اميرمؤمنان عليه السلام به هنگام مراجعت از صفين، برخلاف انتظار در بيرون شهر کوفه هفت يا هشت قبر را ديد. پرسيد: اين قبرها از کيست؟ گفتند: قبر خبّاب و ديگر مسلمانان است. حضرت چون از وفات خبّاب آگاه شد او را ستود و خبّاب را با اين دعا مورد تکريم قرار داد:
رحم الله خباباً قد أسلم راغباً و هاجر طائعاً و عاش مجاهداً، و ابتلي في جسمه (جسده) أحوالا، و لن يُضيعَ اللَّه أجر مَن أحسنُ عملاً؛
خداوند خبّاب را رحمت کند، زيرا او با ميل خود اسلام آورد و با رغبت و اشتياق به مدينه هجرت کرد و زندگانی خود را با جهاد و نبرد با دشمنان گذراند و شکنجه های جسمی زيادی را تحمل کرد و خداوند هرگز پاداش و اجر کسی را ضايع نمی کند.
سپس امام عليه السلام نزديک قبرها تشريف آورد و با اين جملات اجساد مؤمنين از جمله خبّاب را زيارت کرد:
السلام عليکم يا أهل الديار (الموحشة) من المؤمنين و المسلمين، أنتم لنا سلفٌ طوبی لمن ذکر المعاد، و عمل للحساب، و قنع بالکفاف و رضی عن اللَّه عزّوجل فارطٌ، و نحن لکم تبعٌ عما قليلٌ لاحق، اللّهم اغفر لنا و لهم، و تجاوز عنّا و عنهم؛
سلام بر شما ای اهل ديار (وحشت زا) از مردان و زنان مؤمن و مسلمان، شما پيش رو ماييد و ما پيرو شما و به زودی به شما ملحق خواهيم شد، خدايا ما و اينان را بيامرز و از خطاهای ما و ايشان درگذر، خوشا به حال کسی که ياد معاد باشد و برای حساب (قيامت) عمل می نمايد، و به مقدار کافی قانع باشد و از خدای عزوجل راضی باشد.
امام عليه السلام در ادامه چنين فرمود:
الحمد لله الذي جَعل الأرض کفاتا، أحياءً و أمواتاً، الحمدالله الذی جعل منها خلقنا و فيها يعيدنا و عليها يحشرنا، طوبی لِمَن ذَکر المَعاد و عَمِلَ للحساب و قَنعَ بِالکفاف و رضی عن الله بذلک؛
حمد و سپاس خدای را که زمين را محل اجتماع زندگان و مُردگان قرار داد، حمد و ثنا مخصوص آن خدايی است که ما را از زمين آفريد و دوباره ما را به آن برمی گرداند و از زمين محشور و برانگيخته می کند، خوشا به حال کسی که به ياد معاد است و برای حساب عمل می کند و به مقدار کفايت قناعت می نمايد، و به همان مقدار از خدا خشنود و راضی است.