معاني لغات (164)
نفس بادصبا: نسيم ملايم باد صبا، وزش باد صبا.
بادصبا:نسيم ملايمي كه اوايل بهار و پاييز از جانب شمال شرق به هنگام صبح مي وزد .
مشك فشان:پرا كننده بوي مشك ،پراكننده بوي خوش .
ارغوان: در ختچه زينتي كه در بهار قبل از برگ در آوردن شاخه هايش را گلهاي ارغواني- عقيقي مي پوشاند .
جام عقيقي: جام سرخ رنگ ، جام شراب قرمز.
سمن: نوعي گل زينتي 5 برگي سفيد و معطر .
شقايق:لاله صحرايي.
نگران:در حال نگريستن ، در حال نگاه كردن.
تطاول:دست درازي ، تعدّي، تجاوز ، گستاخي.
سراپرده:خيمه بزرگ سلطنتي ، خيمه مخصوص رئيس قوم.
زمان خواهد شد:وقت تلف خواهد شد.
عشرت: عيش ، شادي ، خوشگذراني .
مايه نقدبقا:سرمايه زندگاني.
ضمان:( مصدر) ضمانت، ضامن .
ماه شعبان: ماه قبل از ماه رمضان .
قدح: جام بزرگ شراب. كاين خورشيد:كه اين خورشيد ، كه اين جام پر از شراب كه چون خورشيد مي درخشد.
مجلس انس است:مجلس انس و الفت وخودماني است.
اقليم وجود:جهان هستي ، كنايه از اين دنيا .
وداع:خداحافظي.
روان خواهد شد: روانه خواهد شد ، از اين دنيا روانه خواهد شد. به زودي خواهد رفت.
معاني ابيات غزل(164)
(1) نسيم ملايم و وزش باد صبا ، بوي خوش خواهد افشاند و دنياي پير بار ديگر جوان خواهد شد.
(2) در خت ازغوان گلهاي همانند جام شراب قرمز به گل سمن مي دهد و چشم گل نرگس ، شقايق را نگران خواهد نگريست .
(3) بعد از اين ستم و تعدّي كه بلبل از غم دوري گل كشيده تا خيمه گاه گل فرياد كنان خواهد رفت .
(4)اگر از مسجد در آمده به سوي ميخانه رفتم برمن ايراد مگير ، زيرا مجلس وعظ دنباله دار و طولاني است و فرصت عيش ونوش از دست مي رود .
(5) اي دل اگر شادي و خوشگذارني امروز را به فردا بيندازي چه كسي بقاي سرمايه حيا ت تو را تا فردا ضمانت مي كند؟
(6) در ماه شعبان پياله شراب را از دست فرو مگذار كه اين خورشيد تابناك جام تا عيد رمضان از نظر ناپديد خواهد شد.
(7) گل عزيز و دوره اش كوتاه است . فرصتش را غنيمت شماريد زيرا از اين در وارد باغ شده از آن خارج مي شود.
(8) اي نوازنده و خواننده ، مجلس مجلس خودماني يكرنگان است ، غزل وآواز بخوان چه قدر از هر دري سخن مي گويي ؟
(9) حافظ به خاطر تو ، به اين دنياي هستي پا نهاد . براي خداحافظي او گامي بردار كه بزودي از اين دنيا خواهد رفت .
شرح ابيات غزل (164)
وزن غزل:فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لن
بحر غزل: رمل مثمن مخبون اصلم
*
اساتيد سخن براي عقيده اند كه حافظ ، اين شاعر نابغه يي كه در قرن هشتم پا به دايره هستي و شعر وادب نهاد ، نخست با پيروي از سبك سعدي و نزاري قهستاني و خواجو و سلمان در غزل و به زودي با پيش گرفتن طرزي كه به نام مكتب حافظ مشهور است شهرت يافت .
سه شاخص عمده ويژگيهاي غزل حافظ به شرح زير است:
1- شرح عشق توأم با چاشني عرفان
2- سعي در فصاحت و لبلاغت كلام و احتراز كامل از استعمال لغات ثقيل و انتخاب بحور نامطبوع
3- به كار گرفتن صنعت ايهام در زير پوشش نماد ظاهري كلام . اما همه اين ويژگيهاي سه گانه به يكباره در غزل او بوجود نيامد و مسيري را كه شاعر براي رسيدن به اين سرحد كمال پيموده است در غزلهاي او جاي پاي مشهودي دارد . به عنوان مثال مي توان غزلهاي يكدست دوره جواني اورا به شرح عشق خلاصه مي شود در خلق كمالات و مضامين فاخر در حد كمال بلاغت و بالاخره و غزلهايي كه با داشتن همه مزاياي فوق واجد ايهام هاي متنوع است را از هم جدا و تفكيك كرد. اما دو نكته ناگفته در بارة سبك حافظ : يكي اين كه اين شاعر نابغه براي رسيدن به سرحدّ كمال و دسترسي به سه شاخص عمده ياد شده در بالا مجبور مي شود كه چشم از يكدست بودن مفاد ابيات غزل بپوشد ودر عوض آنچنان عشق و عرفان و ايهام را در كمال فصاحت و بلاغت بهم ممزوج سازد كه سبك مخصوص حافظ صورت عمل به خود بگيرد. ديگر اينكه هر گاه حافظ بخواهد بدون صنعت ايهام و مضامين عرفاني ، غزلي بيافريند حاصل كار او غزلي نه مشابه غزلهاي سعدي بلكه به صورت همين غزل 164 مورد بحث خواهد بود كه شور و شوق و طنز و اندرز در متن فلسفه خيامي دست بدست هم داده و بصورت غزلي با ابيات مستقل و مضامين متنوع در خواهد آمد .
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی