0

غزل شماره ۲۲۰: از دیده خون دل همه بر روی ما رود

 
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

غزل شماره ۲۲۰: از دیده خون دل همه بر روی ما رود

از دیده خون دل همه بر روی ما رود

بر روی ما ز دیده چه گویم چه‌ها رود

ما در درون سینه هوایی نهفته‌ایم

بر باد اگر رود دل ما زان هوا رود

خورشید خاوری کند از رشک جامه چاک

گر ماه مهرپرور من در قبا رود

بر خاک راه یار نهادیم روی خویش

بر روی ما رواست اگر آشنا رود

سیل است آب دیده و هر کس که بگذرد

گر خود دلش ز سنگ بود هم ز جا رود

ما را به آب دیده شب و روز ماجراست

زان رهگذر که بر سر کویش چرا رود

حافظ به کوی میکده دایم به صدق دل

چون صوفیان صومعه دار از صفا رود

 

 

شنبه 25 مرداد 1393  10:57 AM
تشکرات از این پست
hadis162
hadis162
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : فروردین 1393 
تعداد پست ها : 658

پاسخ به:غزل شماره ۲۲۰: از دیده خون دل همه بر روی ما رود

۲۲۰. از دیده خون دل همه بر روی ما رود 
• زمان : 1:10 
با صدای استاد موسوی گرمارودی

 

 

 

 

دریافت فایل 
http://rasekhoon.net/media/download/331195/۲۲۰-از-دیده-خون-دل-همه-بر-روی-ما-رود/

 

چهارشنبه 20 اسفند 1393  7:56 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

شرح غزل شماره ۲۲۰: از دیده خون دل همه بر روی ما رود

معانی لغات غزل(220)

خون دل:کنایه از اشک چشم ؛ اشک خون آلود.

هوایی: آرزویی.

ماه مهر پرور:محبوب ماه مانند و مهر انگیز، معشوق مثل ماه و نازک طبع.

آشنا:يار آشنا.

بر روی مارواست اگر آشنا رود:اگر يار آشنا، قدم بر روي صورت ما گذارد و برود روا پسنديده است.

ماجرا: بحث وگفتگو، گرفتاري وبگو مگو ، كشمكش.

صدق دل:خلوص نيت ، صفاي باطن.

صوفیانِ صُفّه :اهل صفه كه در صدر اسلام فاقد عشيره و قبيله ومنزل بوده وروزها بر روي صفه و سكويي مجاور حرم رسول اكرم ( ص) گرد هم جمع مي شدند.

دارالصفا:اشاره به خانه پيامبر اسلام .

معانی ابیات ابیات غزل (220)

(1) پیوسته خون دل ، از دیدگان بر وری چهره ما جاری است. چه بگویم که از دست دیدگان بر صورت ما چه می گذرد؟

(2) مادر سینه و درون دل خود میل وآرزویی پنهان کرده ایم که اگر سر ما ( روزی) بر باد رود ، به خاطر آن آرزوست. (3) اگر آن محبوب ما پیکر نازپروده من ، قبا پوشیده خرامان بگذرد ،خورشید مشرق از حسادت جامه بر تن چاک خواهد کرد.

(4) صورت خود را بر روی خاک راه محبوب نهادیم . روا باشد اگر آن یار آشنا پای خودرا بر روی صورت ما بگذارد .

(5) اشک دیدگان ما به سیل می ماند . بر هر کسی که بگذرد ، اگر دل او هم چون سنگ باشد، از جای کنده و باخودمیبَرَد.

(6) ما هر شب و روز با اشک دیدگان خود کشمکش داریم که چرا این اشک روان ( بدون ما) به سر کوی محبوب می رود.

(7) حافظ ، همانطورکه مؤمنین اهل صفه همه روزه در محل صفّه ( مجاور حرم رسول اکرم (ص ) جمع می شدند،ازپاکینیّت و صفای دل به کوی میکده می رود.

شرح ابیات غزل(220)

وزن غزل: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن

بحر غزل: مضارع اخرب مکفوف محذوف

*

این غزل احتمالاً در اوایل حکومت شاه شجاع سروده شده و به جز بیت سوم آن که می توان ایهام آن را به شاه شجاع ربط داد ، بقیّه ابیات آن یک غزل عاشقانه را تشکیل می دهد . در نسخه های مختلف ، مصراع دوم بیت مقطع غزل به صورتهای : ( چون صوفیان صومعه دار از صفا رود، ( .. دارالصفا رود) آمده که ( چون صوفیان صُفه دارالصفا) رود مضمون مناسبتری بود انتخاب گردید.
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی

 
 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

یک شنبه 10 خرداد 1394  7:07 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

تعبیر غزل شماره ۲۲۰: از دیده خون دل همه بر روی ما رود

تعبیر :

درد دل زیادی داری که نمی توانی به هر کسی بگویی. رو به سوی معشوق خود می کنی ولی او هم صدای دل شما را نمی شنود و رو برمی گرداند و از بی تفاوتی همه دل تنگ هستی. خودت فردی پاکدل هستی به خدایت توکل کن و بدان اگز خدا بخواهد مراد دلت را خواهد داد.

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

یک شنبه 10 خرداد 1394  7:08 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها