0

لیست ترتیبی خطبه های نهج البلاغه : 16 تا 30

 
taha25
taha25
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1393 
تعداد پست ها : 1411
محل سکونت : آذربایجان شرقی

لیست ترتیبی خطبه های نهج البلاغه : 16 تا 30

خطبه 16

بر طبق نظریه شارحان نهج‏البلاغه این خطبه زمانی از طرف حضرت امیرالمومنین(ع) ایراد شده که مسلمین در مدینه با آن حضرت بیعت می‏کردند. در این خطبه حضرت امیرالمومنین(ع) مردم را از لحاظ معتقدات آنها و دارا بودن تقوی یا نداشتن آن به چند دسته تقسیم می‏نماید.

 

خطبه 17

در این خطبه بحث حضرت امیرالمومنین(ع) مربوط به کسانی است که بدون این که برای صدور احکام بین مسلمین صالح باشند بر مسند قضاوت می‏نشینند و حضرت در این خطبه از دو دسته از مردم که طرف نفرت خداوند هستند انتقاد می‏کند و این دو دسته بنا بر گفته حضرت امیرالمومنین(ع) دیگران را هم به وادی ضلالت می‏کشند و لذا بار گناه دیگران هم بر دوش آنان می‏باشد.

 

خطبه 18

این خطبه مربوط است به انتقاد حضرت امیرالمومنین(ع) در مورد احکامی که از طرف بعضی از فقیهان صادر می‏شود و بین آنها مغایرت یا تضاد وجود دارد. دانشمندان اسلامی به سبب بیان این خطبه از طرف حضرت امیرالمومنین(ع) نظریه‏هایی ابراز کرده‏اند که مفتی جعفر حسین پاکستانی بعضی از آنها را در پایان خطبه، به نقل از همان دانشمندان ذکر نموده و معلوم است که آن نظریه‏ها از مترجم نیست.

 

خطبه 19

این خطبه مربوط است به واقعه معروف حکمیت در جنگ صفین و حضرت امیرالمومنین(ع) در کوفه بر منبر، مشغول سخن راندن بود که اشعث بن قیس نکته‏ای را بر زبان آورد و حضرت به او جوابی تند داد و مفتی جعفر حسین پاکستانی راجع به سوابق اشعث بن قیس در پاورقی نهج‏البلاغه‏ای که ترجمه کرده شرحی نوشته که ما در پایان این خطبه آن شرح را برای مزید اطلاع خوانندگان این کتاب نقل می‏کنیم.

 

خطبه 20

حضرت امیرالمومنین(ع) در این خطبه، از موضوعی صحبت می‏کند که برای عبرت گرفتن آدمی هیچ موضوعی موثرتر از آن نیست و آن مرگ و بخصوص دنیای بعد از مرگ است و به حقیقت اگر آدمی دنیای بعد از مرگ را ببیند، محال است که در این دنیا یک گام از جاده راستی و درستی و احکام و نواهی خداوند منحرف گردد.

 

خطبه 21

سیدرضی علیه‏الرحمه در مقدمه این خطبه می‏نویسد کلام حضرت امیرالمومنین(ع) در فصاحت و بلاغت و بکار بردن کلماتی اندک برای بیان معانی وسیع بی‏نظیر است و من در همه عمر کلامی چون(تخففوا- تلحقوا) که در این خطبه خوانده می‏شود ندیده‏ام که این گونه کوتاه و دارای معانی وسیع باشد و فقط امیرالمومنین(ع) قادر است دریایی از معنا را در این دو کلمه جا بدهد.

 

خطبه 22

در این خطبه حضرت علی بن ابوطالب(ع) در مورد واقعه قتل عثمان صحبت می‏کند و از بیگناهی خود در مورد آن قتل دفاع می‏نماید و طلحه و زبیر که خود به طور موثر در قتل عثمان دست داشتند، به ناحق، حضرت امیرالمومنین(ع) را متهم به قتل عثمان می‏کردند و ابن ابی‏الحدید شارح نهج‏البلاغه می‏نویسد در زمان محاصره خانه عثمان طلحه برای این که شناخته نشود بر صورت خود نقاب زده بود و رو به جانب خانه عثمان تیر پرتاب می‏کرد و زبیر، علنی مردم را تحریک به قتل عثمان می‏نمود و مردم به او گفتند تو به ما می‏گویی که عثمان را به قتل برسانیم در حالی که پسرت در مقابل خانه عثمان نگهبانی می‏کند و زبیر گفت چون عثمان دین شما را بر باد داد باید او را به قتل برسانید ولو پسرمن کشته شود.

 

خطبه23

در این خطبه که حضرت امیرالمومنین(ع) توصیه می‏کند به خویشاوندان و اهل عشیره و دیگران کمک بکنند کلمه غفیره وجود دارد و مرحوم سیدرضی گردآورنده نهج‏البلاغه می‏گوید کلمه غفیره به معنای زیاد و بسیار است و وقتی می‏گویند جم‏الغفیر یعنی جمعیت بسیار و جماءالغفیر نیز به معنای جمعیت بسیار می‏باشد و کلمه دیگر از بیان حضرت امیرالمومنین(ع) که در این خطبه هست و مرحوم سیدرضی آن را معنی کرده کلمه عفوه است و سیدرضی می‏گوید عفوه یعنی قسمت خوب هر چیز و در زبان عربی وقتی می‏گویند اکلت عفوه الطعام یعنی قسمت خوب غذا را خوردم(آن قسمت که از سایر قسمتهای دیگر غذا پسندیده‏تر و لذیذتر بود) و نیز مرحوم سیدرضی می‏گوید در این خطبه جمله(و من یقبض یده عن عشیرته...) از کلمات گهربار و پر معنای حضرت است و به این معنی می‏باشد(اگر کسی کمک یک دست را از عشیره خود دریغ کند...) یعنی(اندک کمک را دریغ نماید...) در روز احتیاج که نیازمند کمک عشیره خود می‏باشد کسی به او مساعدت نخواهد کرد و مرحوم سیدرضی می‏گوید که معنای وسیع کلام حضرت این است آن کس که از تنگ چشمی فقط از کمک با یک دست دریغ کرده در روز احتیاج از کمک صدها دست محروم می‏ماند.

 

خطبه 24

در این خطبه نکته‏ای خوانده می‏شود که برای ارادتمندان حضرت مولای متقیان جالب توجه است و آن نکته این است که حضرت امیرالمومنین(ع) وجود خود را ضامن رستگاری آنهایی که راه حق را پیش می‏گیرند کرده است و ایمان حضرت امیرالمومنین(ع) آن قدر محکم است که خود را ضامن رستگاری سالکان راه حق می‏کند و این خطبه هم مثل اکثر خطبه آن حضرت از لحاظ کلمات و جملات، موجز، اما از حیث معنی بسیار وسیع است.

 

خطبه 25

حضرت امیرالمومنین(ع) در این خطبه از کسانی که مجریان اوامر او هستند اظهار عدم رضایت می‏کند چون آنها حس ایثار ندارند و آماده برای فداکاری نیستند و این خطبه هنگامی ایراد شد که دو تن از صاحب منصبان حضرت امیرالمومنین(ع) یکی موسوم به عبدالله ابن عباس و دیگری به نام سعد بن نمران که در یمن بودند پس از این که در آنجا از بسر بن ارطاه شکست خوردند، نزد حضرت رفتند که او برای شکست آنها چاره‏اندیشی نماید و لحن این خطبه عدم رضایت حضرت را از صاحب منصبان و آنچه امروز به اسم کادر خوانده می‏شود می‏رساند.

 

خطبه 26

در قسمت اول این خطبه حضرت علی بن ابوطالب(ع) وضع زندگی اعراب را قبل از اسلام بیان می‏نماید و همانطور که حضرت می‏گوید، اعراب قبل از اسلام یکی اقوام عقب افتاده و جاهل بودند و در فقر و جهل غوطه می‏خوردند و آن قدر فقیر بودند که بعضی از آنها توانایی تهیه یک جامه را در سال نداشتند و خرافات بر تمام شئون زندگی آنها حکومت می‏کرد و بعثت حضرت رسول‏الله(ص) و اسلام آنها را وارد شاهراه ترقی کرد و چنان با سرعت پیش رفتند که هنوز 25 سال از هجرت نگذشته بود که بر شرق و غرب دنیا حکومت کردند و قسمت دوم این خطبه مربوط به شکیبائی و قسمت سوم مربوط است به جنگی که معاویه بر حضرت امیرالمومنین(ع) تحمیل کرد.

 

خطبه 27

در مورد این خطبه دو روایت وجود دارد یکی این که حضرت امیرالمومنین(ع) این خطبه را در شهرک نخیله ایراد کرد و دوم این که آن حضرت چون کسالت مزاجی داشت و نمی‏توانست که این خطبه را خود بیان نماید خطبه را نوشت و به غلام خود گفت که آن را برای مردم بخواند و راجع به علت ایراد این خطبه، در پاورقی همین خطبه توضیح داده شده است.

 

خطبه 28

در پنجمین جمله این خطبه، حضرت امیرالمومنین(ع) می‏گوید(الا وان الیوم المضمار) یعنی ای مردم آگاه باشید که اینک روز مضمار است و مضمار در زبان عربی یعنی محل تمرین برای ضمر و ضمر در زبان عربی یعنی پرورش اسب برای اسب دوانی و به طوری که شارحان نهج‏البلاغه گفته‏اند اعراب برای پرورش اسب جهت اسب دوانی برنامه‏ای مخصوص داشته‏اند و مدت برنامه به روایتی چهل روز و به روایتی شصت روز بوده و بعد از آن مدت، که هر روز، اسب تحت پرورش قرار می‏گرفته آنرا وارد میدان اسب دوانی می‏کردند و البته موضوع خطبه مربوط به اسب دوانی نیست و حضرت امیرالمومنین(ع) مضمار را فقط برای تشبیه بیان کرده است.

 

خطبه 29

بعد از جنگ نهروان، معاویه بن ابوسفیان برای این که حضرت امیرالمومنین(ع)را از لحاظ سیاسی و هم از لحاظ روحی ناراحت کند، یکی از سرداران خود موسوم به ضحاک بن قیس را با سه هزار و به روایتی با چهارهزار مامور تاخت و تاز در قلمروی حکومت حضرت امیرالمومنین(ع) کرد و دستور داد هر کس را که توانستی به قتل برسان و او هم در منطقه ثعلبیه به یک کاروان از زوار حج حمله کرد و عده‏ای را کشت و هر چه کاروانیان داشتند غارت نمود و آنگاه در منطقه قطانه برادرزاده عبدالله بن مسعود را با تمام کسانی که با وی بودند به قتل رسانید و می‏دانیم که عبدالله بن مسعود یکی از اصحاب رسول‏الله(ص) بود. پس از این که آن خبرهای ناگوار به حضرت امیرالمومنین(ع) رسید به مردم گفت برای جنگ آماده شوید لیکن مردم برای اجرای دستور آن حضرت تمایلی نشان ندادند و امیرالمومنین(ع) بر منبر رفت و این خطبه را ایراد کرد و پس از این خطبه در مردم هیجان بوجود آمد و(حجر بن عدی) با چهار هزار تن به جنگ ضحاک بن قیس رفت و او نتوانست پایداری نماید و بعد از این که نوزده تن از سربازانش به قتل رسیدند گریخت و به شام که قلمرو حکومت معاویه بود مراجعت کرد و از سپاه حجر بن عدی دو تن کشته شدند.

 

خطبه 30

عثمان در روز اول محرم سال 24 هجری به خلافت رسید و روز هیجدهم ذیحجه سال 35 هجری کشته شد و لذا دوازده سال خلافت کرد و روزی که خلیفه شد هفتاد سال از عمرش می‏گذشت و روزی که به قتل رسید هشتاد و دو ساله بود ولی به موجب تواریخ تمام فرق اسلامی با استبداد و تبعیض خلافت می‏کرد و در حالیکه عده‏ای زیاد از مسلمانها با فقر به سر می‏بردند او افراد قبیله بنی‏امیه را که افراد قبیله او بودند طوری سیر نگاه می‏داشت که نعمتهای خدا را تفریط می‏نمودند و در سالهای آخر خلافتش چند بار برای رفع مشکلات سیاسی متوسل به حضرت امیرالمومنین(ع) شد و آن حضرت اشکالات را رفع می‏نمود تا این که بر اثر سوء حکومت عثمان، بین مسلمین تفرقه به وجود نیاید و بعد از این که روش استبدادی و تبعیض عثمان مسلمین را به ستوه آورد باز هم به سبب سالخوردگی عثمان نمی‏خواستند او را به قتل برسانند و به او گفتند از خلافت کناره‏گیری کند تا دیگری که برای خلافت صالح است اداره امور مسلمین را بر عهده بگیرد ولی عثمان گفت او از طرف خدا مامور خلافت شده و نمی‏تواند آن وظیفه را بر زمین بگذارد و آخرین واقعه‏ای که مسلمین را نسبت به عثمان خشمگین کرد این بود که بعد از این که خانه خلیفه سوم از طرف مسلمانها محاصره شد یکی از اصحاب پیغمبر به نام نیر بن ایاز به خانه عثمان رفت که از او بخواهد که از خلافت کناره‏گیری نماید و عثمان، بر لب بام خانه آمد و در حالی که نیر بن ایاز در کوچه با وی صحبت می‏کرد یکی از سربازان عثمان از بام خانه تیری به سوی نیر پرتاب کرد و او را به قتل رسانید و مسلمین از عثمان خواستند که قاتل را به آنها تسلیم نماید و عثمان گفت او را تسلیم نمی‏کند و آنگاه محاصره‏کنندگان به خانه عثمان حمله کردند و او را به قتل رساندند و در این خطبه ، حضرت امیرالمومنین(ع) با بیانی صریح می‏گوید که دخالتی در قتل خلیفه سوم نداشته است.

"دسترسی سریع"برای حسینیان عزیزراسخونی:

۩۞۩ منتظر حضور گرم شما در هیت حسینی راسخون هستیم ۩۞۩

شنبه 4 مرداد 1393  7:20 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها