هنر صفوى
معماری
نقاشی
سایر هنرها
در اوايل قرن دهم هجرى يعنى در بحبوحهٔ ضعف بازماندگان گورکانان ايران و دوران ملوکالطوايفي، اين سرزمين و حملات پىدرپى عثمانيان به اين آب و خاک، دودمان صفويه پا بر صحنهٔ روزگار نهاد. پادشاهان اين سلسله توانستند با در آميختن مذهب و سياست حکومتى واحد با قدرتى عظيم در ايران بوجود آورند و دست دشمنان اين سرزمين را از سرحدات آن کوتاه کنند. مذهب تشيع که از مذاهب مهم اسلامى در اين سرزمين بود، در زمان سلطنت شاهاسماعيل مذهب رسمى دولت صفوى اعلام شد. دورهٔ طولانى و تداوم عمر اين سلسله و استحکام جنبههاى مذهبى و فرهنگى آن موجب تقويت و تحکيم سنت هنرى آن گرديد و محصولات هنرى کاملاً ويژگى و مشخصهٔ ايرانى داشت.
در زمينهٔ دانش و ادبيات اين عصر دورهٔ تنزل و انحطاط آنها به شمار مىرود و تنها در علوم دينى و الهى کسانى چون شيخ بهايى و مجلسى ظهور کردند. دليل اين امر درگيرىها و مشکلات اين سلسله با اقوام ديگر و نيز تعصب شديد صفوى در تشيع مىباشد. اما بازار هنرها رونق داشت و نقاشان و خطاطان بزرگى ظهور کردند که در تاريخ هنرهاى زيباى اين کشور قدر و منزلت فراوان داشتند. از آن جمله کمالالدين بهزاد که در زمان تيمورى فعاليت داشت اما در دورهٔ صفوى نيز حضور داشت؛ ميرسيدعلي، سلطان محمد، ميرک، عليرضا عباس را مىتوان نام برد.
در دورهٔ صفوى ايران با ساير ممالک خاور نزديک و اروپا در ارتباط نزديک قرار گرفت. سبک ايرانى در شرق عنصر اساسى فرهنگ هنرى مغولان هند را تشکيل داد و آنها در تجربه اين سبک از خود ايرانيان هم مشتاقتر بودند. در ادبيات نيز چنين گرايشى بهوجود آمد.
سلسلهٔ صفوى با ايجاد هماهنگى بين ملت، عظمت از دست رفته ايران را بازيافت و توانست حدود و ثغور ايران را به عهد ساسانيان و شايد وسيعتر برساند. فرهنگ هنرى ايران در اين زمان دورهٔ جديدى را تجربه کرد که داراى شکوه و عظمت خاصي، هرچند گذرا بود و ماهيت اشرافىترى نسبت به دورههاى پيشين خود گذاشت.
بقعه شيخ صفى الدين
اردبيلي، اردبيل
بقعه شيخ صفى الدين اردبيلي، اردبيل
سکه طلاى صفوي،
شاه سلطان حسين، قزوين
سکه طلاى صفوي، شاه سلطان حسين، قزوين