رمضان امسال شاهد یکی از فجیعترین جنایات تاریخ بشر بود و زنان، مردان و کودکان بیدفاع غزه هر روز توسط خون آشامترین رژیم های روی زمین به خاک و خون می غلتند.
حوادث خونین غزه و آنچه بر مردم بیدفاع فلسطین میگذرد، توسط «شوکتعلی محمدی»، شاعر افغان، به نظم کشیده شده است.

چه بشکوه استاده در خون شناور
درخت کهنسال سبزینه گستر
درختی که گل کرده آغوش گنجشک
پر از شاعریهای سار و کبوتر
درخت مقدس، ز پردیس توحید
همان تین و زیتون سرمست کوثر
بلوطی که شد شاخهاش کشتی نوح
درختی که شد شاخهاش ناگه اژدر
شکوفا شده در تپشهای آتش
و گل داده آتش چو بغضی تناور
چه بشکوه استاده در نیل و آتش
سپرده است نمرود آتش، به آذر
چرا آتش افتاده در دامن گل؟
چرا گلستان محمد به خونتر؟
چرا غزه و آتش و خون، محرم
چرا نوگل غزه پرپر چو اصغر؟
چرا کودکانت ستاره ستاره
چرا پاره پاره در آتش شناور؟
چرا مانده در خون
شناور،
شناور
شناور،
شناور،
شناور،
شناور…
بمانا شناور به خونابه، غزه !
به چشمان حیرت تماشا و دیگر؟…
چرا مانده در شرم نامردمیها
حجاز و ابوذر و یا مصر اشتر؟
نماند این غزوه ی غزه در خون
شکوفا شود ذوالفقاری ز خاور
ز هرم نفسهای سرخ «شقاقی»
شقایق شقایق، بمان شعلهورتر
بکن ریشه فتنه چون باب خیبر
وجین کن زچشم زمین خار شش پر
فروزان شود خشم آتشفشانها
زند شعله باروت امت، سراسر