه فقط گاهی از خانه خودم به آن گوش می دهم!

حضرت فرمود: آیا کلام خدا در قرآن کریم را نشنیده ای که می فرماید: «... إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُوءادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْوءُلاً؛ (در پیشگاه خداوند) گوش، چشم و دل ها همه مسئول هستند.» (اسراء: 36) آن مرد گفت: تا به حال این آیه را نشنیده بودم، اکنون متوجه شدم و دیگر چنین کاری انجام نمی دهم. سپس حضرت فرمود: در چه حال بدی بودی، اگر در این حال از دنیا می رفتی،

4. میانه روی در غم و شادی

در زندگی انسان، غم و شادی، هر دو از نیازهای روح هستند و باید هر کدام به مقدار لازم وجود داشته باشد؛ زیرا اگر سراسر زندگی انسان سرشار از شادی و نشاط باشد، منشأ غفلت و دوری از خدا می گردد و اگر تمام زندگی انسان پر از غم و ناراحتی باشد، روح انسان فرسوده می شود و آسیب سختی می بیند. حضرت علی علیه السلام می فرماید: «پارسایان در سختی ها چنانند که گویی در آسایش و راحتی فرود آمده اند، آنها با سختی ها و بلاها همان اندازه انس دارند که با راحتی ها.» این حدیث بیان می کند که مؤمنان، افزون بر اینکه سختی ها را به راحتی تحمل می کنند، انس و الفت آنها به سختی ها به اندازه الفتشان به راحتی ها و خوشی هاست.

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

چهارشنبه 23 مهر 1393  9:34 AM
تشکرات از این پست
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:معیارهای شادی

غم و شادی افراد با توجه به عقاید و باورهای آنها متفاوت است. اصولاً میزان رشد فکری و عظمت و کمال روح هر شخصی را از شادی ها و غم های او می توان دریافت، یکی خوشحالی اش به عفو و گذشت است، دیگری به انتقام. یکی غصه می خورد که چرا مردم خلاف می کنند، دیگری غمش برای این است که چرا او را از خلاف بازمی دارند. بنابر نظام تربیتی اسلام، مطلوبیت هر چیز زمانی است که در مسیر کمال و سعادت انسان باشد. پس شادی وقتی مطلوب است که در مسیر کمال و سعادت فرد باشد. از معیارهای شادی مطلوب موارد زیر است:

1. شادی به اطاعت خداوند

مؤمن با به دست آوردن توفیق طاعت خداوند متعال، به شادی و نشاط می رسد؛ چرا که می داند هر خیر و سعادتی در پرتو اطاعت و عبادت خداوند متعال میسر می شود و سرپیچی از او، مخالفت با سلطان سلاطین است که قلمرو فرمانروایی او، گیتی با تمامی گستره آن است و فرار از حساب او غیرممکن و طاعت او موجب نزدیکی و قرب به اوست و قرب به بالاترین قدرت، خود، قدرتی است والا و چون این قدرت، قدرت حقیقی است، سبب شادی حقیقی می شود. این است که امام علی علیه السلام می فرماید: « شادی مؤمن به طاعت پروردگارش است و حزنش بر گناه و عصیان».

2. پرهیز از گناه

عامل دیگر شادی مؤمن، پرهیز از گناه است؛ چرا که لذت و خوشی همیشه در «انجام دادن» نیست، بلکه زمانی هم در «پرهیز کردن» است. به عنوان مثال: عمل چشم چرانی اگرچه در ظاهر لذت آور است، لذت آن در مقابل لذت و شیرینی ترکش چیزی به حساب نمی آید، چنان که حضرت رسول صلی الله علیه و آله نقل می کند که خداوند متعال فرمود:

نظر حرام، تیری مسموم از تیرهای ابلیس است، هر کس از ترس من دیده از نامحرمان بپوشد، به جای آن ایمانی به او می دهم که لذت آن ایمان را در قلب خود بیابد.

اگر لذت ترک لذت بدانی

دگر لذت نفس، لذت نخوانی

سعدی

3. احیای ارزش ها

ملاک دیگر شادی مؤمن، احیای ارزش هاست؛ یعنی انسان مؤمن هرگاه عملی انجام داد که پس از آن ارزشی از ارزش های دین الهی زنده شد، آن گاه با تمام وجود خوشحال و شادمان می شود، به عنوان مثال: هرگاه به عهدی که می بندد وفا کند، یا در راه خدا در برابر مشکلات طاقت فرسا ایستادگی از خود نشان دهد و یا زمانی که از فرط خستگی رمق ایستادن و صبر و تحمل برای انجام کاری را ندارد، با این حال حاضر نمی شود حق دیگری را ضایع سازد، احساس لذت و شادابی ای به او دست می دهد که با هیچ لذت دیگری برابر نیست. امام صادق علیه السلام می فرماید: «شادی، به سه خصلت است: وفاداری، رعایت حقوق دیگران و ایستادگی در گرفتاری ها و مشکلات.»و رفتار حضرت علی علیه السلام ، به عنوان پیشوای مؤمنان نیز ناظر بر این مسئله است؛ در شبی که بنا شد حضرت علی علیه السلام در جای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بخوابد تا حضرت از تیغ دشمنان در امان بماند، از رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسید: اگر من در بستر شما بخوابم، جان شما به سلامت خواهد بود؟ وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله جواب مثبت داد، حضرت علی علیه السلام لبخندی زد و به شکرانه این توفیق سجده کرد.

4. احیای حق و از بین رفتن باطل

مؤمن هرگاه با صحنه ای روبه رو شود که حقی در آنجا زنده می شود و یا باطلی از بین می رود، نشاط درونی به او دست می دهد، همان طور که امام علی علیه السلام می فرماید:

اما بعد، انسان گاهی مسرور می شود، به خاطر رسیدن به چیزی که هرگز از دستش نمی رود و گاهی محزون می شود به خاطر از دست دادن چیزی که هرگز به آن نمی رسد، پس باید شادی تو به خاطر احیای حق یا نابودی باطل باشد.

اگر کمی در این حدیث بیندیشیم، درمی یابیم که شادی های روزانه ما بیشتر، از همان دسته اول است، در حالی که شادی واقعی شادی به احیای حق است.

 

 
 
 
 
 

 

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

یک شنبه 4 آبان 1393  9:06 AM
تشکرات از این پست
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:چگونه می توان شاد بود؟

- شادی دلایل مختلفی دارد. عوامل درونی و بیرونی در ایجاد آن موثرند. کسب مال (تا حدودی)، بخشیدن مال، کمک به دیگران، مراقبت از خود، ورزرش کردن، یادگیری و هدف داشتن موجبات شادی افراد را فراهم می کنند.
مطمئنا هر فرد و جامعه ای کمابیش شادی را تجربه می کند. شاید باید گفت که وظیفه اولیه دولت ها این است که جلوی شادمانی را نگیرند، نگران آن نباشند و ایمان داشته باشند که یک ملت زمانی ملت تلقی می شود که شادی ها و غم های مشترک داشته باشد و بتوانند به صورت جمعی در چنین مواقعی احساسات خود را بروز دهند.
فرهنگ ما پتانسیل شاد بودن را دارد. این طور نیست که شادی را نظام خلق کند. دنیای غرب با وجود این همه پیشرفت تکنولوژی و ثروتمند شدن لزوما شادتر نیست. دولت ها اقداماتی را انجام می دهندن که در شناخت و بروز شادی به مردم کمک کنند. در دنیا کلوپ هایی برای شادمانی درست شده است. سمینارهایی برگزار می شود، روز 20 مارس آخرین روز اسفند ماه روز جهانی شادمانی نام گرفته است، لذا نظام ها می بایست حساسیت بیشتری به این موضوع داشته باشند. دولت ایران نیز هر چه زودتر باید گام هایی برای به رسمیت شناختن شادی های خیابانی بردارد و با برگزاری نشست ها و همایش ها با نیازهای مردم آشنا شود و تسهیلاتی در نحوه بروز آن به وجود آورد.
برخی نظام ها و دولت های شادمانی مردم را اندازه گیری می کنند و بر این اساس جایگاه خود را در دنیا مشخص می کنند و گاه به آن می بالند. آنها کشورهایی هستند که برنامه های جامعی برای افزایش شادمانی، رضایت از زندگی و سلامت روان دارند. دولت ها متوجه شده اند که در کنار هر نوع برنامه ریزی اقتصادی، فرهنگی و آموزشی به شادمانی مردم نیز توجه و برنامه ریزی کنند. بر این اساس جمهوری اسلامی ایران نیز با توجه به مبانی عقیدتی و فرهنگی باید به این امر بها دهد و توجه کند.

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

یک شنبه 11 آبان 1393  1:05 PM
تشکرات از این پست
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:دیدگاه اسلام درموردشادی:

اسلام ديني است که به روابط اجتماعي و چگونه حاضر شدن دراجتماع و خوشرو و خنده رو بودن درجامعه و زدودن غبار غم از چهره دوستان بوسيله شادابي و خندان بودن تأکيد بسياري کرده است. و از مؤمنان خواسته است تا از اخمو بودن و تلخي کردن و غمگين بودن دوري کنند چرا که هم در زندگي خود آنها و هم بر اطرافيان آنها اثر منفي مي گذارد، تمام سخنان و سفارشاتي که در قرآن و دين اسلام براي انسانها گفته شده است منطبق بر خواسته هاي فطر ي آنهاست و براي درست زندگي کردن و سعادتمند شدن هم دراين دنيا و هم درجهان آخرت است .دين منظمي که براي تمام امور زندگي برنامه و راه کار به ما نشان داده است،شادي کردن و دوري ازغم منفي و احساس خوشبختي کردن از اصلي ترين برنامه هاي اين فرهنگ غني و دين کامل است . دقت در سخنان ائمه و پيامبرصلي الله عليه واله اهميت فوق العاده شادي و تبسم و خوشرويي را نشان مي دهد و در جمله اي پيامبر صلي الله عليه واله فرمودند: اگر دو روز شما با هم مساوي باشد ضرر کرده ايد، در قرآن در آياتي پراکنده عوامل متعددي که موجب شادي و دوري از غم است بيان شده است . که به ذکر چند نمونه بسنده مي کنيم .

برگرفته ازوبلاگ اسلام

1 . ايمان: مهمترين عامل شادي ايمان به خداست
.
«الا بذکر الله تطمئن القلوب »

2. رضايت :
قل بفضل الله وبرحمته فبذلک فليفرحوا هو خير ممّا يجمعون

اي رسول به خلق بگو شما بايد منحصراً بفضل و رحمت خدا شادمان شويد که آنها بهتر ومفيد تر از ثروتي است که برخود اندوخته ايد .انسانها با راضي بودن به مشيت الهي مي توانند عميق ترني شاديها را ايجاد کنند.



3. کمک به مسکين (انفاق ) :
« ويطعمون الطعام علي حبه مسکيناً و يتيماً و اسيراً »
و طعامشان را به سبب دوستي خدا به مسکين و يتيم و اسير مي دهند وبراي رضاي خدا و خداوند در روز قيامت ، روز حساب از آنها استقبال مي کند در حاليکه شادمانند و مسرورند .
4. شادي هاي بيجا و آثار شوم آن (غم) :
« و إذا اذقنا الناس رحمة فرحوا بها إن تصبهم سيئة بما قدّمت ايديهم إذا هم يقنطون»

و مردم بر آنند که هرگاه ما به لطف خود رحمتي به آنها چشانديم شاد شده و اگر رنج و بلائي از کرده خودشان ببينند درآن حال از خداوند نوميد مي شوند.
آنچه مهم است، منشاء شادمانی و یا اندوه است، که دل انسان را چه چیزی شاد و یا دچار اندوه کرده است. بنابراین شادی گاه کاذب و گاه صادق است و به عبارت دیگر گاه سالم و گاه ناسالم و می توان گفت شادی گاه رواست و گاه ناروا. قرآن شادی قارون به ثروت انباشته خود را کاذب دانسته و ثروت را نه ابزار شادمانی بلکه ابزار نیکوکاری و احسان و زندگی شرافتمندانه، و پرداختن به آخرتی سعادتمندانه بر می شمرد و در جایی دیگر شادی های کاذب و سر مستی های ناروا را زمینه ساز آخرتی ناخوشایند می داند، اما مستندات فقهی در این خصوص، اولاً همان آیات و روایاتی که به آنها اشاره شد مستندات فقهی مطلب فوق هستند، ثانیاً تلاش و دقت نظر و اجتهاد فقها در عرصه فقه بیشتر ناظر به احکام الزامی اسلام یعنی واجب و حرام می باشد، و به مستندات احکام تنزیهی یعنی مکروه و مستحب با آن دقت نمی پردازد و در ادله مستحبات با تسامح برخورد می کنند، چون بحث شادی و اندوه در حیطه احکام الزامی نیست طبیعی است که نمی توان انتظار آن دقت نظرها را داشت.

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

یک شنبه 11 آبان 1393  1:06 PM
تشکرات از این پست
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:چگونه می توان شاد بود؟

ملاکی برای بازشناسی درک نادرست از شادی سالم و غیر سالم
اسلام آن شادی و اندوه را در جای خود می ستاید که از رفتار اختیاری خود انسان سرچشمه گرفته شده باشد، و رویدادهای غیر اختیاری را شایسته شادی و اندوه نمی داند. قرآن ما را سفارش می کند که بخاطر آنچه از دست داده ایم (مال، بستگان و موقعیت و...) سر در گریبان غم فرو نبریم و به خاطر آنچه به دست می آوریم از شادمانی خود را گم نکنیم چرا که آنچه از دست رفته، برای رفتن بوده، و آنچه به دست آمده ماندگار نیست و واکنش صحیح انسان در این زمینه شکر آنچه به دست آمده، و صبوری در برابر آنچه از دست رفته، می باشد. این است که شادی روا، نشاطی است که مثلاً از خدمت به دیگران نشأت گرفته باشد و اندوه بجا، غمی است که از عدم توفیق در امر خیری بر دل نشسته باشد.
حضرت علی(ع) می فرماید: شادمانی تو بیشتر به خاطر کار خیری باشد که انجام داده ای، و اندوهت بیشتر برای کار خیری باشد که از دست داده ای و در سخنی دیگر می فرماید: شادی مؤمن آن گاه است که پروردگارش را اطاعت کند، و اندوهش آن گاه که گناهي مرتكب شود.

امام صادق(ع) نيز شادی نشأت گرفته از سه خصلت را می ستاید: 1) وفاداری

۲) رعایت حقوق دیگران 3) ایستادگی در برابر سختی ها

پس می توان ملاک شادمانی روانی انسان را در موفقیت انسان به خاطر آنچه مایه رشد اوست دانست، همانند موفقیت های تحصیلی، مدیریتی، اخلاقی، شخصیتی، عبادی و آنچه ادراکات، احساسات و عواطف انسان را در مسیر غیر ارزشی قرار دهد، شادی کاذب و ناسالم بشمار آورد.

و اینکه درمورد بهداشت و رعایت آن و رابطه آن با غم و شادی حضرت فرمودند: «غسل الثیاب یذهب الهمّ و الحزن» ترجمه: شستن لباسها غم واندوه را دور
می سازد. و اینکه: «الهمّ نصف الهزم» ترجمه: اندوه نیمی از پیری است »
(نهج البلاغه، حكمت143).

اسلام کلیه تفریحات سالم را مجاز می شمارد و تفریحاتی را نمی پسندد که اثرات ویرانگر بر خود انسان و یا دیگران داشته باشد. مثلاً شوخی را تا جایی که تنها شادی را بر دلها بنشاند توصیه می کند ولی اگر تخریب شخصیت خود انسان و یا دیگران را در پی داشته باشد آن را نکوهش می کند. چنانچه رسول اکرم (ص)‌می فرمود: من شوخی می کنم ولی جز حق نمی گویم. مفاد این حدیث این است که برای شاد کردن خود و یا دیگران نباید پا را از جاده حق بیرون نهاد. ولی شوخی شادی آفرین در چهارچوب ارزش ها، سنتی از سنن ايشان به شمار می رود.
حضرت در سخنی ديگر می فرماید: مؤمن شوخ و خنده رو و منافق اخمو و عصبانی است.

امام صادق(ع) نيز هیچ مؤمنی را بی بهره از شوخی نمی داند. روزی حضرت به یکی از یارانش به نام یونس شیبانی فرمود: با یکدیگر شوخی می کنید؟ گفت: کم. حضرت فرمود: این گونه نکنید، زیرا شوخی از خوشخویی است و تو به وسیله آن، برادرت را شاد می کنی، بنابراین اسلام نه تنها با شادی مخالف نیست بلکه آن را توصیه نموده و انسان شوخ را که باعث شادی دلها شود محبوب خدا می خواند به شرط آنکه در عالم شوخی پا از نزاکت فرا نگذارد.

چنانچه امام باقر(ع)‌ می فرماید: خدای عزوجل دوست دارد کسی را در میان جمعی شوخی و بزله گویی کند به شرط آنکه ناسزا گویی نباشد.

چنین شوخی های ناروا، دوستی ها را آسیب رسانده و در سخن پیشوایان ما تخم کینه و نطفه دشمنی تلقی شده است و برای صیانت روابط اجتماعی از آسیب، انسانها به پرهیز از چنین شوخیهایی توصیه شده اند. اضافه بر اینکه روایات زیادی ما را به اعتدال در شوخی و خودداری از زیاده روی در آن سفارش کرده و شوخی زیاد را باعث کوچک شدن، ریزش آبرو، کاهش هیبت، شکستن حرمت، کم شدن وقار دانسته و آن را نشأت گرفته از حماقت دانسته اند،

ملاحظه می کنیم عرصه ای که اسلام برای شادی و شادی آفرینی گشوده است عرصه ای پهناور است و پاسخگوی نیاز طبیعی انسان به شوخی و شادی، و عدم قناعت انسان به این مقدار و پا از آن فراتر نهادن به زیان خود انسان است و شادی کاذبی است که پیامدهای ناخوشایندی خواهد داشت و اسلام برای حفظ انسان از آن پیامدها، وی را از گام نهادن در این محدوده بازداشته است. شادی آفرینی با رعایت چارچوب ها نه تنها مجاز که مستحب است و روایات فراواني در این زمینه داريم. رسول گرامی اسلام(ص) می فرماید هر کس مؤمنی را شاد کند، مرا شاد کرده و هر کس مرا شاد سازد از خدا بیمه گرفته و هر که از خدا بیمه می گیرد روز قیامت در امان خواهد بود.اگر این شادی آفرینی متوجه دردمندان و خردسالان باشد از ارزش بیشتری برخوردار خواهد بود. رسول اکرم(ص) می فرماید: در بهشت سرایی است به نام دارالفرح (شادی سرا)، تنها کسانی وارد آن می شوند که ایتام مسلمانان را شاد کرده باشند و در روایتی به همین موضوع می فرماید: کسانی وارد آن می شوند که کودکان را شاد کنند. شاد کردن چنین اقشاري در مقطعی از عمر که بسیار تأثیر پذیرند آنها را از عقده دار شدن مصون می دارد و از آنها شخصیت سالمی در آینده می سازد.
حضرت علی(ع) می فرماید:سوگند به آن که همه صداها را می شنود، هر کس دلی را شاد سازد، خدا از آن شادمانی لطفی بیافریند، و چون به مصیبتی گرفتار شود، آن لطف همچون آبی که از بلندی جریان یافته، به سوی آن مصیبت روانه شده و آن را از او دور می گرداند
و امام صادق(ع) نيز می فرماید: کسی از شما فکر نکند که اگر مؤمنی را شاد کند تنها او را شاد ساخته، بلکه به خدا قسم ما را و بلکه رسول خدا را شاد کرده است.

ناگفته نماند كه روایات بسیار دیگری که ما را به تلاش در جهت ایجات فضایی شاد، سرشار از مهر و محبت و آکنده از عشق و صمیمیت و نشاط و شادابی در جامعه فرا می خواند، در منابع فقهي ما موجود است،
تناسب میان نشاط و حزن در سیره پیامبر و ائمه
نقطه مقابل حزن، نشاط نیست بلکه شادی نقطه مقابل حزن است و نشاط معلول شادی یا حزن می باشد. نشاط تنها پدیده شادی نیست، بلکه چه بسیار که حزن و درد و اندوه نشاط آفرین باشد، و آنچه مهم است همین نشاط است که انسان و جامعه نشاط داشته باشند خواه منبعث از شادی و خواه از حزن و اندوه. کم نیستند انسان هایی که با نالیدن از داغ فراق و تحمل سختی ها، تلاش برای وصال به آنها نشاط زائد الوصفی می دهد، به گفته بابا طاهر:

یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد



انچه مهم است می بایست در عرصه های شادی و غم خود را با آنان گره بزنیم که فرموده اند:شیعیان ما از سرشت با فضیلت ما آفریده شده اند در شادی ما شاد و در غم و اندوه ما،اندوهگین اند،

امام رضا علیه السلام می فرماید:

اوقات خود را به چهار بخش تقسیم کنید: بخشی را برای عبادت، بخشی را برای کار و فعالیت و برای تأمین زندگی، بخشی را برای معاشرت و هم صحبتی با برادران مورد اعتماد و کسانی که شما را به عیب هایتان آگاه سازند و بخشی را به تفریحات و لذایذ خود اختصاص دهید و از مسرت و نشاط ساعت تفریح و شادی، نیرو و توان انجام وظیفه های خود را تأمین کنید.

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

یک شنبه 11 آبان 1393  1:07 PM
تشکرات از این پست
arezooo
arezooo
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 2286
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:شادی در روایات و سیره پیشوایان دین

مطمئنن اسلام هم افسردگی را دوست ندارد

عمر گران میگذرد خواهی نخواهی   ـ   سَعی بر آن کن نرود رو به تباهی

دوشنبه 23 آذر 1394  11:50 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها