0

غزل شماره ۱۳۲: به آب روشن می عارفی طهارت کرد

 
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

غزل شماره ۱۳۲: به آب روشن می عارفی طهارت کرد

به آب روشن می عارفی طهارت کرد

علی الصباح که میخانه را زیارت کرد

همین که ساغر زرین خور نهان گردید

هلال عید به دور قدح اشارت کرد

خوشا نماز و نیاز کسی که از سر درد

به آب دیده و خون جگر طهارت کرد

امام خواجه که بودش سر نماز دراز

به خون دختر رز خرقه را قصارت کرد

دلم ز حلقه زلفش به جان خرید آشوب

چه سود دید ندانم که این تجارت کرد

اگر امام جماعت طلب کند امروز

خبر دهید که حافظ به می طهارت کرد

 

 

سه شنبه 31 تیر 1393  2:16 PM
تشکرات از این پست
hadis162
hadis162
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : فروردین 1393 
تعداد پست ها : 658

پاسخ به:غزل شماره ۱۳۲: به آب روشن می عارفی طهارت کرد

۱۳۲. به آب روشن می عارفی طهارت کرد 
• زمان : 01:02 
با صدای استاد موسوی گرمارودی

 

 

 

دریافت فایل 
http://rasekhoon.net/media/download/334788/۱۳۲-به-آب-روشن-می-عارفی-طهارت-کرد/

جمعه 15 اسفند 1393  6:16 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

شرح غزل شماره ۱۳۲: به آب روشن می عارفی طهارت کرد

 ١ -عارفى،در آغاز صبح،همين كه مى‌خانه را زيارت كرد با شراب روشن و شفاف وضو ساخت!
 ٢ -همين كه خورشيد(كه مانند جام طلايى بود)غروب كرد و از نظر پنهان شد،هلال ماه به دور
قدح اشاره كرد.[يعنى خميدگى هلال ماه قوس جام شراب را به ياد آورد.ضمن آن كه دور قدح به‌معناى گردش جام نيز منظور نظر است.مى‌گويد:طالع شدن هلال ماه يادآور اين بود كه ماه روزه به‌پايان و زمان آن فرا رسيده كه جام را به گردش در آورى!]
 ٣ -خوشا به حال كسى كه براى نماز و راز و نياز با خدا از سر درد،با اشك چشم و خون جگر وضو
مى‌سازد.
4-امام بزرگوار جماعت كه مى‌خواست نمازى طولانى به جاى آورد،نخست خرقه‌ى خود را با شراب شست و شو داد![سر نماز داشت،يعنى قصد نمازگزارى داشت.خون دختر رز،كنايه از شراب‌است.]
 ۵ -دلم در حلقه‌ى زلف او،پريشانى و آشفتگى را براى خود خريد،نمى‌دانم از اين معامله چه‌ سودى حاصل مى‌كرد![زلف يار را به حلقه‌اى تشبيه مى‌كند كه دل عاشق اسارت در آن و پريشانى رابه جان مى‌خرد!]
 ۶ -اگر امام جماعت،امروز مرا طلب كند به او خبر دهيد كه حافظ با شراب وضو ساخته است![و با
چنين وضويى نمى‌تواند در صف نماز بايستد و نماز بخواند!]
****
دیوان حافظ بر اساس نسخه قزوینی و خانلری

 
 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

شنبه 19 اردیبهشت 1394  6:59 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

شرح غزل شماره ۱۳۲: به آب روشن می عارفی طهارت کرد

                                                                 معاني لغات غزل  (126)

  آب روشن:آب زلال ، كنايه از شراب زلال.

طهارت كرد: نظافت كرد، وضو گرفت ، تطهير كرد.

 عارف:كسي  كه از طريق  شناخت جمال جهان به خالق نزديك مي شود، خودشناسي كه خداشناس بوده و معرفت اورا از حقايق عالم سرچشمه مي گيرد، كسي كه به معنا و حقيقت هر شيئي عالم بود عارف است .         

 علي الصباح: بامدادان ، پگاه.

ساغرزرين خور: ( اضافه تشبيهي) خورشيد به ساغر زرين تشبيه شده .

 خوشا: (شبه جمله ) چه خوب است .

سر درد:از سوز دل ، از روي عجز ونياز .

امام خواجه:  امام بزرگوار ،پيشنماز.

قصارت كرد: شستشوداده ، پاك ساخت، كوتاه كرد، و در اينجا به معناي شستشو است.

  آشوب: فتنه ، انقلاب ، بي قراري.

امام جماعت: پيشنماز مسجد و نماز جماعت.

معاني ابيات غزل (126)

(1) عارفي به هنگام صبح كه وارد ميخانه مي شد با شراب زلال وضو ساخت.

(2) پنهان شدن جام طلايي خورشيد از برابر ديدگاهان ، هلال ماه شوال ( عيد فطر) به لبه قدح و نوشيدن شراب اشاره نمود .

(3) چه خوش وخوب است نماز و دعاي كسي كه از سوز دل و سر نياز با اشك چشم و خون جگر وضو گرفته باشد.

 (4) امام بزرگوار! كه اراده خواندن نمازي طولاني داشت، خرقه خود را با شراب شست( و نمازي شكسته خواند).

(5) دل من در حلقه زلفش( جاي گرفت) براي جاي خود ( وبه قيمت جان ) بي قراري خريده ، نمي دانم از اين معامله چه سودي عايدش شد.

 ( 6 ) اگر امام مسجد ، امروز براي نماز ، جوياي من شد به او بگوييد كه حافظ با شراب وضو گرفته است ( يعني به ميخانه رفته است) .

شرح ابيات غزل(126)

 وزن غزل: مفاعلن فعلاتن  مفاعلن فع لان

  بحر غزل: مجتث  مثمن مخبون اصلم مسبغ

*

  نمونه يكي از مواردي كه حافظ در زمان معيني ، براي موضوع معيني و با فكر و انديشه معيني غزلي را ساخته و پرداخته و با نگرش بعدي تغييرات كلي و  اساسي  در آن داده و پاره يي از مضامين را عوض و يا جابجا كرده است همين دو غزل 125و 26 است.

 غزل در اوايل حكومت اميرمبارزالدين ساخته شده و اين حاكم جبار  خود  در مسجد جامع حاضر و نماز ظهر و نماز جمعه را مي خوانده و توجه خاصي به حضور و غياب بزرگان وافراد شاخص داشته است . با توجه به مطالب و مضامين اين دوغزل ، اين نويسنده را گمان بر اين است كه در  يكي از اعياد فطر ، امير مبارزالدين به حافظ كه در صف نماز جماعت ( يا به حكم اداي فريضه  و يا از روي احتياط ) حضور داشته با تحقير نگريسته و يا در خلال و عظ بطور غير مستقيم اورا تحقير نموده است ( موضوع ايهام بيت ششم غزل 125)

                 (  فغان كه نرگس جمّاش شيخ امروز             نظر به دردكشان از سر حقارت كرد )

 و حافظ به همين دليل  غزل ساخته بيان و  پرداخته شده 125 را اصلاح و دستكاري كرده و يا اينكه غزل تازه ديگري ساخته  و امير مبارزالدين را تحطئه و تصميم خود را  به عدم  حضور در نمازهاي روزهاي بعد در آن اعلام  مي كند . حافظ شاعري است  كه به  هيچ وجه اهل ريا و تظاهر  ومكنونات قلبي  خود را در اشعار خويش بالصراحه بيان و در در اختيار  مردم قرار مي داده است .

 تا به امروز هيچ منتقدي از اين صراحت لهجه  حافظ و مدارك بي شمار آن مقاله اختصاصي ننوشته تا بر آيندگان معلوم نشود كه يكي از موارد فرق  و اختلاف بين سعدي و حافظ همين جرأت و جسارت و شهامت و مبارزه با ريا و تظاهري است  كه عمري حافظ بدان مبادرت ورزيده . اجمالاً شاعر در غزل 126 خود را مثال مي زند و آنجا كه در بيت اول مي گويد به آب روشن مي عارفي طهارت كرد مقصود خود اوست  كه تصميم مي گيرد  ديگر در نماز جماعت به امامت امير مبارزالدين حضور نيابد.  شاعر  در اين غزل نيز به هلال ماه شوال و عيد فطر اشاره دارد  كه معلوم مي شود هر دو غزل مربوط به يك ماه  و يك عيداست .

 ودر بيت سوم ، از نماز و نيازي تعريف مي كند كه از سردرد و با تمام وجود خوانده شود نه مانند نماز امام خواجه يعني امير مبارزالدين سلطان و پيشنماز كه هميشه در نمازها ، خطبه هاي طولاني مي خواند و مردم را مرعوب  مي كرد. حافظ در بيت چهارم اين غزل اشاره يي بس لطيف در كلمه قصاوت گنجانيده است و او مي گويد اين امام  خواجه كه هميشه اراده به نمازهاي با خطبه هاي طولاني داشت خودش شرابخوار بود و خرقه  خود را با شراب تطهير  كرده بود واز فرط مستي نماز را به صورت قصر خواند و اين معنا از كلمه قصارت مستفاد مي شود   و بي شك نيت شاعر تخطئه او بوده و طنز و ايهام را به هم پيوسته و به صورت سربسته  به نحوي اين بيت را سروده  كه در ذهن خواننده مفهوم ايهام  از قصارت جرقه بزند. شاعر در بيت ششم صراحتاً مي گويد اگر امير مبارزالدين سراغ مرا گرفت به او بگوييدكه :

                  به آب روشن مي عارفي طهارت كرد                     علي الصباح كه ميخانه را زيارت كرد

   يعني  به ميخانه رفته و ديگر اينجا پيدا نمي شود .

شرح جلالی بر حافظ

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

شنبه 19 اردیبهشت 1394  7:01 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

تعبیر غزل شماره ۱۳۲: به آب روشن می عارفی طهارت کرد

تعبیر :

رو به سوی خدا آورید آن وقت دلتان آرام می گیرد و طهارت روح و روان پیدا می کنید. نماز را سر وقت بخوانید تا در بهشت قصر و حور و پری نصیبتان شود. این اضطراب زمانی از بین می رود و به مقصودتان می رسید که عاری از گناه باشید.

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

شنبه 19 اردیبهشت 1394  7:01 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها