معانی لغات غزل 123
مطرب: طرب انگیز ، به طرب آورنده ، آنکه ساز ونوازد و آواز خواند
مطرب عشق : (اضافه تشبیهی ) عشق به طرب آورنده و نوازنده.
ساز ونوا: ساز و آواز.
نوا: نغمه ، مقام، پرده موسیقی.
نقش: . قطعه یی از موسیقی که در هر دستگاه یا مقامی اجرا می شود ( حافظ و موسیقی). نغمه: مجازاً به معنای پرده یا مقام یا لحن ( حافظ و موسیقی ).
راه به جایی دارد: به عوالم و معانی دیگری هدایت می کند .
پیر دردی کش ما: دُردی کش پیر ما ، مرشدی که زر ندارد و به جای شراب زلال درد شراب می نوشد ، حافظ از طریق طنز و استهزاء ، به جای مشایخ شریعت ، دردی کش مستمند بی پول دردی نوش را پیر خود خطاب می کند. عطا: انعام.
عطابخش و خطا پوش : خدای بخشنده و آمرزنده
مگس قند پرست: مگس شیرینی طلب و مجازاً دل مشتاق و آروزمند لب یار . فرّهما: شکوه وعظمت مرغ همایون
بنمودم: نشان دادم.
غمزه: حرکات دلبرانه با چشم و ابرو
جگر سوز دوایی دارد: دوای آن صبر و تحمل است که طاقت فرساو جگر سوز است. اَجر: پاداش نیک.
جزا: مکافات ، کیفر.
نغز گفت : درست و بجا گفت ، چه خوب گفت
ترسا بچه: جوان مسیحی
شاد خواری : باشادی گردهم جمع شدن و به شرابخواری پرداختند
صفایی دارد: . اهل صفا وصمیمیت است.
درگاه نشین:بنده بی مقداری که در مجلس نزدیک درگاه می نشیند.
معانی ابیات غزل(123)
(1) عشق خنیاگر و شادی افرین چه ساز و نغمه شگفت آوری دارد زیرا هر آهنگی که می نوازد معانی و نکات تازه یی را یادآور می شود.
(2) دنیا از شور و ناله زاری عاشقان خالی مباد که ناله عشاق آهنگی خوش و شادی بخش دارد.
(3) پیر درد نوش مستمند ما هر چند ثروت و قدرتی ندارد لیکن خداوندی بخشنده و خطا پوشنده یی دارد که حامی ماست .
(4) دل مرا گرامی بدار زیرا این مگس شیرینی پرست از آن زمان که عاشق تو شده خود فرو شکوه همایی حس می کند .
(5) پادشاهی که گدایی در همسایگی خود دارد ، هر گاه از او احوالپرسی کند از عدالت دور نیست .
(6) اشک خون آلود خودرا به طبیبان نشان دادم ، گفتند این از درعشق است و دوای جگر سوز ی دارد (صبر) .
(7) از عشوه گری و نیرنگ چشم خود ، ستمگری میاموز زیرا در مذهب عاشقان هر کار خیر مزدی و هر کردار ناروا کیفری دارد .
(8) آن نوجوان ترسای باده فروش چه بجا و درست گفت که چون باده نوشی به نیت شادی کسی بنوش که اهل صفا و صمیمیت باشد.
(9) پادشاه! حافظ ، این کمترین بنده مقیم درگاه تو ، دعا خواند و از زبان تو تمنای آمین دارد.
شرح ابیات غزل(123)
وزن غزل: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن
فع لان بحر غزل: رمل مثمّن مخبون اصلم
*
نـاصـر بـخـارایــی:
زلـف مشـکــیــن تـو زنـجـیر بـلایــی دارد بسته برهر سر مویی و پایی دارد
سلمان ساوجی ( قصیده ):
چـمـن از بلـبل و گـل وبرگ و نوایی دارد عالم از طلعت نوروز صفایی دارد
مقصود حافظ از مطرب عشق همانطور که استاد فروزانفر توداده اند مطربی است خود عاشق ساز می زند و مطرب زَر یا زر به مزد ،مطربی حرفه یی است که ازای گرفتن زر ساز می نوازد و حافظ چنین می گوید که مطرب عاشق که از سوز عشق خود به نغمه سرایی می پردازد نغمه اش به دل راه دارد و دل عشاق را مانند دل مطرب عشق به لرزه در میآورد . شاعر در بیت دوم و در واقع دنباله مطلب بالا چنین عنوان کند که خدا کند دنیا از نغمه جانسوز ( ناله ) و ( ناله حزین عشاق خالی نشود که آهنگی دلپذیر و روح افزا دارد . در بیت سوم منظور از شاعر از پیر دردی کش ما همانطور که در صفحه 161 در معانی لغات غزل 9 این دفتر آمده همان درد کش پیر و سالخورده ماست که در ضمن رنگ طنز بدان خورده شده و در برابر مشایخ اهل شریعت قرار گرفته است . شاعر در بیت مقطع مقصودش از فاتحه خواندن ، دعا خواندن است و از زبان پادشاه تمننای آمین را دارد چه منظور از قرائت فاتحه بر سر گور هم همان فرستادن دعا و نثار ثواب آن به روح میت است و قرائت سوره فاتحه در نماز خواندن موجزترین آیات سپاس در مقام پرستش است که در پیشگاه خداوند خوانده می شود .
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی