0

لیست ترتیبی خطبه های نهج البلاغه : 201 تا 220

 
taha25
taha25
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1393 
تعداد پست ها : 1411
محل سکونت : آذربایجان شرقی

لیست ترتیبی خطبه های نهج البلاغه : 201 تا 220

خطبه 201

مولای متقیان(ع) در دو موقع بیش از سایر مواقع اندوهگین شد و اشک تحسر از دیده بارید یکی هنگام ارتحال حضرت ختمی مرتب(ص) و دیگری بر اثر رحلت حضرت فاطمه زهرا سلام‏الله علیها و در این خطبه بر اثر وفات حضرت زهرا(ع) اندوه قلب را به حضرت رسول‏الله(ص) بیان می‏نماید.

 

خطبه 202

امیرالمومنین(ع) در این خطبه، چه خوش می‏گوید که بین قضاوت مردم عادی و مردم مقام بالا راجع به مرگ اشخاص چقدر تفاوت وجود دارد و مردم عادی بعد از مرگ یک نفر می‏گویند از خود چه مقدار دارایی باقی گذاشت و مردم مقام بالا می‏گویند برای تامین سعادت خود چه پیش فرستاد.

 

خطبه 203

بار دیگر، امیرالمومنین(ع) در این خطبه، مردم را از مرگ آگاه می‏نماید و تاکید آن حضرت در این مورد نباید سبب تعجب شود زیرا برای راهوار کردن نوع بشر و ارشاد آنها به سوی تقوی و پرهیز از منهیات هیچ هشدار، موثرتر از یادآوری مرگ نیست زیرا کم هوش‏ترین فرد بشری هم می‏فهمد که مرگ وجود دارد و عاقبت او را از این جهان خواهد برد.

 

خطبه 204

موضوع این خطبه مربوط است به پاسخی که امیرالمومنین(ع) به طلحه و زبیر، بعد از اینکه آنها با حضرت بیعت کردند داد چون آنها بعد از این بیعت، شکوه کردند که چرا امیرالمومنین(ع) در کار با آنها مشورت نمی‏کند و مولای متقیان(ع) در این خطبه گفت من که در کارها بی‏اطلاع نیستم و در هیچ کار وا نمانده‏ام تا این که احساس کنم که بایستی با شما مشورت کرد و از شما کمک خواست.

 

خطبه 205

 

امیرالمومنین(ع) خود مظهر اخلاق نیکو و تقوی بود از ناسزا گفتن در تکلم و تحریر، نفرت داشت و به همین جهت در این خطبه بعد از این که شنید بعضی از سربازان او، در روزهای جنگ صفین به سربازان معاویه ناسزا می‏گویند ناراضی شد و آنها را اندرز داد که از ناسزا گفتن خودداری نمایند.

 

خطبه 206

امیرالمومنین(ع) در جنگ صفین گفت(املکواعنی هذا الغلام) یعنی به جای اینکه مرا احاطه کنید این پسر را احاطه کنید و منظورش از این پسر حسن بن علی(ع) فرزندش بود نه برای این که می‏ترسید پسرش کشته شود بلکه برای این که نسل خاندان رسالت قطع نگردد و مرحوم سیدرضی گفته است جمله(املکوا عنی هذا الغلام) در زبان عربی از لحاظ فصاحت بی‏نظیر است.

 

خطبه 207

افرادی که از علم جنگ و زمامداری اطلاع نداشتند امیرالمومنین(ع) را وادار به ترک جنگ و قبول حکمیت کردند بعد هم اعتراض نمودند چرا چنین کرده است و امیرالمومنین(ع) چنین گفت:

 

خطبه 208

امیرالمومنین(ع) در بصره برای عیادت به منزل علاء بن زیاد حارثی رفت و مشاهده نمود که خانه‏اش بیش از میزان احتیاج او و عائله‏اش وسعت دارد و او را اندرز داد که وظایف نوع پروری را به انجام رساند تا آن خانه وسیع بر او، گوارا باشد و برادرش را که ترک زن و فرزندان کرده بود مورد نکوهش قرار داد و گفت به سوی زن و فرزندان خود برگرد.

 

خطبه 209

شخصی از امیرالمومنین(ع) راجع به حدیثهای مجعول که از پیغمبر نقل می‏کنند پرسش کرد و مولای متقیان در جوابش راجع به این که چرا احادث غیر معتبر در افواه جاری است در این خطبه توضیح داد و در مقدمه خطبه اصطلاحاتی است که معانی آنها در پاورقی همین خطبه ذکر شده است.

 

خطبه 210

این خطبه مربوط است به ایجاد خشکیها از دریاها و هنگامی که در این خطبه یا خطبه‏های دیگر، به وجود آمدن خشکیها را از دریاها می‏خوانیم باید توجه داشته باشیم که دریاهای پر از آب کلامی است که مولای متقیان برای کمک به فهم عامه مردم به کار برده همچنان که امروز در بعضی از سیارات مثل زحل و مشتری دریا وجود دارد اما مایع آن دریاها آب نیست لیکن کسی که در کره زمین در همه عمر دریا را پر از آب دانسته و دیده نمی‏تواند بفهمد که در سیارات دیگر دریاهایی عظیم‏تر از دریاهای زمین پر از مایع هست ولی آن مایع آب نیست و در 14 قرن قبل از این، اطلاعات عمومی و هوش مردم عادی کمتر از امروز بود و لذا آنچه مولای متقیان در خطبه‏های خود راجع به احداث خلقت بیان می‏کند، با کلمات و اصطلاحاتی است که در خور فهم مردم عادی باشد.

 

خطبه 211

شارحان نهج‏البلاغه گفته‏اند که امیرالمومنین(ع) این خطبه را از این جهت ایراد کرد که بعضی از مردم نمی‏خواستند به دستور او برای جنگ با شامیها یعنی طرفداران معاویه بروند و مولای متقیان(ع) با این خطبه آنها را تشویق به جنگ با معاویه کرد.

 

خطبه 212

این خطبه، مانند چند خطبه که در صفحات گذشته خوانده می‏شود مربوط به توحید است با مضامینی که مخصوص اسلوب بیان مولای متقیان می‏باشد و قبل از او کسی آن اسلوب را بکار نبرده، اما بعد از او، بسیاری از نویسندگان و خطبا از وی اقتباس کرده‏اند.

 

خطبه 213

در این خطبه امیرالمومنین(ع) از بندگان خاص خدا یاد می‏نماید و در متن خطبه می‏گوید که روش آنها نسبت به خودشان و دیگران چگونه است.

 

خطبه 214

بامداد است و امیرالمومنین(ع) بر طبق عادت همیشگی در اولین سپیده صبح و قبل از این که تاریکی از بین رفته باشد برای ادای فریضه چشم از خواب گشوده و با مضامینی که در این خطبه می‏خوانیم شکر خداوند را به جا می‏آورد و آنچه از باری‏تعالی می‏خواهد بر زبان جاری می‏کند اما آنچه مردی چون مولی از خدا می‏خواهد غیر از چیزهایی است که افراد عادی می‏خواهند.

 

خطبه 215

در این خطبه امیرالمومنین(ع) در مورد حقی که مردم بر یکدیگر دارند صحبت می‏کند و در مقدمه خطبه از حقی که والی بر رعیت و رعیت بر والی دارد سخن می‏راند و رعیت بر خلاف آنچه تا این اواخر در ذهن مردم جا گرفته بود به معنای برده کشاورزی نیست بلکه به معنای کسی که مورد سرپرستی قرار می‏گیرد می‏باشد و هنگامی که مولای متقیان مشغول صحبت بود به طوری که در متن خطبه می‏خوانیم، مردی از مستمعان حضرت را تمجید کرد و ثنا گفت و آن حضرت بعد از ختم کلام آن مرد دنباله موضوع را رها نکرد یعنی بلافاصله به آن مرد جواب نداد تا این که دور از نزاکت نباشد لیکن بعد از چندین جمله بی آنکه مستقیم آن مرد را طرف خطاب قرار بدهد، به او، و سایر مستمعان فهمانید که میل ندارد مورد ثنا و تملق قرار بگیرد.

 

خطبه 216

این خطبه مربوط است به شکایت مولای متقیان(ع) از جماعت قریش که خویشاوندان او بودند اما در موضوع خلافت با مولی یاری نکردند و امیرالمومنین(ع) در این خطبه می‏گوید آنها به من گفتند(حق آن است که بگیری و نیز حق آن است که آنها مانع شوند) و خواننده می‏تواند به این منطق حیرت‏آور که جماعت قریش به مولی گفتند پی ببرد و بفهمد که چقدر منطق آن جماعت بی‏بنیاد بوده است چون اگر امیرالمومنین(ع) حق داشته که خلافت را بگیرد دیگران حق نداشته‏اند که مانع بشوند و مرحوم سیدرضی گردآوردنده نهج‏البلاغه می‏گوید به موجب یک روایت این خطبه جزو خطبه قبل است که موضوع آن مربوط به حق می‏باشد و به موجب روایت دیگر خطبه‏ای جداگانه است و به همین جهت جداگانه ذکر می‏شود.

 

خطبه 217

این خطبه مربوط است به حمله کردن به عمال حکومتی در بصره که از طرف امیرالمومنین(ع) منصوب شده بودند و باید متوجه بود که در متن عربی این خطبه کلمه مصر به معنای کشور مصر واقع در افریقا نیست بلکه به معنای شهر است.

 

خطبه 218

امیرالمومنین (ع) این جمله‏ها را بعد از خاتمه یافتن جنگ جمل، وقتی جسد طلحه را(که کنیه ابومحمد داشت) دید بر زبان آورد و معلوم می‏شود که وقتی آن حضرت بر جنازه طلحه گذشت ستارگان طلوع کرده بود.

 

خطبه 219

مرحوم سیدرضی برای بعضی از خطبه‏ها عنوان گذاشته و عنوان این خطبه را این جمله قرار داده است(فی وصف السالک الطریق الی الله سبحانه) یعنی در وصف راه پیمایی که در راه رسیدن به حق تعالی راه می‏پیماید و امیرالمومنین(ع) در این خطبه سالک راه حق را اینطور توصیف می‏نماید.

 

خطبه 220

ابن ابی‏الحدید شارح نهج‏البلاغه که در بین شارحان این کتاب معروف تر از همه می‏باشد می‏گوید مدت 50 سال است که من خطبه‏های امیرالمومنین(ع) را مورد مطالعه و تحقیق قرار می‏دهم و بارها این خطبه را خوانده‏ام ولی باز هم مایل به خواندن آن می‏باشم زیرا هر بار که این خطبه را می‏خوانم، چیزهایی از کلام امیرالمومنین(ع) ادراک می‏نمایم که دفعه قبل نفهمیده بودم و آیا اگر کسی این خطبه را بخواند می‏تواند به خود اجازه بدهد که لب به اندرز بگشاید چون در این خطبه امیرالمومنین(ع) اندرز را به کمال رسانیده است. مرحوم سیدرضی هم می‏گوید که امیرالمومنین(ع) قبل از این که این خطبه را ایراد کند این دو آیه از سوره(التکاثر) را تلاوت کرد(الیهکم التکاثر، حتی زرتم المقابر)- یعنی به فزونی شماره اموات طوری فخر می‏کنید تا به دیدن قبرها برسید. و در پاورقی این خطبه راجع به علت نزول این دو آیه توضیحی داده شده است.

"دسترسی سریع"برای حسینیان عزیزراسخونی:

۩۞۩ منتظر حضور گرم شما در هیت حسینی راسخون هستیم ۩۞۩

شنبه 4 مرداد 1393  7:30 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها