به گمان خود ادعا دارد که به خدا امیدوار است
به خدای بزرگ سوگند که دروغ میگوید چه میشود او را که امیدواری در کردارش پیدا نیست.
پس هر کس به خدا امیدوار باشد امید او در کردارش اشکار میشود.
هر امیدواری جز امید به خدای تعالی ناخالص است و هر ترسی جز ترس خدا نادر است.
خدای تعالی میفرماید:گروهی در کارهای بزرگ به خدا امید بسته و در کارهای کوچک به بندگان خدا روی می
اورند پس حق بنده را ادا میکنند و حق خدا را بر زمین میگذارند.
چرا در حق خدای متعال کوتاهی میشود و کمتر از حق بندگان رعایت میگردد؟
ایا میترسی در امیدی که به خدا داری دروغگو باشی یا او را در خور امید بستن نمیدانی ونمیپنداری؟