معانی لغات غزل (284)
هاتف : اسم فاعل هَتف، آواز دهنده یی که خود پیدا نباشد .
عفو: بخشایش .
خرد خام : عقل خام، عقل نا آزموده، عقل ناپخته .
این خرد خام به میخانه بر : این عقل ناپخته را به میخانه عرفان ببر .
مـی لعل : در اینجا به معنی غلبه عشق و در اصطلاح عرفانی آن است .
نه به کوشش دهند : به کوشش ندهند، با کوشش میسر نمی شود .
گوشِ من و : گوش من با (واو تخصیص و ملازمه) .
رویِ من و : روی من با (واو تخصیص و ملازمه) .
داور دین : قاضی و حاکم امور دین .
روح قدس : روح القدس، روح پاک منزّه، کنایه از جبرئیل .
حلقهِ امر : حلقه فرمان، حلقه به نشان فرمانبرداری .
ملک العرش : پادشاه عرش، خداوند متعال .
مراد : مقصود، آرزو .
خطر چشم بد : آسیب چشم زخم .
دار گوش : گوش دار، گوش داشتن به معنای مراقب بودن ودر مراقبت کردن، حمایت کردن، محفوظ داشتن.
معانی ابیات غزل (284)
1) دیشب سروشی از عالم غیب از گوشه میخانه ندا داد که مـی بنوش که گناهان را می بخشند .
2) بخشایش خداوند کارساز است و فرشته غیبی مژده رحمت را می رساند .
3) این عقل نا پخته را به میخانه معرفت ببر تا غلبه عشق خونِ او را به جوش آورد (و پخته گردد).
4) اگر چه به پشت گرمی کوشش و جدّیت، وصال یار نصیب نمی شود ای دل؛ تا آنجا که می توانی در این راه کوشش کن .
5) مهربانی خداوند برگناه ما فزونی دارد. دم فرو بند که تو از مهربانی و عنایت ایزدی آگاهی نداری .
6) گوش من جایگاه بندگی گیسوی دلدار است و چهره من بر خاک درگاه پیر مـی فروش آشنایی دارد .
7) در برابر بزرگواری پادشاه باگذشت بخشایشگر، رندی و بی پروایی حافظ گناه بزرگی نیست .
8) شاه شجاع، آن حاکم اسلام که جبرئیل حلقه اطاعت او را در گوش خود دارد …
9) ای خداوندا آرزوهایش را برآور و از آسیب چشم زخم او را محافظت فرما .
شرح ابیات غزل (284)
وزن غزل : مفتعلن مفتعلن فاعلات
بحر غزل : سریع مسدّس مطوی موقوف
*
عطّار : مست شدم تا به خرابات دوش نعره زنان رقـــص کنان دُرد نوش
*
سعدی : گر دلی از عشق برآرد خروش بر سر آتش، نه غریب است جوش
*
شاه شجاع : شیوه عشّاق نباشد خروش گرَ، به مثل خون دل آید به جوش
*
همانطور که شادروان دکتر غنی نوشته اند این غزل در استقبال غزل شاه شجاع سروده شده است. زمان آن به سالهای اول سلطنت شاه شجاع برمی گردد . در آن سال ها در محضر شاه، جلسه ادبی تشکیل و از اشعار شعرای سلف استقبال به عمل آمده و قرائت می شد. به نظر می رسد که شاه شجاع از شعر سعدی در طیّبات استقبال و قرائت نموده، سپس حافظ از شاه استقبال کرده باشد زیرا شاه شجاع، قافیه های بیت مطلع غزل خود را عیناً از همان قوافی بیت مطلع سعدی استقبال کرده است. یکی نوع التزام در استقبال از غزل بزرگان معمول بوده که شاعر در هر بیت همان قافیه یی را که شاعر اول به کار گرفته با مضمونی دیگر به کار بندد . لیکن مشاهده می شود که حافظ مضمون بیت نخست غزل خود را از همان موضوعی که رقیبان، نقطه ضعف او می دانسته اند انتخاب نموده و در تأیید باده نوشی خود و استظهار به لطف و کرم الهی و بخشایش او سخن را آغاز می کند . این یک شجاعتی بی نظیر است که یک شخص نه در راه تقیّه بلکه در مقام دفاع از باده نوشی خود علناً و به موجب مفاد بعضی از آیات قرآن برآید. اشاره حافظ در این بیت و ابیات دوم و پنجم اشاره به آیه 54 سوره الزمر است :
قُل یا عِبادیَ الَّذینَ اَسرَفُوا عَلی اَنفُسِهِم لا تَقنَطوُا مِن رَحمَةِ الله اِنَّ اللهَ یَغفِرُ الذُّنوُبَ جَمیعاً اَنَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحیمُ . (54)
( بگو به بندگان من که زیاده روی کردند برخودشان، نومید مشوید از رحمت خدا، بدرستی که خدا می آمرزد گناهان را همه، بدرستی که اوست آمرزنده مهربان. )
ذکر این نکته ضروری است که پس از قرائت غزل های سروده شده در حضور شاه شجاع، نامبرده که خود دستی در شعر و صاحب ادّعا بوده به حکم مقام سلطنت، دربارۀ اشعار سروده شده داوری می کرده است. به همین سبب حافظِ رند، در دوبیت الحاقی این غزل یعنی ابیات هشتم و نهم که جای واقعی آن در نسخه اصلی غزل، احتمالاً قبل از بیت مقطع فعلی بوده است شاه را داوری خطاب می کند که جبرئیل امین هم غلام حلقه به گوش اوست و پیشاپیش او را می ستاید.
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی