0

غزل شماره ۳۲۳: ز دست کوته خود زیر بارم

 
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

غزل شماره ۳۲۳: ز دست کوته خود زیر بارم

ز دست کوته خود زیر بارم

که از بالابلندان شرمسارم

مگر زنجیر مویی گیردم دست

وگر نه سر به شیدایی برآرم

ز چشم من بپرس اوضاع گردون

که شب تا روز اختر می‌شمارم

بدین شکرانه می‌بوسم لب جام

که کرد آگه ز راز روزگارم

اگر گفتم دعای می فروشان

چه باشد حق نعمت می‌گزارم

من از بازوی خود دارم بسی شکر

که زور مردم آزاری ندارم

سری دارم چو حافظ مست لیکن

به لطف آن سری امیدوارم

 

 

شنبه 1 شهریور 1393  7:15 AM
تشکرات از این پست
hadis162
hadis162
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : فروردین 1393 
تعداد پست ها : 658

پاسخ به:غزل شماره ۳۲۳: ز دست کوته خود زیر بارم

۳۲۳. ز دست کوته خود زیر بارم 
• زمان : 1:01 
با صدای استاد موسوی گرمارودی

 

 

 

 

دریافت فایل 
http://rasekhoon.net/media/download/330292/۳۲۳-ز-دست-کوته-خود-زیر-بارم/

 

یک شنبه 24 اسفند 1393  4:17 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

شرح غزل شماره ۳۲۳: ز دست کوته خود زیر بارم

معانی لغات غزل (323)

دستِ کوته : تهی دست، دست خالی .

زیر بار بودن : در رنج و فشار بودن .

بالا بلند : بلند بالا، سرو قامت، زیبای سهی قامت .

زنجیر مویی : مویی زنجیر مانند و حلقه حلقه .

شیدایی : دیوانگی .

اختر شمردن : ستاره شمردن در شب، کنایه از بی خوابی و بیداری ناشی از فکر و خیال عاشقانه .

به این شُکرانه : به شکر این نعمت .

چه باشد ؟ : چیزی نیست، کار مهمی نیست، عجبیب نیست .

حق نعمت گزاردن : از نعمتی که ارزانی شده سپاسگزاری کردن .

به لطف آن سری : 1)به لطف آن جهانی، به لطف خدا در جهان دیگر، به لطف آن سو . 2) به لطف صاحب آن سر یعنی به لطف معشوقی که آن سر قضیه است . 3) سری به زبان عربی به معنای شریف و عزیز است بنابراین چنین معنا می دهد : به لطف آن عزیز شریف .

معانی ابیات غزل (323)

از تهی دستی و بی چیزی خود در رنج و فشارم. زیرا از روی سهی قامتان زیباروی شرمنده ام .

مگر معشوقی با زلف حلقه وار زنجیر مانند خود از من دستگیری کند و گرنه کارم به دیوانگی خواهد کشید .

اوضاع و احوال این سپهر گردون را از من بپرس که شب تا صبح بیدار و ستاره می شمارم .

به تصدّق و شکر اینکه جام می، همانند جام جهان نمای جمشید، (کیخسرو) مرا از احوال روزگار با خبر ساخت بر لبش بوسه می زنم .

اگر مـی فروشان را دعا کردم جای شگفتی نیست. از نعمت آنها قدردانی می کنم .

سپاسگزار بازوان خود هستم که نیرومند نیستند و من توان آزردن کسی را ندارم .

تو کسی هستی که اگر به جای اشک، گوهر از چشم خود به پایت ببارم سَرِ مرا از خاک برنخواهی گرفت .

(در این دنیا) سر من مانند حافظ از باده مست است اما به عنایت و لطف خدا (در آن دنیا) امیدوار و دل بسته ام .

شرح ابیات غزل (323)

وزن غزل : مفاعیلن مفاعیلن فعولن

بحر غزل : هزج مسدّس محذوف

*

کمال خجند : مـریــض عشقــم و درد تـو دارم ز دردت تـا ابــد ســر بــر نـــدارم

*

سعــــدی : چگونه کجــا خــود شـکر این نعمت گذارم کـــه زور مـــردم آزاری نــدارم

*

حافظ تحت تأثیر بیت سعدی که در بالا و باب سوم گلستان آمده و در آن مضمونی ناب در کمال سلاست و بلاغت بازگو شده، غزلواره بالا را به رشته نظم کشیده و مصراعی از آن را به وجه احسن تضمین نموده است. مفاد این بیت سعدی که حافظ به نحو بسیار دلپذیری بازگو و تضمین نموده، در واقع گوشه یی از مشخصات اخلاقی شخص حافظ را می رساند .

شروع این غزلواره با بازگویی واقعیت تلخی صورت می گیرد. چنان به نظر می رسد که حافظ در بیشتر ایام زندگانی دچار مشکلات مالی بوده است . در جای دیگر می فرماید :

شــاهدان در جــلوه و من شرمسار کــیسه ام

ای فلک این شرمساری تا به کی باید کشید ؟

اما تکیه اندیشه حافظ در این غزل، دفاع از می و جام شراب است که آن را به جام جهان نما تشبیه نموده و نیز سپاسگذاری از می فروشان به خاطر ادای حق گزاری خدمتی است که به او کرده و او را از روزگار آگاه ساخته اند .

جای آن دارد که در اینجا و به دنباله این اندیشه یی که حافظ بازگو کرده است اندکی درباره شخصیت ذاتی این شاعر عارف که منجر به این گونه صراحت گویی شده است بپردازیم .

شارحان محترم در گذشته و حال، بهترین و آسانترین راه را برای شرح ابیاتی که حافظ درباره شراب و معشوق در بیشتر موارد سروده، برگزیده و همه را به حساب افکار عرفانی او می گذارند تا از شماتت و حمله بعضی منتقدین متعصب در امان بمانند .

پیش از این شرح در احوال حافظ گفته شد ضریب هوشی بالای این شاعر و عمق معلومات دینی و اجتماعی او هرگز به او اجازه نداد تا در برابر متظاهرین به شریعت و ریاکاران، زبان در کام کشیده و از بازگویی حقایق و واقعیات باز ایستد .

او به مغز شریعت اسلام دست یافته و از پوست صرف نظر کرده و از آنجایی که سخنانش در طول قرن ها به دل همه دینداران هوشمند نشسته است، متعصبّین و خیال پردازان، چاره دیگری جز این به نظرشان نرسیده که او را بازگو کننده نکات عرفانی در همه موارد بدانند .

همین هنر برای حافظ کافی است که بیشتر غزل های او دارای سه بُعد عشقی ـ عرفانی ـ ایهامی است و این معجزه گر چنان رندانه و حکیمانه و فاضلانه سخن پردازی کرده که مسلمانش به زمزم شوید و هندو بسوزاند .

1 « مصراع از گلستان سعدیست، از این بیت در گلستان باب سوم

چگونه شکر این نعمت گزارم که زور مردم آزاری ندارم »
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی

 
 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

شنبه 20 تیر 1394  3:24 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

تعبیر غزل شماره ۳۲۳: ز دست کوته خود زیر بارم

تعبیر :

از روزگار خود بسیار دلگیر و ناراحتید. فکر می کنید وجودتان به اندازه ی تار مویی با مرگ فاصله دارد. ولی باز هم خدا را شکر می کنید. کسانی هستند که اوضاع شا بدتر از شما می باشد، پس حق نعمت خدا را به جای آورید. به بهزوی خودتان متکی باشید که با زورگیری از مردم به جایی نمی رسید. امیدوار باشید که نیت تان خواهید رسید.

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

شنبه 20 تیر 1394  3:25 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها