خطبه 201
مولای متقیان(ع) در دو موقع بیش از سایر مواقع اندوهگین شد و اشک تحسر از دیده بارید یکی هنگام ارتحال حضرت ختمی مرتب(ص) و دیگری بر اثر رحلت حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها و در این خطبه بر اثر وفات حضرت زهرا(ع) اندوه قلب را به حضرت رسولالله(ص) بیان مینماید.
خطبه 202
امیرالمومنین(ع) در این خطبه، چه خوش میگوید که بین قضاوت مردم عادی و مردم مقام بالا راجع به مرگ اشخاص چقدر تفاوت وجود دارد و مردم عادی بعد از مرگ یک نفر میگویند از خود چه مقدار دارایی باقی گذاشت و مردم مقام بالا میگویند برای تامین سعادت خود چه پیش فرستاد.
خطبه 203
بار دیگر، امیرالمومنین(ع) در این خطبه، مردم را از مرگ آگاه مینماید و تاکید آن حضرت در این مورد نباید سبب تعجب شود زیرا برای راهوار کردن نوع بشر و ارشاد آنها به سوی تقوی و پرهیز از منهیات هیچ هشدار، موثرتر از یادآوری مرگ نیست زیرا کم هوشترین فرد بشری هم میفهمد که مرگ وجود دارد و عاقبت او را از این جهان خواهد برد.
خطبه 204
موضوع این خطبه مربوط است به پاسخی که امیرالمومنین(ع) به طلحه و زبیر، بعد از اینکه آنها با حضرت بیعت کردند داد چون آنها بعد از این بیعت، شکوه کردند که چرا امیرالمومنین(ع) در کار با آنها مشورت نمیکند و مولای متقیان(ع) در این خطبه گفت من که در کارها بیاطلاع نیستم و در هیچ کار وا نماندهام تا این که احساس کنم که بایستی با شما مشورت کرد و از شما کمک خواست.
خطبه 205
امیرالمومنین(ع) خود مظهر اخلاق نیکو و تقوی بود از ناسزا گفتن در تکلم و تحریر، نفرت داشت و به همین جهت در این خطبه بعد از این که شنید بعضی از سربازان او، در روزهای جنگ صفین به سربازان معاویه ناسزا میگویند ناراضی شد و آنها را اندرز داد که از ناسزا گفتن خودداری نمایند.
خطبه 206
امیرالمومنین(ع) در جنگ صفین گفت(املکواعنی هذا الغلام) یعنی به جای اینکه مرا احاطه کنید این پسر را احاطه کنید و منظورش از این پسر حسن بن علی(ع) فرزندش بود نه برای این که میترسید پسرش کشته شود بلکه برای این که نسل خاندان رسالت قطع نگردد و مرحوم سیدرضی گفته است جمله(املکوا عنی هذا الغلام) در زبان عربی از لحاظ فصاحت بینظیر است.
خطبه 207
افرادی که از علم جنگ و زمامداری اطلاع نداشتند امیرالمومنین(ع) را وادار به ترک جنگ و قبول حکمیت کردند بعد هم اعتراض نمودند چرا چنین کرده است و امیرالمومنین(ع) چنین گفت:
خطبه 208
امیرالمومنین(ع) در بصره برای عیادت به منزل علاء بن زیاد حارثی رفت و مشاهده نمود که خانهاش بیش از میزان احتیاج او و عائلهاش وسعت دارد و او را اندرز داد که وظایف نوع پروری را به انجام رساند تا آن خانه وسیع بر او، گوارا باشد و برادرش را که ترک زن و فرزندان کرده بود مورد نکوهش قرار داد و گفت به سوی زن و فرزندان خود برگرد.
خطبه 209
شخصی از امیرالمومنین(ع) راجع به حدیثهای مجعول که از پیغمبر نقل میکنند پرسش کرد و مولای متقیان در جوابش راجع به این که چرا احادث غیر معتبر در افواه جاری است در این خطبه توضیح داد و در مقدمه خطبه اصطلاحاتی است که معانی آنها در پاورقی همین خطبه ذکر شده است.
خطبه 210
این خطبه مربوط است به ایجاد خشکیها از دریاها و هنگامی که در این خطبه یا خطبههای دیگر، به وجود آمدن خشکیها را از دریاها میخوانیم باید توجه داشته باشیم که دریاهای پر از آب کلامی است که مولای متقیان برای کمک به فهم عامه مردم به کار برده همچنان که امروز در بعضی از سیارات مثل زحل و مشتری دریا وجود دارد اما مایع آن دریاها آب نیست لیکن کسی که در کره زمین در همه عمر دریا را پر از آب دانسته و دیده نمیتواند بفهمد که در سیارات دیگر دریاهایی عظیمتر از دریاهای زمین پر از مایع هست ولی آن مایع آب نیست و در 14 قرن قبل از این، اطلاعات عمومی و هوش مردم عادی کمتر از امروز بود و لذا آنچه مولای متقیان در خطبههای خود راجع به احداث خلقت بیان میکند، با کلمات و اصطلاحاتی است که در خور فهم مردم عادی باشد.
خطبه 211
شارحان نهجالبلاغه گفتهاند که امیرالمومنین(ع) این خطبه را از این جهت ایراد کرد که بعضی از مردم نمیخواستند به دستور او برای جنگ با شامیها یعنی طرفداران معاویه بروند و مولای متقیان(ع) با این خطبه آنها را تشویق به جنگ با معاویه کرد.
خطبه 212
این خطبه، مانند چند خطبه که در صفحات گذشته خوانده میشود مربوط به توحید است با مضامینی که مخصوص اسلوب بیان مولای متقیان میباشد و قبل از او کسی آن اسلوب را بکار نبرده، اما بعد از او، بسیاری از نویسندگان و خطبا از وی اقتباس کردهاند.
خطبه 213
در این خطبه امیرالمومنین(ع) از بندگان خاص خدا یاد مینماید و در متن خطبه میگوید که روش آنها نسبت به خودشان و دیگران چگونه است.
خطبه 214
بامداد است و امیرالمومنین(ع) بر طبق عادت همیشگی در اولین سپیده صبح و قبل از این که تاریکی از بین رفته باشد برای ادای فریضه چشم از خواب گشوده و با مضامینی که در این خطبه میخوانیم شکر خداوند را به جا میآورد و آنچه از باریتعالی میخواهد بر زبان جاری میکند اما آنچه مردی چون مولی از خدا میخواهد غیر از چیزهایی است که افراد عادی میخواهند.
خطبه 215
در این خطبه امیرالمومنین(ع) در مورد حقی که مردم بر یکدیگر دارند صحبت میکند و در مقدمه خطبه از حقی که والی بر رعیت و رعیت بر والی دارد سخن میراند و رعیت بر خلاف آنچه تا این اواخر در ذهن مردم جا گرفته بود به معنای برده کشاورزی نیست بلکه به معنای کسی که مورد سرپرستی قرار میگیرد میباشد و هنگامی که مولای متقیان مشغول صحبت بود به طوری که در متن خطبه میخوانیم، مردی از مستمعان حضرت را تمجید کرد و ثنا گفت و آن حضرت بعد از ختم کلام آن مرد دنباله موضوع را رها نکرد یعنی بلافاصله به آن مرد جواب نداد تا این که دور از نزاکت نباشد لیکن بعد از چندین جمله بی آنکه مستقیم آن مرد را طرف خطاب قرار بدهد، به او، و سایر مستمعان فهمانید که میل ندارد مورد ثنا و تملق قرار بگیرد.
خطبه 216
این خطبه مربوط است به شکایت مولای متقیان(ع) از جماعت قریش که خویشاوندان او بودند اما در موضوع خلافت با مولی یاری نکردند و امیرالمومنین(ع) در این خطبه میگوید آنها به من گفتند(حق آن است که بگیری و نیز حق آن است که آنها مانع شوند) و خواننده میتواند به این منطق حیرتآور که جماعت قریش به مولی گفتند پی ببرد و بفهمد که چقدر منطق آن جماعت بیبنیاد بوده است چون اگر امیرالمومنین(ع) حق داشته که خلافت را بگیرد دیگران حق نداشتهاند که مانع بشوند و مرحوم سیدرضی گردآوردنده نهجالبلاغه میگوید به موجب یک روایت این خطبه جزو خطبه قبل است که موضوع آن مربوط به حق میباشد و به موجب روایت دیگر خطبهای جداگانه است و به همین جهت جداگانه ذکر میشود.
خطبه 217
این خطبه مربوط است به حمله کردن به عمال حکومتی در بصره که از طرف امیرالمومنین(ع) منصوب شده بودند و باید متوجه بود که در متن عربی این خطبه کلمه مصر به معنای کشور مصر واقع در افریقا نیست بلکه به معنای شهر است.
خطبه 218
امیرالمومنین (ع) این جملهها را بعد از خاتمه یافتن جنگ جمل، وقتی جسد طلحه را(که کنیه ابومحمد داشت) دید بر زبان آورد و معلوم میشود که وقتی آن حضرت بر جنازه طلحه گذشت ستارگان طلوع کرده بود.
خطبه 219
مرحوم سیدرضی برای بعضی از خطبهها عنوان گذاشته و عنوان این خطبه را این جمله قرار داده است(فی وصف السالک الطریق الی الله سبحانه) یعنی در وصف راه پیمایی که در راه رسیدن به حق تعالی راه میپیماید و امیرالمومنین(ع) در این خطبه سالک راه حق را اینطور توصیف مینماید.
خطبه 220
ابن ابیالحدید شارح نهجالبلاغه که در بین شارحان این کتاب معروف تر از همه میباشد میگوید مدت 50 سال است که من خطبههای امیرالمومنین(ع) را مورد مطالعه و تحقیق قرار میدهم و بارها این خطبه را خواندهام ولی باز هم مایل به خواندن آن میباشم زیرا هر بار که این خطبه را میخوانم، چیزهایی از کلام امیرالمومنین(ع) ادراک مینمایم که دفعه قبل نفهمیده بودم و آیا اگر کسی این خطبه را بخواند میتواند به خود اجازه بدهد که لب به اندرز بگشاید چون در این خطبه امیرالمومنین(ع) اندرز را به کمال رسانیده است. مرحوم سیدرضی هم میگوید که امیرالمومنین(ع) قبل از این که این خطبه را ایراد کند این دو آیه از سوره(التکاثر) را تلاوت کرد(الیهکم التکاثر، حتی زرتم المقابر)- یعنی به فزونی شماره اموات طوری فخر میکنید تا به دیدن قبرها برسید. و در پاورقی این خطبه راجع به علت نزول این دو آیه توضیحی داده شده است.