بسم الله الرحمن الرحیم
لیست ترتیبی نامه های نهج البلاغه
ترجمه های موجود از جناب آقای ذبیح الله منصوری می باشد .
نامه 1
بعد از این که امیرالمومنین(ع) از جنگ صفین مراجعت کرد در روستایی موسوم به(حاضرین) این وصیت نامه را برای پسرش حسن(امام حسن علیهالسلام) نوشت و مرحوم سیدرضی این وصیت نامه را جزو نامهها و فرمانهای مولای متقیان(ع) ذکر کرده است.
نامه 2
مالک بن حارث نخعی، معروف به اشتر، مردی دلیر و از وفادارترین یاران امیرالمومنین(ع) بود و در زبان عربی اشتر به کسی گویند که پلک چشمش برگشته باشد و یک پلک چشم اشتر، بر اثر ضربت گرزی که در سال شانزدهم هجری در جنگ مسلمین با روم صغیر بر خود او(کلاه خود او) کوبیده بودند آسیب دید و از آن به بعد معروف به اشتر گردید. مولای متقیان، محمد بن ابوبکر را ولی مصر کرد اما بر اثر توطئه معاویه، وضع محمد بن ابوبکر در مصر متزلزل شد و میدانیم که بعد وی را در آن کشور به قتل رسانیدند و امیرالمومنین(ع) مالکاشتر را به ولایت مصر انتخاب نمود و این فرمان را نوشت و به او داد ولی معاویه که از نصب مالکاشتر به ولایت مصر اطلاع حاصل کرده بود، دستور داد که او را زهر خورانیدند و به طوری که در تواریخ اسلامی نوشته شده در محلی موسوم به قلزم(که امروز محل واقعی آن معلوم نیست) مالکاشتر را زهر خورانیدند و زهر را در عسل به او دادند و مالک در سال 38 هجری از آن زهر، زندگی را بدرود گفت و امیرالمومنین(ع) از مرگ مالکاشتر بسیار اندوهگین گردید و گفت مالکاشتر برای من، مانند من بودم برای رسولالله(ص) و معاویه وقتی از مرگ مالکاشتر مطلع شد به اطرافیان گفت علی بن ابیطالب(ع) دو دست داشت و یک دست او عمار یاسر بود که در جنگ(جنگ صفین) کشته شد و دست دیگرش را مالکاشتر تشکیل میداد که او هم دیگر نیست. راجع به محل زهر خورانیدن به مالکاشتر و مرگ او روایت دیگر وجود دارد و به موجب آن، گفتهاند محلی که در آنجا به مالکاشتر زهر خورانیدند شهر (عریش) نزدیک مصر بود و بعد از این که فوت کرد جسدش را به مدینه منتقل کردند و در آنجا دفن نمودند.
نامه 3
امیرالمومنین(ع) هنگامی که برای جنگ با طلحه و زبیر به بصره میرفت از نزدیک کوفه گذشت و این نامه را راجع به کشته شدن عثمان به مردم کوفه نوشت و به پسرش حسن(ع) داد تا برای مردم آن شهر ببرد.
نامه 4
بعد از جنگ بصره که منتهی به پیروزی امیرالمومنین (ع) شد مولای متقیان (ع) این نامه را برای قدر دانی به مردم کوفه نوشت.
نامه 5
(شریح بن حارث) از طرف عمر بن الخطاب قاضی کوفه شد و در زمان عثمان آن شغل را داشت و بعد از این که امیرالمومنین (ع) به خلافت رسید بر طبق درخواست مردم کوفه از عزل او خودداری نمود تا این که به مولای متقیان(ع) اطلاع دادند که شریح در کوفه خانهای را به مبلغ 80 دینار خریداری کرده و حضرت او را احضار کرد و آنچه در این نامه که از طرف یک راوی نقل گردیده خوانیم، گفتاری است که امیرالمومنین(ع) خطاب به(شریح بن حارث) بعد از این که وی را احضار نمود ایراد کرد.
نامه 6
طلحه و زبیر و عایشه و پیروانشان به بصره رسیدند و عثمان بن حنیف انصاری که از طرف مولای متقیان حاکم بصره بود نامهای به امیرالمومنین(ع) نوشت و کسب تکلیف کرد و امیرالمومنین(ع) در جواب وی این نامه را صادر نمود.
نامه 7
(اشعث بن قیس) در دوره خلافت عثمان والی آذربایجان شد و مردی بود مال دوست و بعد از این که امیرالمومنین(ع) به خلافت رسید این نامه را به او نوشت و خواننده از لحن نامه مولای متقیان(ع) میتواند بفهمد که این نامه خطاب به او نوشته شده زیاد مورد اعتماد حضرت نبوده است.
نامه 8
این نامه از طرف مولای متقیان(ع) به جریر بن عبدالله بجلی سپرده شد که به معاویه بدهد و موضوع نامه مربوط به تسجیل خلافت امیرالمومنین(ع) میباشد و مولای متقیان در این نامه میگوید اگر به قول شما خلافت ناشی از بیعت مردم است که همه با من بیعت کردهاند.
نامه 9
شارحان نهجالبلاغه میگویند که معاویه نامهای تند و مغشوش به امیرالمومنین (ع) نوشت که از مضمون آن اطلاع نداریم و مولای متقیان در جواب وی این نامه را تحریر نمود(و اما بعد) که در آغاز نامه خوانده میشود یعنی بعد از حمد خداوند متعال و درود بر پیغمبر با عظمت اسلام.
نامه 10
امیرالمومنین(ع) جریر بن عبدالله بجلی را به نمایندگی خود به شام نزد معاویه فرستاد تا با وی مذاکره کند و او را وادار به تسلیم(بیعت) نماید ولی جریر بن عبدالله مدت چهار ماه در شام نزد معاویه ماند و گزارش ماموریت خود را به مولای متقیان نداد(و بعد معلوم گردید که طرفدار معاویه شده است) و امیرالمومنین(ع) این نامه را به جریر نوشت:
نامه 11
معاویه بن ابوسفیان نامهای به مولای متقیان (ع) نوشت و از او خواست که قاتلان عثمان را به وی تسلیم کند و امیرالمومنین (ع) این نامه را در جواب معاویه نوشت و فداکاری مسلمانان صدر اسلام را در آن شرح داد و در پایان نامه پاسخ معاویه را راجع به قاتلان عثمان داد.
نامه 12
امیرالمومنین(ع) در این نامه که خطاب به معاویه نوشته شده تا این که او را از اعمال ناپسندش ممانعت نماید میگوید من همان مرد هستم که در جنگ(جنگ بدر) جد تو(عتبه بن ربیعه- جد مادری معاویه) و دایی تو(ولید بن عتبه) و برادرت (حنظله بن ابوسفیان) را به قتل رسانیدم و آن شمشیر که در آن جنگ آنها را معدوم کرد هم اکنون با من است و اگر میخواهی با من بجنگی پیروان خود را دور کن و تنها به جنگ من بیا(ولی تو مردی نیستی که تنها به جنگ من بیایی و اگر هم بیایی فرار خواهی کرد).
نامه 13
امیرالمومنین(ع) سپاهی را به فرماندهی(شریح بن هانی) و(زیاد بن نصر) برای جنگ به شام فرستاد و آن دو، در راه از لحاظ اداره امور سپاه(یا روش جنگ) با هم اختلاف پیدا کردند و هر یک نامهای به امیرالمومنین(ع) نوشتند و مولای متقیان (ع) به آنها پاسخ داد که بدون تردید آن نامه دارای مطالب مربوط به رفع اختلاف دو سردار جنگی بوده ولی از آن نامه که برای هر دو نوشته شد، این قسمت باقی مانده است.
نامه 14
این نامه از طرف مولای متقیان(ع) به(معقل بن قیس ریاحی) نوشته شد که به فرماندهی 3000 سرباز به عنوان مقدمهالجیش یعنی پیشاهنگ ارتش به دستور امیرالمومنین(ع) به سوی شام عزیمت کرد.
نامه 15
این حکمی است که از طرف امیرالمومنین(ع) خطاب به دو تن از افسران ارشد سپاه یکی(شریح بن هانی) و دیگری(زیاد بن نصر) نوشته شده و در آن، به آن دو نفر دستور داد که از مالکاشتر اطاعت نمایند.
نامه 16
قبل از جنگ با قشون شام این دستور که به اصطلاح امروز حکم عمومی قشون بود از طرف امیرالمومنین(ع) خطاب به سربازان صادر شد و ملاحظه کنید که مولای متقیان(ع) با چه جوانمردی و ترحم به سربازان خود دستور داد که در مورد دشمن، رسوم انسانیت را رعایت نمایند.
نامه 17
قسمت اول این نامه، حمد خداوند متعال است که امیرالمومنین(ع) قبل از یکی از جنگها به جا آورده و قسمت دیگر نامه، توصیه به سربازان است که اگر در جنگ بنا بر مصلحت پیکار، عقب نشینی کردند از آن نهراسند و بدانند که یک عقب نشینی که بعد از آن حمله شروع شود گوارا میباشد.
نامه 18
ابن ابیالحدید شارح معروف نهجالبلاغه که در سال 655 هجری قمری در بغداد زندگی را بدرود گفت و شرح نهجالبلاغه او در 20 جلد نوشته شده میگوید که معاویه وقتی شکست خوردن خود را در جنگ صفین پیشبینی کرد(عبدالله بن عقبه) را خواست که نامهای به خط او برای امیرالمومنین(ع) بنویسد و مولای متقیان(ع) را از ادامه جنگ منصرف نماید. متن نامه معاویه به دست نیامده اما ابن ابیالحدید مضمون نامه وی را اینطور ذکر کرده که در نامهاش گفت(ما اگر پیشبینی کردیم که این جنگ چه بدبختیها به وجود میآورد وارد کارزار نمیشدیم و اینک که میبینیم که مردان عرب از هر دو طرف، به هلاکت میرسند و هر دو از ادامه جنگ پشیمان هستیم توانیم دست از جنگ برداریم و من و تو که هر دو از فرزندان عبد مناف هستیم چرا به روی هم شمشیر بکشیم و اگر تو مرا به حکومت شام منصوب نمایی، از این به بعد فرمانبردار تو خواهم بود و این جنگ هم خاتمه خواهد یافت). ابن ابیالحدید که میدانیم از دانشمندان اسلامی قرن هفتم هجری بود که با نوشتن نامه 20 جلدی شرح نهجالبلاغه یکصد هزار دینار زر از ابن علقمی وزیر خلیفه عباسی صله گرفت(در صورتی که شرح نهجالبلاغه را برای دریافت پاداش مادی ننوشته بود و انتظار دریافت صله را نداشت) میگوید امیرالمومنین(ع) بعد از دریافت نامه معاویه تعجب کرد و گفت از مردی چون او بعید است که خود به فکر نوشتن این نامه افتاده باشد(و در واقع عمروعاص از روی حیله او را وادار به نوشتن نامه کرد) و آنگاه در جوابش نوشت که نامه تو واصل شد و نوشته بودی که اگر من و تو میدانستیم این جنگ دارای چه بدبختیها است مبادرت به پیکار نمیکردیم، ولی بدان که جنگ من با تو هنوز به نهایت نرسیده و بایستی به انتها برسد و آگاه باش که من اگر در راه خدا و نبرد با دشمنان باری تعالی 70 بار کشته و سپس زنده شوم باز به جنگ ادامه خواهم داد. این قسمت از پاسخ امیرالمومنین(ع) در متن نامه نیست ولی در شرح ابن ابیالحدید وجود دارد و متن نامهای که مولای متقیان در پاسخ معاویه نوشت از موضوع حکومت شام شروع میشود.
نامه 19
عبدالله بن عباس که پسرعموی امیرالمومنین(ع) بود از طرف او حاکم بصره شد و با طایفه(بنیتمیم) که عدهای زیاد از آنها شیعه و از وفاداران مولای متقیان(ع) بودند بد رفتاری کرد و از طرف آن طایفه نامهای به امیرالمومنین(ع) نوشته شد و از بد رفتاری عبدالله بن عباس شکایت کردند و مولای متقیان(ع) این نامه را به عبدالله بن عباس نوشت.
نامه 20
این نامه را امیرالمومنین(ع) به شکل بخشنامه برای حکامی نوشت که در قلمروی حکومت آنها عدهای از کشاورزان غیر مسلمان، یعنی کشاورزان ذمهای که تحت حمایت اسلام بودند زندگی میکردند و به آنها گفت که با رعایای غیر مسلمان که تحت حمایت اسلام هستند به خوبی رفتار نمایند.