معاني لغات غزل (206)
پيش از اينت: پيش از اين ، ترا ….
شهره آفاق :زبانزد همگان ، مشهور جهان .
انديشه:فكر و تدارك ، فكر وتدبير و چاره جويي
صحبت :مصاحبت ، معاشرت ، مجالست ، هم نشيني .
حلقه عشاق: گردهمايي عاشقان .
بحث:مباحثه ، گفت گو .
لطف طبع:سبك روحي ، نرم خوبي ، نكو خويي ، خوش اخلاقي.
سقف سبز: گنبد سبز اخضر ، كنايه از آسمان .
طاق مينا : طاق مينايي ، گنبد نيلگون ، كنايه از آسمان ، سقف سپهر .
منظر:ديدگاه ، نظر گاه.
از دم صبح ازل :از آغاز بامداد روز بي ابتدايي سرنوشت ساز نخستين
تا آخر شام ابد:تا پايان شام جاودانگي .
ميثاق: پيمان استوار ، عهد ثابت و پا برجا .
رشته:نخ، بند، ريسمان نازك.
ساعد :بازو .
سيمين ساق:پاهاي سفيد نقره يي .
شب قدر : يكي از شبهاي فرد نيمه دوم ماه رمضان كه قرآن يكجا بر قلب پيامبر ( ص) نازل شد.
صبوحي كرده ام :شراب بامدادي نوشيد ه ام .
بر كنار طاق بود : در گوشه رف و تاقچه زير سقف جاي داشت .
نكته يي در كار كرد:لطيفه و سخن مؤثري بر زبان راند .
خوان:سفره طعام .
رزاق : روزي دهنده .
زمان آدم:آن زمان كه حضرت آدم در بهشت مي زيست .
باغ خلد:باغ جاويدان ، كنايه از بهشت .
اوراق : ورقها ، برگها .
معاني ابيات غزل(206)
(1) در گذشته پيش از اين به فكر و ياد عاشقان بودي و پيوند گرم ومهر و محبت تو با ما ، در سراسر گيتي مشهور بود .
(2) هر گز فراموش مباد آن هم نشيني شبهايي كه با شيرين لبان به گفتگو در باره راز عشق واسرار مجالس عاشقان سپري مي شد.
(3) هر چند زيبايي ماهرويان مجلس دل ودين ما را مي برد باز گفتگوي ما در اطراف مزاياي خوش طبعي و نكو خويي دور مي زد.
(4) پيشتراز اينكه اين آسمان كبود و سقف نيلي فام سپر را برپا كنند ابروي معشوق ، مانند سقفي ، باز دارنده ديدار چشم من در انحناي خود بود .
(5) از آغاز بامداد روز بي ابتداي سرنوشت تا پايان شام ابديت ، مهر و محبت بر يك پيمان استوار وثابت قرار داشته ودارد.
(6) اگر سايه لطف معشوق بر سر عاشق افتاد جاي شگفتي نيست ، ما به او نياز داشتيم و او نيز به ما تمايل داشت .
(7) مرا ببخش اگر بند تسبيحي كه در دست داشتم پاره شد! زيرا دست من در بازوي ساقي با ساق بلورين و سفيد حلقه شده بود !
(8) بر من خورده مگير كه چرا در سحرگاهان شب قدر شراب بامدادي نوشيده ام زيرا يار بي خبر و با حالت نشاط و سرخوشي از در درآمد جام شرابي هم در كنار تاقچه اطاق موجود بود.
(9 ) بر در خانه شاه ، گدايي لطيفه و سخن بكري با من در ميان گذاشت . گفت بر سر هر سفره يي كه نشستم در يافتم كه روزي دهنده اصلي خداست .
(10) ازآن زمان كه حضرت آدم در بهشت بود ، شعر حافظ براي زينت بر برگهاي گل نسرين و گل سرخ نوشته شده بود.
شرح ابيات غزل(206)
وزن غزل: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
بحر غزل: رمل مثمن مقصور
*
اين غزل در ايام سلطنت شاه شيخ ابواسحاق سروده شده و از آنجايي كه هميشه روابط شاه با درباريان و شعرا وهنرمندان به يك اندازه و به طور مستمر ، چنانكه خواسته اطرافيان است نمي تواند بر قرار باشد و از آنجايي كه شاعران حساس و هنر مند پيوسته متوقّع حضور در مجالس صاحبدلان اند چنين اشعار گلايه آميزي به منظور بذل توجه شاه سروده مي شده است شاعر در اين غزل ده بيتي پس از گلايه، به ياد شبهايي كه در محفل شاهانه با حضور دخترکان ساقی خوشرو و دربارة حسن خلق و ایقثار آن به زیبایی ، همقطاران به مباحثه مي پرداخته ياد مي كندو در بيتي مراتب ثبات عهد و پيمان خود را در هر حال كه باشد به شاه يادآوري مي نمايد و ابياتي هم به حكم معاني كلمات قوافي با مضامين متنوّع و زيبا چاشني غزل كرده و به عنوان تفاخر در مقطع غزل مي فرمايد هنوز كه آدم ابوالبشر به روي زمين نيامده بود اشعار من را در باغ بهشت به عنوان زينت بر روي برگهاي گل سرخ و نسترن مي نوشتند . موضوعي نويسنده اين سطور متحمل مي داند اينكه نخست در زمان شاه شيخ ابو اسحاق اين غزل بدون بيت چهارم توسط حافظ سروده شده و مضمون مصراع اول اين بيت را شاعر در بيت ريز به كار گرفته و با الحاق به غزل ، آن را بخدمت سلطان ارسال داشته است :
پيش از آن كان نُه رواق و چرخ اخصر بر كشند دور شاه كامگار وعهد ابواسحاق بود
اما بعدها كه از عهد شاه ماضي فاصله گرفته در مواردي كه اين غزل خوش بيان را در جايي مي خوانده به جاي اين بيت ، بيت چهارم غزل را در همين مضمون ساخته وبه حكم ضرورت، قافيه ( طاق) در غزل تكرا شده است و تكرار قافيه با مضامين قوي نه عيب غزل و نه موجب اين بايد بشود مصحّحي آن را از غزل حذف كند و حافظ به كرات در غزلهاي مختلف اين تكرار را مجاز شمرده هر چند كه در اكثر موارد اساتيد محترم و حافظ شناسان به حذف و تعبير آن كوشيده اند
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی