محمّد بن عبد الوهّاب با اعلام جهاد عليه مسلمانان به اتهام كفر، شرك و بدعت، اعراب باديه نشين را تحريك كرد و به كمك ابن سعود، لشكرى فراهم ساخت و با حمله به شهرها و روستاهاى مسلمان نشين، مردم را به خاك و خون كشيد و اموال آنان را به عنوان غنايم جنگى غارت نمود. در اين بخش به چند نمونه از كشتار بى رحمانه وهّابيّت كه در منطقه نجد و اطراف رياض انجام گرفته، اشاره مى كنيم.
الف: كشتار مسلمانان و قطع نخل ها و غارت مغازه ها: ابن بشر عثمان بن عبد اللّه، مورخ آل سعود در باره آغاز دعوت وهّابيّت در منطقه نجد و كشت و كشتار مردم بى گناه به اتهام شرك مى نويسد: عبد العزيز همراه با عدّه اى به قصد جهاد با اهل سرزمين «ثادق» حركت كرد و آنان را به محاصره درآورد و بخشى از نخلستان هاى آنان را قطع كرد و تعدادى هم از مردان آنان را به قتل رساند. سپس عبد العزيز به قصد جهاد به سمت «خُرج» حركت كرد و در منطقه «دُلَم» هشت نفر از مردان را به كشت و مغازه ها را كه مملوّ از اموال بود، غارت كرد و آن گاه به سرزمين «نَعْجان»، «ثَرْمَدا»، «دُلَم» و «خُرْج» رفت و عدّه اى را كشت و شتران بسيارى به غنيمت گرفت
ب: به آتش كشيدن محصولات زراعى: ابن بشر در ادامه مى نويسد: عبدالعزيز به قصد جهاد وارد «منفوحه» شد و محصولات زراعى آنان را به آتش كشيد و بخش عظيمى از جواهرات، گوسفندان و شتران را به غنيمت گرفت و ده نفر را نيز كشت
ج: سقط جنين زنان باردار: لشكر عبد العزيز شبانگاه وارد منطقه «حَرْمه» شدند و پس از طلوع فجر به دستور عبد اللّه پسر عبد العزيز، تيراندازان به صورت دسته جمعى به طرف شهر تيراندازى كردند و صداى مهيب تيرها، شهر را به لرزه درآورد به گونه اى كه بعضى از زنان حامله، سقط كردند و مردم به وحشت افتاده و شهر به محاصره درآمد و مردم شهر، نه توان مقاومت و نه امكان فرار از شهر را داشتند
د: كشته شدن مردم رياض در اثر گرسنگى و تشنگى: ابن بشر در باره حمله وهّابيّت به رياض مى نويسد: ففرّ أهل الرياض في ساقته الرجال والنساء والأطفال لا يلوى أحد على أحد، هربوا على وجوههم إلى البريّة في السهباء قاصدين الخروج وذلك في فصل الصيف، فهلك منهم خلق كثير جوعا وعطشا(2)؛ اهل رياض، همه مردان، زنان و كودكان با شنيدن حمله لشكر وهّابيّت از ترس و وحشت، پا به فرار گذاشتند، از آن جايى كه اين حمله در فصل تابستان بود، جمعيّت زيادى در اثر گرسنگى و تشنگى جان سپردند
ه: كشتار فراريان: ابن بشر در ادامه مى گويد: فلمّا دخل عبد العزيز الرياض وجدها خالية من أهلها إلاّ قليلاً فساروا في أثرهم يقتلون ويغنمون. ثمّ إنّ عبد العزيز جعل في البيوت ضبّاطا يحفظون ما فيها. وحاز جميع ما فى البلد من الأموال والسلاح والطعام والأمتاع وغير ذلك وملك بيوتها ونخيلها إلاّ قليلاً؛ وقتى عبد العزيز وارد رياض شد ديد جز اندكى از مردم، كسى در شهر نمانده، فراريان را دنبال كرد و عدّه اى را كشت و اموالى را كه با خود داشتند به غنيمت گرفت. و به شرطه ها دستور داد از خانه هاى خالى از صاحبانشان، محافظت كنند و آن گاه تمام اموال، اسلحه ها، مواد غذايى و وسايل خانه ها را به غنيمت گرفت و غالب خانه ها و نخلستان ها را به تصرّف خود درآورد
و: كشتن مؤذن به جرم درود بر پيامبر صلى الله عليه و آله : زينى دحلان مفتى مكّه مكرمه مى نويسد: ويمنعون من الصلاة عليه صلى اللّه عليه وسلم على المنابر، بعد الأذان؛ حتى أنّ رجلاً صالحا كان أعمى ، وكان موءذّنا وصلى على النبي صلى الله عليه وسلم بعد الأذان، بعد أن كان المنع منهم ، فأتوا به إلى ابن عبد الوهاب فأمر به أن يقتل فقتل، ولو تتبّعت لك ما كانوا يفعلونه من أمثال ذلك، لملأت الدفاتر والأوراق. وفي هذا القدر كفاية واللّه سبحانه وتعالى أعلم؛ وهّابى ها از درود فرستان به پيامبر گرامى [ صلى الله عليه و آله ] بر روى منابر و پس از اذان، ممانعت مى كردند، مرد صالح نابينايى كه اذان مى گفت و پس از اذان به رسول اكرم[ صلى الله عليه و آله ] صلوات فرستاد، آن را نزد محمد بن عبد الوهّاب آوردند و او دستور داد مؤذن نابينا را به جرم درود بر حضرت، كشتند. زينى دحلان در ادامه مى گويد: اگر مانند اين كارهاى زشت وهّابى ها را بخواهم بنويسم، دفترها مملوّ خواهد شد. با اين كه درود به پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله نص قرآن و دستور الهى است كه مى فرمايد: «إِنَّ اللّه وَمَلاَئِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِىِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيما». در آيه شريفه هيچ گونه قيد مكانى و زمانى براى درود به حضرت ذكر نشده يعنى هر وقت و هر كجا مى شود به پيامبر گرامى درود فرستاد.