1- ديه علقه
مردى ضربه اى بر شكم زنى وارد ساخت ، زن بر اثر آن ضربه علقه اى (مقدارى خون بسته ) سقط كرد. حضرت امير فرمود: آن مرد بايد ديه علقه را در چهل دينار به زن بدهد، و اين آيه شريفه را تلاوت نمود: ولقد خلقنا الانسان من سلاله من طين ... (440).
به تحقيق انسان را از خلاصه گل بيافريديم و سپس آن را در قرارگاهى استوار (رحم ) قرار داديم سپس آن نطفه را پاره خون بسته گردانديم ، پس آن خون بسته را مانند گوشت جويده گردانيديم ، پس آن گوشت را استخوانهاى گردانيديم پس آن استخوانها را گوشت پوشانيديم ، پس آفريديم او را آفرينشى ديگر (او را به صورت انسانى در آورده و در او روح دميديم ). پس بزرگ است خدايى كه بهترين آفرينندگان است .
و آنگاه فرمود: ديه نطفه بيست دينار، و علقه چهل دينار، و مضغه شصت دينار، و استخوان پيش از تمام شدن خلقتش هشتاد دينار و جنين كامل قبل از دميدم روح صد دينار، و پس از دميدن روح هزار دينار مى باشد (441).
و پيش از اين گذشت كه آن حضرت عليه السلام در معناى اب و كلاله به آيات قرآن استدلال نمود، در قبال ابوبكر كه از معناى آنها عاجز ماند. و در قبال عمر نيز آن هنگام كه خواست بر زنى كه بطور اجبار تن به زنا داده بود حد جارى كند، آن حضرت به اين آيه شريفه استدلال نمود: فمن اضطر غير باغ ولا عاد فلا اثم عليه (442). و نگذاشت به او حد بزند. و هنگامى كه عثمان خواست زنى را كه پس از شش ماه فرزند زاييده بود حد بزند، آن حضرت عليه السلام به اين دو آيه شريفه استشهاد نمود: و حمله و فصاله ... (443) والوالدات يرضعن ... (444) و نگذاشت به او حد بزند و گذشت استناد آن حضرت به آيات قرآن در معناى جزء و سهم و حين و قديم .
2- عمل مستحب
اميرالمومنين عليه السلام مى فرمود: مستحب است مرد با همسر خود در شب اول ماه رمضان آميزش نمايد؛ زيرا خداى تعالى مى فرمايد: احل لكم ليله الصيام الرفث الى نسائكم ؛ (445) حلال شده است از براى شما در شب ماه رمضان آميزش با همسرانتان (446).
3- بازگشت سه عمل
سيد رضى (ره ) در خصائص آورده : اميرالمومنين عليه السلام فرمود: سه عمل است كه بازگشت آنها به خود انجام دهنده آنها خواهد بود كه در قرآن كريم ذكر شده اند: ستم كردن ، پيمان شكستن ، مكر و تزوير. يا ايها الناس بغيكم على انفسكم ؛ (447) اى مردم ، سركشى و ستم كردن شما بر خود شماست .
و من نكث فانما ينكث على نفسه ؛ (448) احاطه نمى كند نيرنگ بد، مگر به اهل خودش (449).
4- نعلين زرد
اميرالمومنين عليه السلام فرمود: نعلين زرد اندوه را كم مى كند؛ زيرا خداوند مى فرمايد: انها بقره صفراء فاقع لونها تسر الناظرين ؛ (450) گاوى است زرد كه نظركنندگان را شاد و مسرور مى گرداند (451).
5- آزمايش الهى
اميرالمومنين عليه السلام بيمار شده بود، گروهى از آن حضرت عبادت نموده عرضه داشتند. چگونه صبح نمودى ؟
فرمود: به بدى و شر.
گفتند: سبحان الله ! آيا كسى همانند شما اين گونه سخن مى گويد؟!
آن حضرت عليه السلام فرمود: خداى تعالى مى فرمايد: و نبلوكم بالشر و الخير فتنه والينا ترجعون ؛ (452) يعنى : و ما شما را به بد و نيك مبتلا كرده بيازمائيم (و به هنگام مرگ ) به سوى ما بازگرديد همانا خير تندرستى و بى نيازى ، و شر بيمارى و فقر است ، به جهت امتحان و آزمايش .
6- عثمان برخاست
چند نفر از اهل حل (453) كبكى را صيد نموده و آن را پخته به عثمان كه در حال احرام بود تقديم نمودند، عثمان گفت : اين صيدى است كه ما خود آن را شكار ننموده ايم بلكه افرادى غير محرم آن را صيد نموده براى ما آورده اند بنابر اين خوردن آن براى ما بدون مانع مى باشد. از آن ميان مردى گفت : على عليه السلام خوردن چنين صيدى را جايز نمى شمرد.
عثمان كسى را به نزد آن حضرت فرستاد. على عليه السلام با قيافه اى خشمگين وارد گرديد، عثمان به آن حضرت گفت : تو زياد با ما مخالفت مى كنى ؟
اميرالمومنين عليه السلام فرمود: ياد مى كنم خدا را درباره كسانى از شما كه بخاطر دارند مردى پنج تخم شتر مرغ نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله آورد و پيغمبر به وى دوازده نفر از صحابه رسول خدا بر آن گواهى دادند، در اين موقع عثمان برخاست و داخل در خيمه گاه خود گرديد و طعام را براى اهل حل گذاشت (454).
7- سفر حج
فرمود: هرگاه كسى از شما بخواهد حج برود خودش در تهيه مقدمات سفرش اقدام نمايد؛ زيرا خداوند مى فرمايد: ولو ارادوا الخروج لا عدواله عده ؛ (455) اگر آنان اراده خروج داشتند براى آنان ساز و برگى آماده مى كردند (456).
8- آثار گناه
فرمود: بپرهيزيد از ارتكاب گناهان ؛ زيرا هرگونه بلاء و فقرى از گناه برخاسته مى شود، حتى زخم و رنج و مصيبت . و خداوند مى فرمايد: و ما اصابكم من مصيبه فبما كسبت ايديكم و يعفوا عن كثير (457). آنچه برسد شما را از آفات ، پس به سبب گناهانى است كه دستهاى شما فراهم آورده و خداوند از بسيارى از گناهان در مى گذرد (458).
9- احكام ناحق شريح
عبدالرحمن بن حجاج مى گويد: حكم بن عتيبه و سلمه بن كهيل بر ابى جعفر عليه السلام (امام محمد باقر) وارد شده از آن حضرت از حكم شاهد با سوگند پرسش نمودند.
امام عليه السلام فرمود: رسول خدا صلى الله عليه و آله به وسيله آن حكم نموده و همچنين على عليه السلام نزد شما در كوفه بدان حكم نموده است ، تا اينكه فرمود على عليه السلام در مسجد كوفه نشسته بود ناگهان عبدالله بن قفل تميمى در حالى كه زرهى به همراه داشت بر آن حضرت گذشت . على عليه السلام به عبدالله گفت : اين زره طلحه است كه در روز بصره (جنگ صفين ) از او ربوده شده است .
عبدالله گفت : به نزد شريح قاضى مى رويم ، رفتند، شريح به قضاوت نشست ، اميرالمومنين فرمود: اين زره طلحه است كه در روز بصره از او ربوده شده است .
شريح : در اين باره شاهد بياور!
على عليه السلام امام حسن را آورده بر آن گواهى داد.
شريح : با گواهى يك نفر حكم نمى كنم مگر اين كه ديگرى با او باشد.
حضرت على قنبر را آورد و او بر آن گواهى داد.
شريح : قنبر برده است و شهادتش نافذ نيست .
على عليه السلام خشمگين شده به قنبر فرمود: بگير زره را كه اين مرد (شريح ) سه بار قضاوت به ناحق نمود. در اين موقع شريح تكانى خورده و به آن حضرت عرضه داشت : من پس از اين ، هيچ وقت بين دو نفر قضاوت نخواهم كرد مگر اين كه علت سه بار قضاوت ناحق مرا به من بگوييد. اميرالمومنين به او فرمود: واى بر تو! هنگامى كه طرح دعوا كردم گفتى : گواه بياور با اين كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرموده مال ربوده شده هر جا كه يافت شود بدون اقامه گواه گرفته مى شود، پس من گفتم : شايد او اين حديث رسول خدا را نشنيده ، آنگاه حسن را آوردم و بر آن گواهى داد، پس گفتى : او يك شاهد است و من با شهادت يك شاهد حكم نمى كنم ، با اين كه رسول خدا صلى الله عليه و آله با يك شاهد و سوگند، حكم نموده است . سپس قنبر را آوردم و گواهى داد، پس گفتى : او برده است و من با گواهى برده حكم نمى كنم ، با اين كه گواهى برده اگر عادل باشد پذيرفته است . و آنگاه فرمود: واى بر تو! امام مسلمين بر امور بزرگتر مسلمين مامون و مورد اعتماد است