معانی لغات غزل (117)
دور رویت : در دوره وزمان جلوه گیری رویت.
فراغ دارد: فراغت دارد ، فارغ است ، نیازی ندارد.
پای بند : پای در بند ،پای در گل ، اسیر وگرفتار است.
تاب دارم : در تاب و تبم ،عصبانی ام ، در رنج و عذابم.
چه در دماغ دارد : چه خیالهایی در سر دارد.
ایاغ: پیاله ، ساغر، جام شراب.
ندیم : هم نشین ،مصاحب ، حریف شراب، خادم مجلس بزرگان.
سزدم : سزاوارم ، برای من شایسته است.
ابر بهمن : ابر ماه بهمن ، ابر زمستانی و باران زای ماه بهمن
طرب آشیان : آشیانه طرب ، آشیانه شادی .
سر درس عشق دارد: میل درس عشق دارد ، قصد دارد عشق بورزد ، تصمیم به عاشق شدن دارد.
خاطر : آنچه در دل گذرد ، فکر واندیشه ، ادراک ، خیال .
هوای باغ : میل به باغ رفتن
معانی ابیات غزل : (117)
(1) دل ما به هنگام جلوه گربی روی او نیازی به رفتن به باغ و چمن ندارد زیرا مانند سرو گرفتار و پای بند و به مانند لاله داغدار دوری اوست.
(2) از بنفشه در تاب و تب و رنج و عذابم که دم از برابری با زلف او می زند . بنگر که این این سیاه بی ارزش چه خیالهایی در سر می پروراند.
(3)سری به چمن بزن و لاله را در کنار تخت گل ببین که مانند ندیم شاه پیاله به کف برگرفته است . (4) چگونه می توانم در شب تاریک راه پر پیچ و خمش را بپیمایم ،مگر آنکه شمع روی او چراغ و روشنایی بخش راه من شود.
(5) سزاوار است که من شمع سحری به حال به یکدیگر گریه کنیم چرا که هر دو سوختیم و محبوب من با ما بی اعتناست.
(6) جای آن دارد که چون ابر بهمنی به حال این چمن گریه کنم زیرا این طرب سرای بلبل را زاغ در اختیار گرفته است .
(7) دل دردمندحافظ بر آن است که در خلوت تنهایی خود درس عشق خود را تکرار کند زیرا نه خیال گردش نه دل و دماغ رفتن به باغ دارد .
شرح ابیات غزل (117)
وزن غزل : فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن
بحر غزل : رمل مثمّن مشکول
*
این غزل به هنگام تسلط شاه محمود بر شیراز و دوره در به دری شاه شجاع سروده شده و حافظ مراتب وفاداری خود را به شاه متواری و دوست خود اعلام می دارد . در بیت دوم منظور شاعر از بنفشه و سیاه کم بها شاه محمود است که خود را برای سلطنت و حکومت بر شیراز لایق می دانسته است . شاعر در بیت چهارم در ماندگی خود را در این فرجه که شاه محمود حاکم شیراز است بیان نموده و امید وار است که از طرف شاه شجاع دستور العمل وفرمانی برسد تا بتواند خدمتی انجام دهد . در بیت ششم حافظ از اینکه به جای بلبل ، زاغ ، باغ را در اختیار خود گرفته ناخشنود است و بالاخره در بیت مقطع ، ، این شاعرپاکدل و آزاده و دوست وفادار شاه شجاع در کمال نومیدی میل خود را به گوشه گیری و خارج شدن از صحنه سیاست ابراز می دارد. در بسیاری ار نسخه ها بیت زیر :
سر ما فرود ناید به کمال ابروی کس که درون گوشه گیران زجهان فراغ دارد.
در این غزل آمده است که مفاد آن جهت شرح بالا و توضیحی به شاه شجاع است مبنی بر اینکه حافظ نسبت به او وفادار و به دیگران بی اعتناست.
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی