«عباس» علیه السلام، ذکری با طراوت یا لفظی بی خاصیت؟!
نام حضرت عباس علیه السلام در میان ما بسیار تکرار می شود و بر زبان میآید زیرا به آن عالیجناب علاقه زیادی داریم. کاربرد فراوان نام ایشان در محاورات، کارزارهای نفسگیر، قسمها، دعاها، توسلات و عزاداریها نشانگر آن است که میان مردم ما و اباالفضل العباس علیه السلام رابطه زیادی وجود دارد. در عین حال نباید غافل شویم که این تکرارها، آفتخیز نیز هست و در اینجا میخواهیم قدری در این باره سخن بگوییم.
ذکر عباس، لفظ عباس
چه کسی پیدا میشود که روحیه نوپسندی نداشته باشد؟ همه ما عموماً از تکرارهای ملول کننده بیزاریم؛ بنابراین انتظار میرود که در عبادات روزانه و اذکار و دعاها نیز همینگونه باشیم؛ یعنی به حکم همین نوگرایی، باید هر بار که ذکر خدا را به زبان میآوریم، تغییری نو در روحیه و افکارمان ایجاد شود و هر نماز، تحول جدیدی به ما بدهد و حال ما بعد از هر عبادت تغییر کند؛ اما واقعیت این است که این نوشدن ها کمتر اتفاق میافتد.
به عبارت دیگر، گویا نیرویی در ما وجود دارد که با این نوشدن ها مقاومت میکند. به حکم اولیه خواستار شادابی و حیات دم به دم هستیم؛ اما از آنجا که تنظیم نمودن خود با این طراوت، مشکل است، معمولا ترجیح میدهیم که دست از آن بکشیم و در عبادات، به همان ظاهر رسمی بسنده کنیم و از اذکار، به همان ورد زبان رضایت دهیم؛ یعنی عبادات و اذکار و دعاها را در همان حد حرکات جسم و زبان و دست توقف میدهیم و از ورود به عرصههای درونی و تنفس در فضای عطرآگین آن طفره میرویم.
این خطر که میتوان از آن به خطر تبدیل ذکر به لفظ تعبیر کرد، درباره نام حضرت عباس علیه السلام نیز رخ داده است. شاید در ابتدا به نظر برسد که کاربرد فراوان حضرت عباس علیه السلام در قسمها نشانگر اوج علاقه و تقدس مردم ما به برادر وفادار اباعبدالله علیه السلام باشد که حقیقت هم همین است؛ اما همان خطری که از آن به "تبدیل ذکر به لفظ" یاد کردیم، درباره ایشان هم رخ داده است. به عبارت دیگر، تکرار فراوان نام ایشان، باعث میشود که حقیقت و شخصیت ایشان فراموش شود و از ایشان فقط وردی در زبان قسم خورندگان و کلمهای برای بیان حالات ترس یا تعجب باقی بماند. بعید نیست یکی از دلایلی که از زیاد قسم خوردن نهی شدهایم همین خطر باشد.
شاید در ابتدا به نظر برسد که کاربرد فراوان حضرت عباس علیه السلام در قسمها نشانگر اوج علاقه و تقدس مردم ما به برادر وفادار اباعبدالله علیه السلام باشد که حقیقت هم همین است؛ اما همان خطری که از آن به "تبدیل ذکر به لفظ" یاد کردیم، درباره ایشان هم رخ داده است
اشکال دیگری که در خصوص این شهید بزرگ در جامعه ما وجود دارد، کمیِ شناخت ما از ایشان است. از روحیات معروفترین یار امام حسین علیه السلام، کم خبر داریم و در کمتر کسی است که نام ایشان را زیاد به زبان بیاورد، اما به جز وفاداری و ایثار در آب نوشیدن و دلاوری ایشان در کربلا، چیز دیگری از ایشان بداند.
به عبارت دیگر، بزرگ مردی مانند عباس علیه السلام در پشت ظواهر و قالبهایی عامه پسند پوشیده شده است و چهره واقعی آن حضرت در این میان دیده نمیشود. سیراب کردن تشنگان، دلاور بودن و کمک کار مولای خویش بودن صفات خوبی است که در عرف جامعه ما مهم تلقی و به حضرت عباس علیه السلام نسبت داده میشود؛ اما ذکر سایر فضایل فراوان ایشان که از اهمیت بسیاری نیز برخوردارند، در عرف جامعه ما گم میشود.
فضایلی حقیقی نه تشریفاتی
یکی از راههایی که میتوانیم در آن به سراغ فضایل ابا الفضل العباس علیه السلام برویم، عباراتی است که در شأن ایشان در زیارتنامهها موجود است. در مفاتیح الجنان، در زیارت آن جناب، تعبیرات عجیبی از زبان امام صادق علیه السلام نقل شده است که در اینجا به اختصار به برخی از آنها میپردازیم:
صبر، تحمل و یاری رساندن او و مقام تسلیم و تصدیق و وفاء و خیرخواهی او برای جانشین پیامبر صلی الله علیه و آله به تأیید معصوم رسیده است.
حضرت عباس به پیامبر، حضرت امیر، امام حسن و امام حسین علیهم السلام مربوط است و در مسیر همه آنها بوده است.
صبر و تحمل و یاری او به تأیید معصوم رسیده است.
قاتلان او ملعونند.
کسانی که حق او را نشناختند و کسانی که حرمت او را سبک شمردند نیز ملعونند.
ایشان نه در حال ظلم یا انظلام بلکه در حال مظلومیت کشته شده است.
وعده خدا در شأن اهل بیت علیهم السلام در حق او نیز محقق خواهد شد.
او از کسانی است که شایسته است مردم به سوی قبرش روند.
تسلیم شدن قلب هر کس به حضرت عباس علیه السلام در راستای تسلیم به همه اهل بیت علیهم السلام است.
اعلام فرمانبرداری از حضرت عباس علیه السلام در راستای اعلام فرمانبرداری به همه اهل بیت علیهم السلام است.
اعلام همراهی و آمادگی به عباس علیه السلام در راستای اعلام همراهی و آمادگی به همه اهل بیت علیهم السلام است.
حضرت عباس علیه السلام از جمله رجعت کنندگان آخر الزمان است.
مخالفت با حضرت عباس علیه السلام در راستای مخالفت با اهل بیت علیهم السلام است.
حضرت عباس علیه السلام از کسانی است که شیعه بودنش کاملاً مورد تأیید است.
او از اولیاء الهی و دوستان خداست.
...
آنچه در بالا آمد، نتایجی بود که از قسمتهای زیارتنامه آن جناب میتوانیم به دست آوریم. شکی نیست که چنین مقامی تشریفاتی نیست و نشانگر آن است که حضرت عباس علیه السلام حقیقتاً دیندار و دین شناس بودهاند. بنابراین محتاج آن نیستم که درباره عبادات و علم ایشان مستنداتی به دست آوریم، بلکه تعبیرات بالا برای ما کافی است که آن جناب در عبادت و علم و زهد و تقوا نیز مانند شجاعت و وفا در بالاترین درجات بودهاند. شجاعت ایشان در نبردها نیز بر کسی پوشیده نیست.
اشکال دیگری که در خصوص این شهید بزرگ در جامعه ما وجود دارد، کمیِ شناخت ما از ایشان است. از روحیات معروفترین یار امام حسین علیه السلام، کم خبر داریم و در کمتر کسی است که نام ایشان را زیاد به زبان بیاورد، اما به جز وفاداری و ایثار در آب نوشیدن و دلاوری ایشان در کربلا، چیز دیگری از ایشان بداند
هر وقت زبان به نام قمر بنیهاشم گشودیم
یاد کردن از حضرت عباس علیه السلام، اگر لقلقه زبان نباشد، ما را به مسیر قرآن و اهل بیت علیهم السلام نزدیک میکند. باید مراقب باشیم که نام عباس علیه السلام در زبان ما تبدیل به تکرار بی توجه و بی روح و طراوت نشود. بنابراین هر بار که نام حضرت عباس علیه السلام را به زبان میآوریم، خوب است این سوالات را از خود بپرسیم:
- آیا به هنگام نام بردن از ایشان، عباس حقیقی با همه صفاتش را در نظر میگیرم یا یک کلمه تکراری بی روح؟
- آیا یاد کردن از حضرت عباس علیه السلام اختصاص به مواقع تعجب، حوادث هولناک یا میدانهای ورزشی دارد؟
- آیا حضرت عباس علیه السلام فقط موجودی بوده که فایدهاش کاربرد در قسمهای کوچه بازاری بوده است؟
- آیا همانطور که نام ایشان را به زبان میآورم، خود را برای کمک به حضرت عباس علیه السلام و سروران عباس علیهم السلام آماده می کنیم؟
- آیا در قلب و رفتار نیز مانند زبان دوستدار عباس علیه السلام و خصلت های آن عالیمقام هستیم؟