0

شعر کودکانه خورشید خانم

 
khodaeem1
khodaeem1
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 89277
محل سکونت : خراسان رضوی

شعر کودکانه خورشید خانم

خورشید خانم

 

از پشت کوه دوباره

خورشید خانوم در اومد

 

با کفشای طلا و

پیرهنی از زر اومد

 

آهسته تو آسمون

چرخی زد و هی خندید

 

ستاره ها رو آروم

از توی آسمون چید

 

با دستای قشنگش

ابرا رو جابه جا کرد

 

از اون بالا با شادی

به آدما نیگا کرد

 

دامنشو تکون داد

رو خونه ها نور پاشید

 

آدمها خوشحال شدن

خورشید بااونها خندید...

 

گفتم که خدا مرا مرادی بفرست ، طوفان زده ام راه نجاتی بفرست ، فرمود که با زمزمه ی یا مهدی ، نذر گل نرگس صلواتی بفرست

پنج شنبه 16 مرداد 1393  9:41 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها