0

غزل شماره ۱۲۳: مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد

 
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

غزل شماره ۱۲۳: مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد

مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد

نقش هر نغمه که زد راه به جایی دارد

عالم از ناله عشاق مبادا خالی

که خوش آهنگ و فرح بخش هوایی دارد

پیر دردی کش ما گر چه ندارد زر و زور

خوش عطابخش و خطاپوش خدایی دارد

محترم دار دلم کاین مگس قندپرست

تا هواخواه تو شد فر همایی دارد

از عدالت نبود دور گرش پرسد حال

پادشاهی که به همسایه گدایی دارد

اشک خونین بنمودم به طبیبان گفتند

درد عشق است و جگرسوز دوایی دارد

ستم از غمزه میاموز که در مذهب عشق

هر عمل اجری و هر کرده جزایی دارد

نغز گفت آن بت ترسابچه باده پرست

شادی روی کسی خور که صفایی دارد

خسروا حافظ درگاه نشین فاتحه خواند

و از زبان تو تمنای دعایی دارد

 

 

دوشنبه 30 تیر 1393  2:20 PM
تشکرات از این پست
hadis162
hadis162
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : فروردین 1393 
تعداد پست ها : 658

پاسخ به:غزل شماره ۱۲۳: مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد

۱۲۳. مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد 
• زمان : 01:41 
با صدای استاد موسوی گرمارودی 

 

 

دریافت فایل 
http://rasekhoon.net/media/download/334797/۱۲۳-مطرب-عشق-عجب-ساز-و-نوایی-دارد/

چهارشنبه 13 اسفند 1393  1:37 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

شرح غزل شماره ۱۲۳: مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد

معانی لغات غزل 123
مطرب: طرب انگیز ، به طرب آورنده ، آنکه ساز ونوازد و آواز خواند
مطرب عشق : (اضافه تشبیهی ) عشق به طرب آورنده و نوازنده.
ساز ونوا: ساز و آواز.
نوا: نغمه ، مقام، پرده موسیقی.
نقش: . قطعه یی از موسیقی که در هر دستگاه یا مقامی اجرا می شود ( حافظ و موسیقی). نغمه: مجازاً به معنای پرده یا مقام یا لحن ( حافظ و موسیقی ).
راه به جایی دارد: به عوالم و معانی دیگری هدایت می کند .
پیر دردی کش ما: دُردی کش پیر ما ، مرشدی که زر ندارد و به جای شراب زلال درد شراب می نوشد ، حافظ از طریق طنز و استهزاء ، به جای مشایخ شریعت ، دردی کش مستمند بی پول دردی نوش را پیر خود خطاب می کند. عطا: انعام.
عطابخش و خطا پوش : خدای بخشنده و آمرزنده
مگس قند پرست: مگس شیرینی طلب و مجازاً دل مشتاق و آروزمند لب یار . فرّهما: شکوه وعظمت مرغ همایون
بنمودم: نشان دادم.
غمزه: حرکات دلبرانه با چشم و ابرو
جگر سوز دوایی دارد: دوای آن صبر و تحمل است که طاقت فرساو جگر سوز است. اَجر: پاداش نیک.
جزا: مکافات ، کیفر.
نغز گفت : درست و بجا گفت ، چه خوب گفت
ترسا بچه: جوان مسیحی
شاد خواری : باشادی گردهم جمع شدن و به شرابخواری پرداختند
صفایی دارد: . اهل صفا وصمیمیت است.
درگاه نشین:بنده بی مقداری که در مجلس نزدیک درگاه می نشیند.


معانی ابیات غزل(123)
(1) عشق خنیاگر و شادی افرین چه ساز و نغمه شگفت آوری دارد زیرا هر آهنگی که می نوازد معانی و نکات تازه یی را یادآور می شود.
(2) دنیا از شور و ناله زاری عاشقان خالی مباد که ناله عشاق آهنگی خوش و شادی بخش دارد.
(3) پیر درد نوش مستمند ما هر چند ثروت و قدرتی ندارد لیکن خداوندی بخشنده و خطا پوشنده یی دارد که حامی ماست .
(4) دل مرا گرامی بدار زیرا این مگس شیرینی پرست از آن زمان که عاشق تو شده خود فرو شکوه همایی حس می کند .
(5) پادشاهی که گدایی در همسایگی خود دارد ، هر گاه از او احوالپرسی کند از عدالت دور نیست .
(6) اشک خون آلود خودرا به طبیبان نشان دادم ، گفتند این از درعشق است و دوای جگر سوز ی دارد (صبر) .
(7) از عشوه گری و نیرنگ چشم خود ، ستمگری میاموز زیرا در مذهب عاشقان هر کار خیر مزدی و هر کردار ناروا کیفری دارد .
(8) آن نوجوان ترسای باده فروش چه بجا و درست گفت که چون باده نوشی به نیت شادی کسی بنوش که اهل صفا و صمیمیت باشد.
(9) پادشاه! حافظ ، این کمترین بنده مقیم درگاه تو ، دعا خواند و از زبان تو تمنای آمین دارد.


شرح ابیات غزل(123)
وزن غزل: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن
فع لان بحر غزل: رمل مثمّن مخبون اصلم
*
نـاصـر بـخـارایــی:
زلـف مشـکــیــن تـو زنـجـیر بـلایــی دارد بسته برهر سر مویی و پایی دارد
سلمان ساوجی ( قصیده ):
چـمـن از بلـبل و گـل وبرگ و نوایی دارد عالم از طلعت نوروز صفایی دارد
مقصود حافظ از مطرب عشق همانطور که استاد فروزانفر توداده اند مطربی است خود عاشق ساز می زند و مطرب زَر یا زر به مزد ،مطربی حرفه یی است که ازای گرفتن زر ساز می نوازد و حافظ چنین می گوید که مطرب عاشق که از سوز عشق خود به نغمه سرایی می پردازد نغمه اش به دل راه دارد و دل عشاق را مانند دل مطرب عشق به لرزه در میآورد . شاعر در بیت دوم و در واقع دنباله مطلب بالا چنین عنوان کند که خدا کند دنیا از نغمه جانسوز ( ناله ) و ( ناله حزین عشاق خالی نشود که آهنگی دلپذیر و روح افزا دارد . در بیت سوم منظور از شاعر از پیر دردی کش ما همانطور که در صفحه 161 در معانی لغات غزل 9 این دفتر آمده همان درد کش پیر و سالخورده ماست که در ضمن رنگ طنز بدان خورده شده و در برابر مشایخ اهل شریعت قرار گرفته است . شاعر در بیت مقطع مقصودش از فاتحه خواندن ، دعا خواندن است و از زبان پادشاه تمننای آمین را دارد چه منظور از قرائت فاتحه بر سر گور هم همان فرستادن دعا و نثار ثواب آن به روح میت است و قرائت سوره فاتحه در نماز خواندن موجزترین آیات سپاس در مقام پرستش است که در پیشگاه خداوند خوانده می شود .

شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی

 
 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

جمعه 18 اردیبهشت 1394  6:48 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

تعبیر غزل شماره ۱۲۳: مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد

تعبیر :

در زندگی، عشق و محبت را فراموش نکن مخصوصاً در زندگی خصوصی خود. ازدواج موفقیت آمیزی در پیش داری. با کسی که دوست داری زندگی سرشار از عشق و محبت خواهی داشت.

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

جمعه 18 اردیبهشت 1394  6:48 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها