0

جملات و اصطلاحات روزمره زبان انگلیسی در مورد وضعیت تأهل

 
a_sadri
a_sadri
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2189
محل سکونت : تهران

جملات و اصطلاحات روزمره زبان انگلیسی در مورد وضعیت تأهل

Marital Status

 

1- مجردید یا متاهل؟

Are you single or married?

 

2- مجردم / متأهلم.

I am single / married.

 

3- نامزد دارم. این حلقه نامزدی من است.

I am engaged. This is my engagement ring.

 

4- بیوه / مرد همسر طلاق داده هستم.

I am a window / widower.

 

5- مطلقه هستم.

I am divorced.

 

6- پارسال طلاق گرفتم.

I got a divorce last year.

 

7- خاطره خوبی از همسر سابقم ندارم.

I don’t have a good memory from my ex-wife.

 

8- مادر شوهرم / مادر زنم در زندگی خصوصیمان دخالت می کرد.

My mother – in – law interfered in our private life.

 

9- شوهرم را تحریک می کرد که با من دعوا کند.

She provoked my husband into fighting with me.

 

10- با خانواده شوهرم بویژه خواهر شوهرم نمی توانستم بسازم.

I didn’t get on well with my in-laws; especially sister- in – law.

 

11- مشکلات زناشویی داشتیم.

We had martial problems.

 

12- او نامزد(پسر)/ نامزد (دختر) من است.

He is my fiancé / fiancée.

 

13- کی ازدواج کردید؟

When did you get married?

 

14- چند وقت پیش ازدواج کردید؟

How long ago did you get married?

 

15- دو سال پیش ازدواج کردم و الان یک فرزند دارم.

I got married two years ago, and I have a baby now.

 

16- چشمهایش به مادرش رفته  و موهایش به من.

She has her mom’s eyes and my hair.

 

17- به من رفته است.

She takes after me.

 

18- از زندگیت راضی هستید؟

Are you happy with your life?

 

19- بله ما خیلی ازدواج خیلی مبارکی داشتیم.

Yes, we had a very happy marriage.

 

20- خاطرات خوش زیادی از روز ازدواجم دارم.

I have lots of happy memories from my marriage day.

 

21- همه ما را زوج خوشبخت می نامند.

Everybody calls us the happy couple.

 

22- همسرم زندگی را برایم جهنم کرده است.

My wife has made my life miserable.

 

23- چند تا بچه دارید؟

How many children do you have?

 

24- همسرم باردار است.

My wife is pregnant.

 

25- یک دختر و دو پسر دارم.

I have one daughter and two sons.

 

26- نمی خواهید تجدید فراش کنید؟

Don’t you want to remarry?

 

27- تا کی می خواهید مجرد(مرد) بمانید؟

How long do you want to remain a bachelor?

 

28- می خواهی برای همیشه مجرد( زن) بمانی؟

Do you want to remain a spinster forever?

 

29- اگر ازدواج نکنی مردم پیر دختر صدایت می کنند.

People will call you an old maid if you don’t get married.

 

30- رضا از من تقاضای ازدواج کرد و من جواب مثبت دادم.

Reza asked me to marry him, and I said yes.

 

31- وقتی از تو خواستگاری کرد چه احساسی داشتی؟

How did you feel when he proposed to you /pop the question?

 

32- وقتی از من خواستگاری کرد، من به سن ازدواج نرسیده بودم.

I was not a girl of marriage age when he suited me.

 

33- او فاقد شرایط اخلاقی لازم برای ازدواج بود.

He lacked the moral requisites for marriage.

 

34- امیداورم زن ذلیل نباشی.

I hope you are not henpecked.

 

35-  ماه عسل کجا رفتی؟

Where did you go for your honey moon?

 

36- خیلی رمانتیک بود.

It was very romantic.

 

37- ازدواج فرخنده/ نافرجامی داشتیم.

We had a happy/ unhappy marriage.

 

38- والدین همسرم/ مادر همسرم/ پدر همسرم را دوست دارم.

I love my in – laws/ mother-in-low/father- in-law.

 

39- برادر شوهرت/ برادر زنت/ با جناقت چه کاره است؟

What does your brother-in-law do?

 

40- ممکن است سند ازدواج شما را ببینم؟

May I see your marriage certificate?

 

41- ازدواج بدون عشقی داشتیم.

We had a loveless marriage.

 

42- شوهرم را ترک کردم.

I left my husband.

 

43- مطمئن هستید که رابطه نامشروع داشت؟

Are you sure he was having an affair?

 

44- بله، به من خیانت می کرد.

Yes, he was unfaithful to me.

 

45- می خواست با دختر دیگری ازدواج کند.

He wanted to marry another girl.

 

46- در کشور ما چند همسری غیر قانونی است.

Polygamy is not legal in our country.

 

47- یک ازدواج مصلحتی بود.

It was a marriage of convenience.

 

48- ما هر سال سالگرد ازدواجمان را جشن می گیریم.

We celebrate our wedding anniversary year.

 

49- برای من وفاداری در ازدواج خیلی مهم است.

To me, marriage fidelity is very important.

 

50- ازدواج باید بر اساس عشق و اعتماد باشد.

Love and trust should form the basis of a marriage.

 

51- بعد از حدود دو سال اوضاع شروع کرد به خراب شدن.

Things started to go wrong after about two years.

 

52- شوهرم با زن دیگری ارتباط برقرار کرد.

My husband started to see another women.

 

53- هنوز شوهر سابقت را می بینی؟

Do you still see your ex-husband?

 

54- بعد از جدایییمان دو بار او را دیده ام.

I have seen him twice since we separated.

 

55- شوهرت به تو نفقه می دهد؟

Does your husband give you alimony?

 

56- جهیزیه چقدر بود؟

How much was the dowry?

 

57- چه کسی سرپرستی بچه را به عهده گرفت؟

Who got the custody of the child?

 

58- کجا ازدواج کردید؟ در خانه یا دفتر خانه ازدواج؟

Where did you get married? At home or in a registry office?

 

59- در ایران والدین ترتیب ازدواج فرزندانشان را می دهند.

In Iran parents arrange for their children’s marriages.

 

60- مادرم به دنبال همسر مناسبی برای من است.

My mother is looking for a suitable partner for me.

 

61- پیمان ازدواج را که یک نفر به انگلیسی می خواند بلدی؟

Do you know the marriage vow that a man says in English?

 

62- من، جان اسمیت شما، جین براون را بعنوان همسر خود بر می گزینم، تا از این لحظه به بعد در کنارم باشی، در خوشی و ناخوشی، در غنا و تنگدستی، در بیماری و سلامتی تا یکدیگر را دوست داشته و به هم عشق بورزیم تا آن زمان که مرگ ما را از هم جدا سازد.

I John Smith take thee, Jane Brown to be my wedded wife, to have and to hold from this day forward, for better and for worse, for richer and for poorer, in sickness and in health, to love and to cherish, till death do us part.

سه شنبه 14 مرداد 1393  3:46 AM
تشکرات از این پست
zahra_777
zahra_777
zahra_777
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : فروردین 1394 
تعداد پست ها : 1

اصطلاحات انگلیسی با معادل فارسی

اصطلاحات انگلیسی + عکس + معادل فارسی

سه شنبه 4 فروردین 1394  2:25 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها