نامه 21
این نامه از طرف امیرالمومنین(ع) به(زیاد بن ابیه ) نوشته شد که قائم مقام حاکم بصره یعنی قائم مقام عبدالله بن عباس شد و(زیاد بن ابیه) یعنی(زیاد، پسر پدرش) چون هویت پدر او معلوم نبود و خود او میگفت که پسر ابوسفیان است.
نامه 22
این نامه هم از طرف مولای متقیان(ع) به(زیاد بن ابیه) نوشته شده که قائم مقام حاکم بصره بود و این مرد، بعد از دشمنان امیرالمومنین(ع) شد و پسرش هم به نام(عبیدالله بن زیاد) در سال 60 هجری کینه فرزند مولای متقیان حضرت حسین بن علی(ع) را بر دل گرفت و میدانیم که او از قاتلان اصلی حضرت سیدالشهداء(ع) میباشد زیرا قشونی که به کربلا فرستاده شد به دستور(عبیدالله بن زیاد) اعزام گردید.
نامه 23
این نامه را مولای متقیان(ع) به عبدالله بن عباس نوشته و او را از آنچه در دنیا از دست داده یا ممکن است از دست بدهد تسلی میدهد.
نامه 24
این نامه، در واقع قسمتی از وصیت مولای متقیان(ع) است بعد از این که مورد ضربت عبدالرحمن بن ملجم قرار گرفت و مرحوم سیدرضی میگوید قسمتی از این کلام در یکی از خطبههای حضرت هست ولی چون در این کلام موضوع دیگر هم وجود دارد تکرار آن را ضروری دانستیم.
نامه 25
شارحان نهجالبلاغه میگویند که امیرالمومنین (ع) این وصیت را در مورد مصرف داراییاش بعد از مرگ او پس از مراجعه از جنگ صفین کرد.
نامه 26
این دستور، به صورت بخشنامه، از طرف امیرالمومنین(ع) برای محصلین صادر شده و محصلین کسانی بودند که میبایستی از مردم زکوه بگیرند و بعد از جمعآوری به بیتالمال تحویل بدهند و ما در این بخشنامه میبینیم که مولای متقیان(ع) چقدر نسبت به مؤدیان زکوه عطوفت داشته و چگونه محصلین را مانع از آزار و تهدید مؤدیان شده است.
نامه 27
این نامه را هم امیرالمومنین (ع) به شکل بخشنامه برای عمال خود و به خصوص آنها که مامور وصول زکوه هستند صادر کرده است.
نامه 28
امیرالمومنین(ع) محمد بن ابوبکر را مانند پسر خود دوست میداشت معهذا وقتی او را به حکومت مصر منصوب کرد این نامه را به وی نوشت و او را متنبه کرد که وظایف حکمرانی خود را به درستی به انجام برساند.
نامه 29
(معاویه بن ابوسفیان) نامهای برای امیرالمومنین(ع) فرستاد و در آن، بیاساس و بلاموجه، خودستایی کرد و مولای متقیان(ع) این نامه را در جوابش نوشت و در آغاز نامه دو کلمه(اما بعد) سبک مخصوص امیرالمومنین(ع) بعد از حمد خداوند متعال و تجلیل از رسولالله(ص) است.
نامه 30
این نامه را امیرالمومنین (ع) خطاب به مردم بصره نوشته و در آن از تقصیر خطاکارانی که پشیمان شدهاند گذشته اما اخطار کرده که در آینده از تقصیر کسانی که خطاکار واقعی هستند نخواهد گذشت.
نامه 31
نامهای است از طرف امیرالمومنین(ع) خطاب به معاویه و موضوع نامه، مربوط است به برحذر داشتن آن مرد از کارهای ناصواب و گناه.
نامه 32
این نامه را امیرالمومنین(ع) به معاویه نوشته تا او را از فریفتن مردم متنبه نماید و به او بفهماند که دست از فریب کاری بردارد.
نامه 33
شارحان نهجالبلاغه نوشتهاند که در زمان حج، معاویه عدهای زیاد از طرفداران خود را به سوی مکه فرستاد تا در آنجا علیه امیرالمومنین(ع) و له معاویه، تبلیغ کنند و به همین جهت مولای متقیان(ع) این نامه را برای قثم بن عباس بن مطلب حاکم مکه(که از طرف حضرت حاکم مکه شده بود) نوشت تا او را آگاه نماید که مواظب اعمال فرستادگان معاویه باشد.
نامه 34
امیرالمومنین(ع) محمد بن ابوبکر را از حکومت مصر معزول کرد و(مالکاشتر) را به جای او گماشت و میدانیم که(مالکاشتر) قبل از این که به مصر برسد مسموم گشت و زندگی را بدرود گفت و محمد بن ابوبکر فقط از خبر عزل خود مطلق شد و نمیدانست که مالکاشتر زندگی را بدرود گفته است و مولای متقیان(ع) این نامه را به محمد بن ابوبکر نوشت.
نامه 35
بعد از این که محمد بن ابوبکر در مصر به قتل رسید امیرالمومنین (ع) این نامه را به(عبدالله بن عباس) حاکم بصره راجع به مرگ محمد بن ابوبکر نوشت.
نامه 36
عقیل برادر امیرالمومنین(ع) به فرمان مولای متقیان(ع) با یک سپاه برای جنگ با دشمن رفت و عقیل بن ابیطالب نامهای به امیرالمومنین نوشت حاکی از این که دوستانت یعنی جماعت قریش به تو پشت کردهاند، و مولای متقیان این جواب را به عقیل نوشت.
نامه 37
این نامه مربوط است به نکوهش معاویه که یک سپاه برای کمک به عثمان فرستاد اما به فرمانده سپاه تاکید کرده که وقتی به هشت فرسنگی مدینه رسید در آنجا توقف نماید تا دستور ثانوی او برسد و آن سپاه آن قدر در آنجا توقف کرد تا عثمان را در مدینه به قتل رسانیدند و آنگاه معاویه به فرمانده سپاه دستور بازگشت داد.
نامه 38
وقتی امیرالمومنین(ع) مالکاشتر را به حکومت مصر منصوب کرد این نامه را برای مردم مصر نوشت و مالکاشتر را به آنها معرفی نمود.
نامه 39
این نامه از طرف امیرالمومنین(ع) به عمروعاص نوشته شده که مشاور و آنگاه پیشکار معاویه شد و خیلی با مولای متقیان(ع) دشمنی کرد.
نامه 40
نامهای است خطاب به یکی از کارگزاران که در او احتمال نادرستی رفت و امیرالمومنین(ع) در این نامه موجز، از وی حساب میخواهد.