برخى بر اين پندارند كه وهّابيّان فقط بلاد شيعه نشين را مورد تاخت و تاز قرار دادند، ولى با نگاهى به عمل كرد آنان در حجاز و شام، روشن خواهد شد كه حتّى مناطق سنّى نشين نيز از حملات آنان در امان نمانده است. زينى دحلان مفتى مكه مكرّمه مى نويسد: ؛ هنگامى كه وهّابيّان در سال 1217 هجرى طايف را به تصرّف خود درآورند، كوچك و بزرگ، رئيس و كارمند، همه و همه را قتل عام كردند. جز سال خوردگان كسى از دست آنان خلاصى نيافت، آنان كودك شيرخواره را در آغوش مادر سر بريدند و اموال مردم را غارت كردند و زنان را به اسارت در آوردند. جَبَرْتى موّرخ حنفى مى نويسد: در اواخر سال 1271، وهّابيّان به حجاز يورش بردند و هنگامى كه نزديك طايف شدند شريف غالب، حاكم طايف، براى مقابله با آنان به بيرون طايف رفت، ولى او را شكست دادند و او به داخل شهر بازگشت. خانه او را آتش زدند و او به سوى مكه فرار كرد و پس از آن به مدّت سه روز با مردم طايف جنگيدند و مردان آنان را كشتند و زنان و كودكان را به اسارت گرفتند. روش وهّابيّان همه جا اين چنين بود و در طايف، قبر ابن عباس را (كه محل زيارت عموم بود) ويران كردند. جميل صدقى زهاوى، از علماى اهل سنّت عراق در حمله وهّابيان به طايف مى نويسد: از زشت ترين كارهاى وهّابيان در سال 1217، قتل عام مردم طايف است كه بر صغير و كبير رحم نكردند، كودك شيرخوار را در آغوش مادر سر بريدند، جمعى را كه مشغول فراگرفتن قرآن بودند، كشتند و حتّى گروهى را كه در مسجد مشغول نماز بودند به قتل رساندند و كتاب ها را كه در ميان آن ها تعدادى قرآن و نسخه هايى از صحيح بخارى و صحيح مسلم و ديگر كتاب هاى حديثى و فقهى نيز بود، در كوچه و بازار افكنده و آن ها را پايمال كردند.وهّابيان پس از قتل عام مردم طايف طى نامه اى، علماى مكه را به آيين خود دعوت كردند، آنان در كنار كعبه گرد آمدند تا به نامه وهّابيان پاسخ بگويند كه ناگهان جمعى از ستم ديدگان طايف داخل مسجدالحرام شدند و آن چه بر آنان گذشته بود بيان داشتند، مردم سخت به وحشت افتادند، گويا كه قيامت برپا شده است. آن گاه علما و مفتيان مذاهب چهارگانه اهل سنّت از مكه مكرّمه و ديگر بلاد اسلامى كه براى اداى مناسك حج آمده بودند، به كفر وهّابيان حكم كردند و بر امير مكّه واجب دانستند تا با آنان به مقابله برخيزد و فتوا دادند كه بر مسلمانان واجب است تا شركت نمايند و در صورت كشته شدن شهيد خواهند بود