0

غزل شماره ۲۷۶: باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش

 
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

غزل شماره ۲۷۶: باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش

باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش

بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش

ای دل اندربند زلفش از پریشانی منال

مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش

رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار

کار ملک است آن که تدبیر و تامل بایدش

تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست

راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش

با چنین زلف و رخش بادا نظربازی حرام

هر که روی یاسمین و جعد سنبل بایدش

نازها زان نرگس مستانه‌اش باید کشید

این دل شوریده تا آن جعد و کاکل بایدش

ساقیا در گردش ساغر تعلل تا به چند

دور چون با عاشقان افتد تسلسل بایدش

کیست حافظ تا ننوشد باده بی آواز رود

عاشق مسکین چرا چندین تجمل بایدش

 

 

سه شنبه 28 مرداد 1393  11:13 AM
تشکرات از این پست
hadis162
hadis162
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : فروردین 1393 
تعداد پست ها : 658

پاسخ به:غزل شماره ۲۷۶: باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش

۲۷۶. باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش 


• زمان : 01:27  
با صدای استاد موسوی گرمارودی

 

 

 

 

دریافت فایل 
http://rasekhoon.net/media/download/330838/۲۷۶-باغبان-گر-پنج-روزی-صحبت-گل-بایدش/

 

پنج شنبه 21 اسفند 1393  11:06 AM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

شرح غزل شماره ۲۷۶: باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش

وزن غزل: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)

۱ اگر باغبان پنج روزی به مصاحبت گل نیاز دارد؛در تحمل رنج دوری باید مثل بلبل صبور باشد.

پنج روز ، کنایه از مدت کم است: گل همین پنج روز و شش روز باشد.

می گوید اگر باغبان مایل است که چند روزی از مصاحبت گل لذت ببرد،باید رنج ماههای سرد زمستان و پاییز را تحمل کند، تا بهار برسد ، هم چنان که بلبل رنج دوری و نیش خار را تحمل می کند و از عشق گل منصرف نمی شود.

۲ ای دل در زنجیر زلفش از بی سروسامانی شکوه مکن ؛ مرغ هشیار وقتی به دام افتاد باید هشیار باشد.

دل را چنانکه غالباً رسم اوست به مرغ تشبیه کرده، می گوید وقتی مرغ گرفتار قفس شد اگر هوشیار باشد آرام می ماند ، زیرا هرچه خود را به در ودیوار قفس بزند بیشتر رنج می کشد، پس ای دل من اکنون که در دام زلف او افتاده ای آرام باش.

مرغ زیرک در معنای طوطی ومرغ حق نیز آمده است، ولی در بیت همان مرغ هوشیار است چنانکه در این بیت این معنی واضح است :

مرغ زیرک به در خانقاه اکنون نپرد            که نهادست به هر مجلسی وعظی دامی

۳ برای رند بی پروایی که آتش به عالم زده، مصلح اندیشی چه لزومی دارد؛ کار کشور داری است که به تفکر و چاره اندیشی نیاز دارد.

ملک : کشور، سلطنت .

می گوید رند عالم سوز، آدم وارسته ای است که به علایق جهان پشت پازده و با اظهار عقاید خود آتش فتنه در عالم بر افروخته است،چنین کسی دیگر برای خود چه مصلحت اندیشی کند، کار کشورداری است که به تفکر و پیش بینی نیاز دارد تا فتنه و فسادی از آن برخیزد.

۴ درطریقت ، تکیه بر پرهیزگاری و علم ودانش کفراست، سالک اگر صاحب صدگونه فضیلت باشد،باز باید توکل داشته باشد.

طریقت : روش، راه، در تصوف تزکیه باطن وآن طریقی است که سالکان را به خدا رساند.

توکل : «در لغت تفویض امر است به سوی کسی که بدو اعتماد باشد… و بالجمله توکل دلبستگی و اعتماد کامل به پروردگار است»[۱]. در اامع آمده : «سئل الجنید رحمه الله عن التوکل، فقال اعتماد القلب علی الله تعالی فی جمیع الاحوال»[۲].

می گوید در طریقت ، یعنی راهی که عارفان برای وصول به معشوق برگزیده اند، تکیه بر تقوی یا علم و دانش خلاف رسم و راه است. سالک این راه اگر صدگونه از این فضائل داشته باشد نباید بر آنها تکیه کند و مغرور شود باز هم باید به خداوند توکل داشته باشد.

۵ نگاه عاشقانه و لذت بردن از چنین زلف و رخ حرام باشد؛بر کسی که به روی یاسمن و گلبرگ های مجعد سنبل نیاز داشته باشد.

مقایسه بین زلف یار با خوشه سنبل ، و رخ یار با برگ گل یاسمن است، و رجحان دادن زلف و رخ یار بر آنها . می گوید آنکه با وجود زلف و رخ یار بخواهد با سنبل و یاسمن نظر بازی کند،ارزش زیبایی را نمی داند؛ پس لذت نگاه ونظر بازی با زیبایی های معشوق بر او حرام باشد.

۶ تا زمانی که این دل پریشان من به آن کاکل و زلف مجعد نیازمند باشد باید از آن چشم مستانه نازهای بسیار بکشد.

نرگس ، کنایه از چشم است و نرگس مستانه؛ چشمی مثل مستان. چشمی که مثل مستان با حال و کیفیت و افتادگی نازآلود باشد.

می گوید تا زمانی که آن دل پرشور آرزوی وصال معشوق را دارد باید نگاه پر ناز و تفاخر چشم او را تحمل کند.

۷ ساقی ، در گردش پیمانه شراب چقدر مسامحه می کنی ؛ وقتی نوبت به عاشقان رسید باید پی در پی باشد.

دور : به گردش در آوردن شراب ، به ترتیب به همه شراب دادن. نیز به مفهوم فلسفی کلمه دور اشاره دارد که با تسلسل رابطه معنی پیدا می کند و یادآور اصطلاح منطقی – فلسفی دور است. در معنی دور گفته اند «توقف الشیئی علی نفسه» و ان مستلزم تسلسل است و بعضی چنین تعریف کرده اند که دور توقف شیئی بر دیگر همان شیئی است. چنان که وجود مرغ موقوف بر بیضه و وجود بیضه موقوف بر وجود مرغ است.

بعضی قضیه منطقی دور و تسلسل را باطل دانسته اند. چنانکه خواجو در این بیت :

گرچه از روی خرد دور تسلسل باطل است              خط سبزش حکم بر دور تسلسل می کند[۳]

ولی حافظ چنانکه رسم اوست در مسائل فلسفی ورود موضوعی ندارد، از کنار اینگونه مسائل بی طرفانه می گذرد، و از عشق و عرفان سر در می آورد.

خلاصه مقصود اینکه چون دور به تسلسل می افتد وتسلسل نقطه پایانی ندارد وتا بی نهایت تکرار می شود، دور شراب هم وقتی به عاشقان رسید باید تکرار و تسلسل داشته باشد – مستی و شراب نوشی عاشقان هم باید تا بی نهایت ادامه یابد.

۸ حافظ چکاره است که بدون آواز رود شراب نخورد ؛ عاشق بی نوا چرا باید این اندازه مقید به تجمل باشد.

رود : نوعی ساز زهی که به آن عود یا بربط هم گویند.

یعنی عارف عاشق باید ترک تجملات مادی کند اما میل به لذت جویی نمی گذارد حافظ از تجملات زندگی چشم بپوشد.

 

——————————————————————————————————

[۱] سجادی ،… فرهنگ لغت و اصطلاحات و تعبیرات عرفانی .

[۲] اللمع … به نقل از رجایی … فرهنگ اشعار حافظ… ص ۶۶

[۳] خواجوی کرمانی،… دیوان…ص ۳۸ . گرچه «دور تسلسل» غلط و«دور و تسلسل» صحیح است ولی ظبت بیت در دیوان خواجو عیناً همین است که نقل کردیم.

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 18 تیر 1394  1:29 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

شرح غزل شماره ۲۷۶: باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش

 

معانی لغات غزل (276)

پنچ روزی : اندک مدتی، کنایه از مدت زمان کوتاهی است.

باید : ضرور است، لازم است، بایسته است، (قید تأکید).

صبر بلبل : شکیبایی یک ساله بلبل .

بند : زندان .

رِنِد عالم سوز : رند وارسته از تعلقات دنیوی که پشت پا به امکانات این دنیا زده باشد و در اصطلاح عرفا رند کسی است که جمیع کثرات و تعیّنات را از خود دور کرده باشد ـ قلندر وارسته از جهان گذشته .

مصلحت بینی : مصلحت اندیشی، احتیاط کاری .

کارِ مُلک : کار مملکت، کشورداری .

تدبیر : سیاست، چاره اندیشی .

تأمّل : تفکّر، ژرف نگری .

طریقت : سیر و سلوک راه حق، راه و روش تزکیه نفس .

کافِری کردن : کفر است، بی ایمانی است، ناسپاسی است، توضیحاً در زبان فارسی با فتح (ف) متداول شده است .

توکّل : مشتق از وکالت به معنای واگذاشتن کار به طرف مورد اعتماد ـ تفویض امر به پروردگار .

جَعدِ سنبل : گلبرگ های مجعّد سنبل .

روی یاسمین : چهره سفید رنگ گل یاسمن .

مستانه : مست مانند، مثلِ مستان .

شوریده : پریشان حال .

تعلّل : بهانه آوردن، اهمال کردن، تأخیر کردن، دفع الوقت کردن .

دَور : نوبت، به گردش در آوردن .

تَسَلسُل : پی در پی .

دور تسلسل : 1- حرکت پشت سَرِ هم و در اصطلاح منطقی ـ فلسفی حرکت پشت سر هم موضوعی که نقطه پایانی ندارد و تا بی نهایت تکرار می شود و این قضیّه باطلی است که مثال آن این است که آیا مرغ از تخم مرغ ایجاد شده است یا تخم مرغ از مرغ به وجود آمده است؟ و در شعر حافظ منظور گردش پی در پی جام شراب است نه معنای فلسفی این اصطلاح .

کیست حافظ : حافظ چه شخصیتی است؟ مگر حافظ چه کسی است؟ مگر حافظ چه شخصیتی است؟

تا ننوشد : که ننوشد .

تجمّل : تکلّف، جاه و جلال، آراستگی وضع ظاهری .

 

معانی ابیات غزل (276)

  1.       اگر باغبان بخواهد چند روزی با گل هم نشینی کند باید به مانند بلبل در برابر رنج و فراق شکیبا باشد .

  2.       ای دل، دربند و زنجیر زلفش شِکوَه از آشفته حالی مکن. مرغ باهوش چون کرفتار دام شد باید بردباری را پیشه کند .

  3.       رند وارسته خانمان برباد داده با صلاح اندیشی و احتیاط میانه یی ندارد . آن کار کشور داری است که به سیاست و چاره اندیشی نیاز دارد .

  4.       در سیر و سلوک الی الله پشت گرم به پرهیزگاری و دانش بودن نشانه کفر و بی ایمانی است. سالک اگر واجد صد جور هنر و کمال هم باشد بایستی به عنایت پروردگار پشت گرم باشد .

  5.       لذّت تماشای چنین زلف و چهره یی برآن کس که چشم به چهره گل یاسمن و چین و شکن گلبرگ های سنبل دارد حرام باد .

  6.       تا این دل آشفته حال، نیاز وابستگی به چین و شکنِ آن زلف و کاکل را در خود حس می کند باید از آن چشم های مست، نازهای فراوانی را بکشد.

  7.       ساقی، چقدر در به گردش درآوردن پیمانه اهمال می کنی. چون نوبت به عاشقان رسید بایستی پشت سر هم باده به پیمانه شان کرد .

  8.       حافظ چه شخصیت مهمی! است که نبایستی باده را بدون ساز و آواز عود بنوشد! چرا یک عاشق مسکین بایستی تا این اندازه پای بند جاه و جلال و آراستگی ظاهری باشد؟

 

شرح ابیات غزل (276)

وزن غزل : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن

بحر غزل : رمل مثمّمن محذوف

                                                    *

          این غزل، غزلی است به ظاهر با مضامین عاشقانه از شاعری چیره دست و موسقی دان که برای قوّالی یا آوازه خوان ها، در مجالس عیش و طرب ساخته و پرداحته شده است .

          غزلی است هشت بیتی که مضامین آن یکدست نبوده و گرد چند موضوع دور می زند و همانطور که مشهود است در دو بیت نخست دلداری عاشق و تشویق او به صبر و پایداری در فراق معشوق به شعر کشیده شده ودر ابیات پنجم و ششم شاعر بار دیگر به تعریف معشوق خیالی می پردازد و در بیت هفتم ساقی را مخاطب و از او شراب طلبیده و بالاخره در مقطع غزل خطاب به خویش، باده نوشی بدون تشریفات را توصیه می کند .

           همان طور که گفته شد منظور اصلی شاعر در سرودن اینگونه غزل ها که از  مضامین عرفانی و ایهامات بالنسبه خالی است تهیه غزلی آهنگین برای خواندن با ساز و در محافل عیش و طرب است و برای این کار شاعر در انتخاب وزن و آهنگِ گوشنواز کلمات، به نحو احسن حُسن سلیقه به خرج می دهد .

          معانی مستقل ابیات در غزل هایی که به منظور سرود و با اهنگ موسیقی به گوش می رسد این امتیاز را دارد که در نفوذ و تأثیر مضامین در دل ها اثری بس شگرف دارد و از آنجایی که حافظ خود اهل موسیقی و آواز بوده است، کاملاً به این ریزه کاری ها آشنا و مسلّط بوده و تا به امروز غزلهایش تازگی و طراوت خود را حفظ نموده و خوانندگان در انتخاب آن درنگ جایز نمی شمارند . * * *

شرح جلالی بر حافظ

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 18 تیر 1394  1:29 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

تعبیر غزل شماره ۲۷۶: باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش

تعبیر :

آنچه را که مصلحت است انجام بده فقط علم برای رسیدن به مقصود و حاجت کافی نیست ایمان قوی و تحمل سختی ها ی راه هم لازم هست. بنابراین دست از غرور بردار و تلاش کن. کرم داشته باش تا به مقصود برسی.

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 18 تیر 1394  1:42 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها