نامه 41
این نامه به کسی نوشته شده که از کارگزاران امیرالمومنین(ع) بوده و با او سمت خویشاوندی داشته، چون در متن نامه مولای متقیان(ع) او را با عنوان(پسرعم) طرف خطاب قرار دهد و بعضی گفتهاند که این نامه خطاب به عبیدالله بن عباس (برادر عبدالله بن عباس حاکم بصره) نوشته شده ولی شارحان نهجالبلاغه در مورد کسی که طرف خطاب این نامه است، یقین ندارند.
نامه 42
امیرالمومنین(ع) با صدور این نامه عمر بن ابیسلمه مخزومی را از حکومت بحرین معزول کرد و به جایش نعمان بن عجلان زرقی را گماشت اما عزل عمر بن ابیسلمه به سبب نکوهش از اعمال او نبود بلکه مولای متقیان(ع) وی را از این جهت از بحرین فرا خواند تا با خود برای جنگ به شام ببرد.
نامه 43
مصقله بن هبیره شیبانی حاکم اردشیرخره از شهرهای فارس بود و راجع به او گزارشی به امیرالمومنین(ع) رسید حاکی از این که وی اموال بیتالمال را بین خویشاوندان خود تقسیم مینماید و مولای متقیان(ع) این نامه را به وی نوشت.
نامه 44
بعد از این که زیاد بن ابیه از طرف امیرالمومنین(ع) حاکم فارس شد، معاویه نامهای به او نوشت تا او را فریب بدهد و با خود همدست کند و مولا این نامه را به زیاد بن ابیه نوشت.
نامه 45
در زمانی که(عثمان بن حنیف انصاری) از طرف امیرالمومنین(ع) حاکم بصره شد به مولای متقیان(ع) خبر دادند که حاکم، دعوت رفتن به یک جشن عروسی را پذیرفته است و این نامه از طرف مولی به عثمان بن حنیف انصاری نوشته شد.
نامه 46
نامهای است از طرف امیرالمومنین(ع) به یکی از کارگزاران مشعر بر این که با مردم بایستی با مساوات رفتار کند و یکی را بر دیگری ترجیح ندهد و هنگام سختگیری بایستی سختگیر و در موقع نرمی، نرم باشد.
نامه 47
این نامه، بعد از این که امیرالمومنین(ع) در نوزدهم رمضان سال 40 هجری مورد ضربت قرار گرفت صادر شده و بعضی از شارحان نوشتهاند که به عنوان امام حسین(ع) صادر گردیده و بعضی دیگر عقیده دارند که قسمت آخر نامه نشان میدهد که به عنوان همه فرزندان مولای متقیان(ع) صادر شده است.
نامه 48
این نامه را امیرالمومنین(ع) خطاب به معاویه صادر نموده و او را از ظلم و دروغ و خدعه برحذر کرده است.
نامه 49
این نامه هم خطاب به معاویه است و در آن امیرالمومنین(ع) دنیا خواهی را مورد مذمت قرار میدهد.
نامه 50
نامهای است از طرف امیرالمومنین(ع) که به صورت بخشنامه، برای تمام ولاه و حکام نوشته شده است.
نامه 51
این نامه از طرف امیرالمومنین(ع) به شکل بخشنامه به کسانی نوشته شده که محصل بودند یعنی وظیفه آنها دریافت مالیات از مردم بود.
نامه 52
در این نامه مولای متقیان(ع) اوقات نماز را تعیین میکند و باید توجه داشته باشیم که امیرالمومنین(ع) که مردی دانشمند بود میتوانست اوقات نماز را با موازین و اصطلاحات علمی تعیین نماید اما در این نامه با لحن و سبکی تعیین میکند که همه مردم به سهولت بفهمند.
نامه 53
این نامه از طرف مولای متقیان(ع) به طلحه و زبیر نوشته شد و به وسیله عمران به حصین خزاعی برای آن دو ارسال گردید.
نامه 54
این نامه خطاب به معاویه نوشته شده و مشعر بر اندرز است تا این که معاویه از اعمال خود دست بردارد و از امام اطاعت نماید.
نامه 55
این نامه خطاب به (شریح بن هانی) صادر شده که از طرف امیرالمومنین (ع) فرمانده قشون شد تا برای جنگ با معاویه به شام برود.
نامه 56
هنگامی که امیرالمومنین(ع) برای جنگ به سوی بصره میرفت این نامه را به اهل کوفه نوشت، و در دو کلمه(اما بعد) به طوری که گفتیم یعنی بعد از حمد خداوند و تجلیل از رسولالله(ص).
نامه 57
این نامه خطاب به عموم مردم نوشته شده و مخاطب مخصوص ندارد و امیرالمومنین(ع) در این نامه میگوید که چگونه جنگ(یعنی جنگ صفین) پیش آمد.
نامه 58
نامهای است که از طرف امیرالمومنین(ع) به اسود بن قطبه(قطبه بر وزن خطبه) حاکم حلوان (از شهرهای بینالنهرین) نوشته شده و مولای متقیان(ع) او را توصیه به عدالت مینماید.
نامه 59
این نامه از طرف امیرالمومنین(ع) به مامورین وصول مالیات و حکام مناطقی که سپاه از آنجا عبور میکند نوشته شده تا اینکه سربازان سپاه متعرض مردم نشوند.
نامه 60
این نامهای است مقرون به توبیخ از طرف امیرالمومنین(ع) خطاب به(کمیل بن زیاد نخعی) حاکم(هیت) از شهرهای بینالنهرین، که به جای جلوگیری از تطاول سپاه دشمن، منطقه حکومت خود را رها کرده، به جای دیگر رفته بود.
نامه 61
بعد از این مالکاشتر از طرف امیرالمومنین(ع) به حکومت مصر منصوب گردید مولای متقیان(ع) این نامه را نوشت و طرف خطاب این نامه مردم مصر هستند، نه مالک اشتر که مورد اعتماد کامل مولا بود.
نامه 62
امیرالمومنین(ع) ابوموسی اشعری را که اسم کوچکش عبدالله و پدرش قیس بود حاکم کوفه کرد(البته قبل از تاریخ حکمیت معروف) و از او خواست که مردم را برای جنگ آماده کند ولی ابوموسی نمیخواست که مردم کوفه به یاری مولای متقیان (ع) برخیزند امیرالمومنین(ع) این نامه را به او نوشت.
نامه 63
این نامه را مولای متقیان(ع) در پاسخ نامه معاویه نوشت و به طوری که میخوانیم در نامه جوابیه امیرالمومنین(ع) نکات تاریخی با اهمیتی وجود دارد.
نامه 64
معاویه از امیرالمومنین(ع) درخواست کرده بود که نه فقط او را حاکم شام بلکه ولیعهد خود کند که بعد از مولای متقیان(ع) خلیفه شود و امیرالمومنین(ع) این پاسخ را به آن مرد نوشت.
نامه 65
نامهای است خطاب به عبدالله بن عباس برای اینکه او را از شادمانی و اندوه دنیوی طوری برحذر نماید که اندازه نگاه دارد.
نامه 66
این نامه از طرف امیرالمومنین(ع) به قثم بن عباس حاکم مکه نوشته شده و کلمه قثم بایستی با ضم حرف اول و فتح حرف دوم و سکون حرف سوم(بر وزن سخن) خوانده شود.
نامه 67
این نامه از طرف امیرالمومنین(ع) قبل از اینکه مولای متقیان(ع) خلیفه شود به سلمان فارسی نوشته شده و میدانیم که سلمان اهل فارس یا اصفهان و از مقربان رسولالله(ص) و مولای متقیان(ع) بود.
نامه 68
این نامه از طرف امیرالمومنین(ع) بنا بر روایت مرحوم سیدرضی گرد آورنده نهجالبلاغه به(حارث همدانی) نوشته شده و بنا بر گفته آن مرحوم همدان(با همین املاء نه به شکل حمدان) محلی بوده در یمن و طایفهای نیز در آن کشور به همین اسم خوانده میشدند.
نامه 69
(سهل بن حنیف انصاری) از طرف امیرالمومنین(ع) حاکم مدینه شد و به مولای متقیان(ع) شکایت کرد که دستهای از مردم مدینه به معاویه پیوستهاند و امیرالمومنین(ع) برای تسلای او این نامه را به وی نوشت.
نامه 70
(منذر بن جارود عبدی) از طرف امیرالمومنین(ع) حاکم چند شهر از بلاد فارس شد، اما در امانت خیانت کرد و مقداری از موجودی بیتالمال را تصاحب نمود و مولای متقیان(ع) این نامه را به او نوشت.
نامه 71
این نامه از طرف امیرالمومنین(ع) به عبدالله بن عباس نوشته شده و جنبه اندرز دارد.
نامه 72
نامهای است که از طرف امیرالمومنین(ع) در جواب معاویه نوشته شده و در این نامه مولای متقیان(ع) او را مورد تهدید قرار داده است.
نامه 73
این یک عهدنامهای است و به طوری که در انتهای آن میخوانیم به دست امیرالمومنین (ع) نوشته شده و مشعر است بر وحدت مردم یمن و قبیله ربیعه بر مبنای کتاب خدا (قرآن مجید).
نامه 74
این نامه در آغاز خلافت امیرالمومنین(ع) از طرف آن حضرت به معاویه نوشته شد و مولای متقیان از او و اطرافیانش دعوت به بیعت کرد.
نامه 75
بعد از این که امیرالمومنین(ع) عبدالله بن عباس را در بصره به جانشینی خود(یعنی به سمت حاکم بصره) انتخاب کرد این نامه را به او نوشت.
نامه 76
این نامه هم از طرف امیرالمومنین(ع) به عبدالله بن عباس نوشته شده و این نامه موقعی نوشته شد که حضرت، او را مامور مذاکره با خوارج کرد تا بطلان نظریه آنها را ثابت نماید.
نامه 77
ابوموسی اشعری که گفتیم نامش عبدالله بن قیس بود نامهای به امیرالمومنین(ع) نوشت که شارحان نهجالبلاغه تاریخ آن را معین نکردهاند ولی از فحوای جوابی که مولای متقیان(ع) به او داد و میخوانیم اینطور فهمیده میشود که جواب حضرت مولی بعد از واقعه معروف حکمیت به ابوموسی نوشته شده است.
نامه 78
شارحان نهجالبلاغه گفتهاند که امیرالمومنین (ع) بعد از این که خلافت را پذیرفت این نامه را به روسای لشگرها نوشت.