١ -عشق تو،نهال حيرت و وصل تو،كمال حيرت است.[حيرت،وادى ششم از وادىهاى سير وسلوك عرفانى و سكوى پرش به مرحلهى هفتم يعنى فناست.شاعر حيرت را به درختى مانند مىكندكه نهال آن در مرحلهى عشق(وادى دوم سير و سلوك)در دل سالك كاشته مىشود و در مرحلهىهفتم به درخت كاملى تبديل مىشود.در اين غزل،ويژگىهايى از وادى حيرت توصيف شده است.]
٢ -چه بسيار سالكانى كه پس از غرق شدن در وصل باز هم به حالت حيرت باز مىگردند.
٣ -دلى را نشان بده كه داغ حيرت بر آن نقش نبسته باشد.[به دل شخصيت بخشيده و حيرت را
مانند خالى بر چهرهى او تصور كرده است.]
۴ -حتى با آمدن خيال حيرت،نه از وصل نشانى مىماند و نه از واصل.[يعنى حيرت چنان است
كه حتى سالك واصل را هم سرگشته مىكند.تكرار مضمون بيت دوم است.]
۵ -از هر طرف كه گوش كردم،صداى سؤال حيرت مىآمد.
6-كسى كه جلال و شكوه حيرت را يافت،از كمال عزت دوست،شكست خورده و گريزان شد.
٧ -سر تا پاى وجود حافظ،در عشق او نهال حيرت است.[نهال حيرت تشبيه است.از آن رو
حيرت را به نهال مانند كرده كه نهال،استوار نيست.با وزش باد به هر سو خم مىشود و در معرضافتادن است.]
****
دیوان حافظ بر اساس نسخه قزوینی و خانلری