0

غزل شماره ۴۵۳: ای که دایم به خویش مغروری

 
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

غزل شماره ۴۵۳: ای که دایم به خویش مغروری

ای که دایم به خویش مغروری

گر تو را عشق نیست معذوری

گرد دیوانگان عشق مگرد

که به عقل عقیله مشهوری

مستی عشق نیست در سر تو

رو که تو مست آب انگوری

روی زرد است و آه دردآلود

عاشقان را دوای رنجوری

بگذر از نام و ننگ خود حافظ

ساغر می‌طلب که مخموری

 

 

دوشنبه 10 شهریور 1393  1:25 PM
تشکرات از این پست
hadis162
hadis162
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : فروردین 1393 
تعداد پست ها : 658

پاسخ به:غزل شماره ۴۵۳: ای که دایم به خویش مغروری

۴۵۳. ای که دایم به خویش مغروری 
• زمان : 00:34 
با صدای استاد موسوی گرمارودی

 

 

 

 

دریافت فایل 
http://rasekhoon.net/media/download/329624/۴۵۳-ای-که-دایم-به-خویش-مغروری/

پنج شنبه 28 اسفند 1393  9:46 AM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

شرح غزل شماره ۴۵۳: ای که دایم به خویش مغروری

 ١ -اى كسى كه پيوسته مغرور و فريفته‌ى خويشى،اگر از عشق بهره ندارى،معذور هستى.[مغرور خود بودن،يعنى خودپسندى و لازمه‌ى عشق،خالى شدن از خود و كنار گذاشتن خودپسندى است.پس كسى كه مغرور است،از پا نهادن در راه عشق معذور است!]
2 -تو كه گرفتار عقل‌گرايى خود هستى و به اين صفت مشهورى،هرگز گرد ديوانگان عشق مگرد. [عقيله،علاوه بر معناى اصلى خود يعنى«زن گرامى شريف و نجيب»و توسعا هر چيز شريف و گرامى، به معناى پاى‌بند و گرفتار نيز هست و در اين جا ظاهرا هر دو مفهوم مراد شاعر است؛با اين طنزظريف كه عقل اگر چه عقيله،يعنى گرامى و شريف است،موجب پاى‌بندى و گرفتارى نيز هست!]
 ٣ -تو از شور و مستى عشق بى‌بهره‌اى؛برو كه تو مست شراب انگورى هستى.
4 -نشانه و گواه بيمارى عاشقان،روى زرد و آه پردرد آنان است.[و تو اين نشانه‌ها را ندارى؛پس‌ مست عشق نيستى![با آن كه مصراع دوم بيت را هر دو نسخه‌ى اساس-يعنى قزوينى و خانلرى-«عاشقان را دواى رنجورى»ضبط كرده‌اند،«گواه»-مطابق نسخه‌ى قدسى و سودى-به جاى«دوا»بى‌شك ترجيح دارد.زيرا كه در بيت پيشين مدعى را فاقد شور و مستى عشق مى‌داند و در اين بيت بايادآورى گواه و شاهد عاشقان،يعنى روى زرد و دل پردرد،سخن خود را مستدل مى‌كند.به علاوه روى‌زرد و آه دردآلود،به عنوان دواى عاشقان،مفهوم استوارى ندارد.]
 ۵ -اى حافظ،از نام و ننگ خود بگذر و جام شراب بخواه؛زيرا كه خمار هستى.[و نيازمند شرابى‌ كه تو را از اين خمارى بيرون آورد.]
****
دیوان حافظ بر اساس نسخه قزوینی و خانلری

 
 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 1 مرداد 1394  5:22 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

تعبیر غزل شماره ۴۵۳: ای که دایم به خویش مغروری

تعبیر :

خود را از بقیه جدا می دانی و به خودت مغرور شده ای. فکر می کنی از تو عاقل تر کسی دیگر نیست، اگر به خدا نزدیک شوی عشق به حق تعالی تو را از بندهای غرور و ریا جدا می کند و از غم ها و دردهای دنیوی خلاص می شوی و نامت به نیکی همه جا یاد می شود و به حاجات خودت می رسی.

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 1 مرداد 1394  5:24 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها