معانی لغات غزل (287)
همه جای تو : سراپای تو، همه اندام تو .
عشوه شیرین : ناز و ادای مطبوع .
شکرخا : شکرخائیده، شکر شکن، شیرین گفتار .
طَری : با طراوت، تر و تازه، شاداب .
خُلد : جاوید .
چمن خُلد : بهشت جاوید .
شیوه : رفتار .
ملیح : نمکین .
خط : محاسن، موهای تازه رُسته لطیف و نازک در چهره .
گلستان خیال : (اضافه تشبیهی) خیال به گلستان تشبیه شده .
مشام : بینی ها .
سمن سا : معطّر مانند سَمَن .
سیل بلا : سیلی از بلا، بلا به سیلاب و سیل تشبیه شده .
خاطر : دل، قلب .
خوش : (در بیت ششم) به معنای بهبود بخشیدن و مداوا کردن است .
طلب : خواستن، جستجو کردن و در اصطلاح صوفیه : انگیزه برای کسب معرفت و رسیدن به کمال یعنی رسیدن از کثرت به وحدت .
تَوَلّی : عشق و دوستی .
تَولای تو : با توکل به تو، به امید محبت و دوستی تو .
معانی ابیات غزل (287)
1) ای آنکه چهره تو دلپذیر و سراپای اندامت خوش نما و زیباست دلم از شیوه ناز و ادای لب های شیرین و شکرگفتار تو خوش است .
2) اندام تو به مانند گلبرگ های با طراوت لطیف و سراپای تو همانند سرو باغ بهشت زیباست.
3) حرکات و رفتار تو شیرین و خط و خال چهره تو با نمک و چشم و ابروی تو زیبا و قد و بالای تو خوش منظره است .
4) هم باغ اندیشه ام به خاطر تو، پر نقش و نگار است و هم مشام دلم با بوی زلف سمن سای تو معطّر است.
5) در راه عشق که به سبب سیل حوادث راه عبور آن بسته است دل خود را به آرزوی وصال تو خوش کرده ام .
6) (الهی) در برابر چشم تو بمیرم که با آنکه خودش بیمار است، دردِ مرا از زیبایی که به چهره تو بخشیده دوا می کند .
7) هرچند در دوای طلب و جست و جو از هر سو خطر نابودی وجود دارد، حافظ دل از دست داده به هوای مهر و دوستی تو راه می پیماید.
شرح ابیات غزل (287)
وزن غزل : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
بحر غزل : رمل مثمّن مخبون محذوف
*
این غزل می تواند شاهد مناسبی از تسلّط حافظ بر سبک عراقی و به شیوه سهل و ممتنع سعدی باشد و به ظنّ قوی برای قرائت در انجمن ادبی، در اوایل سلطنت شاه شجاع سروده شده است. احتمال بر این است شعری با این وزن و قافیه و ردیف به اقتراح گذاشته شده و حافظ از آن استقبال کرده باشد لیکن مدارکی در این باره بدست نیامد .
علت این احتمال را می توان چنین توضیح داد که هرگاه حافظ آزادانه مایل به ساختن غزلی عاشقانه بود ردیف (خوش) را برای غزل انتخاب نمی کرد زیرا ساخت و پرداخت مضامینی که به خوش منتهی و خوش لفظ و گوشنواز باشد آسان نیست. در عین حال این غزل بسیار استادانه و در کمال روانی سروده شده است .
سبب اینکه چنین احتمال داده شد که این غزل در اوایل سلطنت شاه شجاع سروده شده این است که در این غزل هیچگونه تعابیر و اصطلاحات عرفانی (به جز تعبیری ملایم و دو پهلو در بیت مقطع) به چشم نمی خورد و ما می دانیم که غزل های ایام شباب حافظ چنین ویژگی را دارد، اما شاعر هرچه به جلو و دوران کمال سن پیش می رود به خاطر مطالعات و غور و بررسی او در نوشته ها و گفته های عرفای سلف، اندیشه های عرفانی، تمام زوایای روح او را دربر می گیرد چنان که غزلی نیست که در ایام میان سالی و پیری توسط حافظ سروده شده و از مضامین عرفانی تهی باشد .
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی