معانی لغات غزل(220)
خون دل:کنایه از اشک چشم ؛ اشک خون آلود.
هوایی: آرزویی.
ماه مهر پرور:محبوب ماه مانند و مهر انگیز، معشوق مثل ماه و نازک طبع.
آشنا:يار آشنا.
بر روی مارواست اگر آشنا رود:اگر يار آشنا، قدم بر روي صورت ما گذارد و برود روا پسنديده است.
ماجرا: بحث وگفتگو، گرفتاري وبگو مگو ، كشمكش.
صدق دل:خلوص نيت ، صفاي باطن.
صوفیانِ صُفّه :اهل صفه كه در صدر اسلام فاقد عشيره و قبيله ومنزل بوده وروزها بر روي صفه و سكويي مجاور حرم رسول اكرم ( ص) گرد هم جمع مي شدند.
دارالصفا:اشاره به خانه پيامبر اسلام .
معانی ابیات ابیات غزل (220)
(1) پیوسته خون دل ، از دیدگان بر وری چهره ما جاری است. چه بگویم که از دست دیدگان بر صورت ما چه می گذرد؟
(2) مادر سینه و درون دل خود میل وآرزویی پنهان کرده ایم که اگر سر ما ( روزی) بر باد رود ، به خاطر آن آرزوست. (3) اگر آن محبوب ما پیکر نازپروده من ، قبا پوشیده خرامان بگذرد ،خورشید مشرق از حسادت جامه بر تن چاک خواهد کرد.
(4) صورت خود را بر روی خاک راه محبوب نهادیم . روا باشد اگر آن یار آشنا پای خودرا بر روی صورت ما بگذارد .
(5) اشک دیدگان ما به سیل می ماند . بر هر کسی که بگذرد ، اگر دل او هم چون سنگ باشد، از جای کنده و باخودمیبَرَد.
(6) ما هر شب و روز با اشک دیدگان خود کشمکش داریم که چرا این اشک روان ( بدون ما) به سر کوی محبوب می رود.
(7) حافظ ، همانطورکه مؤمنین اهل صفه همه روزه در محل صفّه ( مجاور حرم رسول اکرم (ص ) جمع می شدند،ازپاکینیّت و صفای دل به کوی میکده می رود.
شرح ابیات غزل(220)
وزن غزل: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
بحر غزل: مضارع اخرب مکفوف محذوف
*
این غزل احتمالاً در اوایل حکومت شاه شجاع سروده شده و به جز بیت سوم آن که می توان ایهام آن را به شاه شجاع ربط داد ، بقیّه ابیات آن یک غزل عاشقانه را تشکیل می دهد . در نسخه های مختلف ، مصراع دوم بیت مقطع غزل به صورتهای : ( چون صوفیان صومعه دار از صفا رود، ( .. دارالصفا رود) آمده که ( چون صوفیان صُفه دارالصفا) رود مضمون مناسبتری بود انتخاب گردید.
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی