0

قضاوت های حضرت علی (ع) - فلسفه حكم

 
assassin
assassin
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : فروردین 1393 
تعداد پست ها : 614
محل سکونت : خراسان شمالی

قضاوت های حضرت علی (ع) - فلسفه حكم


1- دين ملحد  
اميرالمومنين عليه السلام شهادت دو مرد عادل را بر كفر شخص كافر مى پذيرفت و شهادت هزار نفر را بر برائت او رد مى كرد و مى فرمود: دين ملحد، پنهان است و با گواهى دو نفر ثابت مى شود (484).
2- آثار شراب نوشى 
از اميرالمومنين عليه السلام پرسيدند، شما معتقديد كه شراب نوشيدن از زنا و دزدى بدترست ؟
آن حضرت فرمود: آرى ، زيرا كسى كه زنا مى كند بسا مرتكب گناه ديگرى نشود، ولى كسى كه شراب نوشيد هم زنا مى كند هم دزدى مى كند، هم مرتكب قتل حرام مى شود، و هم نماز نمى خواند (485).
3- حد شارب الخمر  
اميرالمومنين عليه السلام مى فرمود: كسى كه شراب نوشد مست مى شود و در آن حال هذيان مى گويد و به مردم تهمت مى زند، پس شارب الخمر را به اندازه تهمت زننده تازيانه بزنيد (486).
4- عمر اعتراف كرد  
چند نفر شامى در حال احرام ، پنج تخم شتر مرغ ، بريان كرده و خوردند پس از آن گفتند: ما محرم بوديم و اين عمل برايمان حرام بود، چون به مدينه آمدند مساءله را از عمر پرسيدند، عمر پاسخش را ندانست و به آنان گفت : چند نفر از اصحاب رسول خدا پيدا نموده و حكم مساءله را از آنها بپرسيد، پس ‍ مساءله را از بعض اصحاب پيامبر پرسش نمودند، ولى پاسخ آنان مختلف بود، شاميان نزد عمر بازگشته و جريان را گفتند. عمر گفت : در اين شهر مردى هست كه ما ماموريم در مواقع اختلاف از او حكم بخواهيم ، پس برخاست و با آن گروه به طرف خانه حضرت امير عليه السلام روانه گرديده آن حضرت را در محلى به نام ينبع يافت ، شامى ها مساءله خود را از آن حضرت پرسيدند.
على عليه السلام فرمود: بايد پنج ماده شتر از فحل بكشند و نتاج آنها را جهت قربانى به خانه خدا بفرستند.
عمر گفت : ماده شتر گاهى بچه مى اندازد.
على عليه السلام فرمود: تخم هم گاهى فاسد مى شود. در اين موقع عمر گفت : براى مثل چنين مشكلاتى مامور شده ايم از شما سوال كنيم (487).
مؤ لّف :
اخبار از عترت طاهرين آن حضرت كه مشتمل بر بيان فلسفه حكم است زياد مى باشد و شيخ صدوق (ره ) در اين باره كتابى به نام علل الشرايع تاليف نموده است . و در اينجا تنها به ذكر يك خبر بسنده مى كنيم .
روزى منصور (خليفه عباسى ) مشغول طواف بود مردى به نام ربيع نزد او آمد و گفت : فلان غلام آزاد شده ات مرده و غلام ديگرت سر از بدن او جدا كرده است . منصور بسيار خشمگين شده اتفاقا ابن شبرمه و ابن ابى ليلى و چند تن از قضات و فقهاى ديگر نزد او بودند، منصور حكم مساءله را از آن جويا شد، ولى هيچكس از آنان به او پاسخ نداد. منصور متردد بود، نمى دانست او را بكشد يا نه ؟ بعضى از حاضران به منصور گفتند: در اين ساعت شخصى آمده كه اگر اين مساءله پاسخى داشته باشد نزد اوست . او امام جعفر صادق عليه السلام است كه الان مشغول سعى شده است . ربيع به دستور منصور نزد امام رفت و موقعى كه آن حضرت در مروه بود مساءله را از آن حضرت سوال نمود.
امام عليه السلام به وى فرمود: مى بينى كه من مشغول سعى هستم برو به منصور بگو فقها و دانشمندان نزد تو بسيارند مساءله را از آنها بپرس ! ربيع جريان عدم پاسخگويى آنان را خدمت امام عرضه داشت ولى دستور امام را اجرا كرده نزد منصور برگشت و پيغام آن حضرت را رساند. منصور مجددا او را خدمت امام فرستاد، ربيع خدمت آن حضرت رسيد، امام به او فرمود: اندكى حوصله كن تا از سعى فارغ شوم . و چون فارغ گرديد در گوشه اى از مسجدالحرام نشست و به ربيع فرمود: نزد منصور برو و به او بگو كسى كه سر ميت را بريده صد دينار بدهكار است ربيع نزد منصور رفت و پاسخ آن حضرت را گفت .
حضار به ربيع گفتند: برو از او بپرس چرا صد دينار؟
ربيع نزد امام برگشت و فلسفه حكم را سوال نمود. حضرت به وى فرمود: زيرا ديه نطفه بيست دينار، و علقه چهل دينار، و مضغه شصت دينار، و استخوان هشتاد دينار، و گوشت صد دينار، مى باشد، و خداوند مى فرمايد: ثم انشاناه خلقا آخر يعنى پس از مرحله گوشت ، او را آفرينشى ديگر پديد آورديم ، و ميت به منزله جنين است كه در رحم مادر گوشت و استخوان شده وليكن روح در او ندميده است كه ديه اش صد دينار مى باشد.
ربيع نزد منصور برگشت و پاسخ آن حضرت را رساند، حضار از اين استنباط بسى در شگفت شده باز به ربيع گفتند: نزد حضرت برو و بپرس اين صد دينار مال چه كسى مى باشد؟
امام عليه السلام در پاسخ فرمود: مال ورثه نيستند، زيرا اين مال را پس از مرگ مستحق شده است ؛ و بايد با اين پول برايش حج بدهند، يا صدقه و يا در راه خير ديگرى صرف نمايند

پنج شنبه 2 مرداد 1393  3:49 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها