1- پيامبر (ص ) در حق على (ع ) دعا كرد
گاو نرى الاغى را كشته بود، اين قضيه در زمان رسول خدا صلى الله عليه و آله اتفاق افتاده ، پس هنگامى كه آن بزرگوار در ميان جمعى از اصحاب خود كه ابوبكر و عمر نيز در ميان آنان بودند، نشسته بود طرفين دعوى نزد آن حضرت آمده و نزاع خود را مطرح كردند. در اين موقع پيامبر خدا به ابوبكر رو كرده و فرمود: بين آنان داورى كن !
ابوبكر گفت : ضمانى نيست ؛ زيرا حيوانى حيوان ديگر را كشته است .
پيامبر به عمر فرمود: تو بين آنان قضاوت كن ! عمر گفتار ابوبكر را تكرار كرد.
رسول خدا صلى الله عليه و آله به على عليه السلام رو كرد و فرمود: بين آنان حكم كن !
على عليه السلام فرمود: اگر گاو در استراحتگاه الاغ داخل شده ، صاحبان گاو ضامن الاغ هستند، و در صورت عكس ضامن نيستند.
در اين هنگام رسول خدا صلى الله عليه و آله دست به سوى آسمان بلند كرد و فرمود: الحمدالله الذى جعل منى من يقضى بقضاء النبيين .
سپاس خداى را كه قرار داد از خاندانم شخصى را كه به قضاوتهاى پيامبران داورى مى كند (416).
2- در اسلام ضرر نيست
دو نفر نزد عمر آمدند؛ يكى از آنان گفت : گاو اين مرد شكم شترم را پاره كرده ، عمر گفت : رسول خدا صلى الله عليه و آله جنايات بهائم را موجب ضمان ندانسته است .
اميرالمومنين عليه السلام به عمر فرمود: رسول خدا فرموده : لا ضرر ولا ضرار يعنى در اسلام ضرر رسانيدن و تحمل ضرر روا نيست . در اين مورد اگر صاحب گاو گاوش را در راه شتر بسته ضامن شتر است ، و گرنه ضامن نيست ، و چون رسيدگى كردند ديدند صاحب گاو گاوش را از روستا آورده و در راه شتر بسته است ، پس عمر طبق فرموده آن حضرت حكم كرد و بهاى شتر را از صاحب گاو گرفت و به صاحب شتر داد (417).
3- على (ع ) ستمگر نيست
هنگامى كه اميرالمومنين عليه السلام از طرف رسول خدا صلى الله عليه و آله در يمن بود، روزى چند نفر بر آن حضرت وارد شده ، نزاع خود را چنين مطرح كردند: اسب يكى از آنان گريخته و به مردى لگد زده و او را كشته است . صاحب اسب گواه آورد كه اسب ، خود از خانه فرار كرده است .
على عليه السلام حكم به عدم ضمان نمود اولياى مقتول از يمن به نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله آمده و گفتند: على در حق ما ظلم نموده و خونبهاى كشته ما را پايمال كرده است .
پيامبر صلى الله عليه و آله به آنان فرمود: على ستمگر نيست ، و براى ستم نمودن آفريده نشده است و ولايت و خلافت پس از من از آن اوست ، حكم و سخنش حق ، و منكر ولايتش كافر است (418).
4- ضرر بر كشتزار
اميرالمومنين عليه السلام جنايات و آسيبهاى حيوانات را كه در روز بر كشتزار ديگران وارد مى آوردند موجب ضمان نمى دانست ، و مى فرمود: صاحب زراعت در روز خودش بايد از زراعتش پاسدارى كند، ولى ضررهاى شبانه آنها را موجب ضمان صاحبان آنها مى دانست (419).
5- جنايت سگ
على عليه السلام جنايت روزانه سگ را موجب ضمان صاحب او مى دانست ولى گاز گرفتن او را در شب موجب ضمان نمى دانست (420).
6- ضمانت اهل خانه
اگر با اجازه اهل خانه وارد خانه شدى و سگ خانه تو را گاز گرفت ، آنان ضامن هستند، ولى اگر بدون اجازه وارد شدى ضامن نيستند (421).
7- حيوان سركش
على عليه السلام اولين حمله حيوان سركش را موجب ضمان نمى دانست ، ولى در نوبتهاى بعد صاحبش را ضامن مى كرد (422).
8- تفصيل
اميرالمومنين عليه السلام زيانهايى را كه چارپايان در اثر پايمال كردن با دست و پا وارد مى آوردند موجب ضمان صاحبانشان مى دانست و جناياتى را كه به واسطه لگد انداختن وارد مى آوردند موجب ضمان نمى دانست مگر اين كه كسى حيوان را زده باشد (كه زننده ضامن است ) (423).
9- ضمانت راكب ، و قائد حيوان
اميرالمومنين عليه السلام راكب حيوان را ضامن زيانهاى دست و پاى حيوان مى نمود. ولى قائد را تنها ضامن زيانهاى پاى حيوان مى دانست نه دست او (424).
فصل سى و پنجم : حريم ها
اميرالمومنين عليه السلام مى فرمود: فاصله دو چاهى كه براى آب دادن شتر حفر مى شود چهل ذراع ، و دو چاه آبيارى كشتزار شصت ذراع و دو چشمه پانصد ذراع بايد باشد.
و كوچه اى كه مورد نزاع مى باشد، هفت ذراع آن به كوچه اختصاص دارد