حضرت علي (ع) از چنان عظمت و مقام والاي معنوي و روحي برخوردارند كه هيچ قلمي توانايي توصيف و بيان اندكي از عظمت بسيار ايشان را ندارد، ايشان در دانش و انديشه، شجاعت و جوانمردي، عفو و بخشش، اخلاص و صفا و ساير صفات كمالي بعد از پيامبر اكرم (ص) در تاريخ بشر بينظير و بيهمتايند.
نزديك شدن به چنين عظمت هراسآوري را تنها نيروي عشق ميسر ميسازد و هر نوع وصفي از حضرتشان به گونهيي بيانگر عشق شاعران به فضيلت و انسانيت است، هرچند كه آن حضرت از توصيف بينيازند، گويندگان با وصف ايشان، بهشكلي خود را وصف كردهاند، چرا كه به قول مولانا:
مادح خورشيد مداح خود است
كه دو چشمم سالم و نامرمد است
(مولوي 1365: ج 3، ص 3)
به هر حال، در اشعاري كه به ستايش ايشان اختصاص يافته است چند صفت برجستگي بيشتري دارد و با بسامد بالايي در شعر فارسي تكرار شده است. در ادامه به طبقهبندي هر يك از اين اوصاف و شرح مختصري پيرامون هر يك بسنده ميكنيم:
3.1. علم و معرفت
ابنابيالحديد در شرح نامه سيوپنجم، از نامههاي نهجالبلاغه ميگويد:
بزرگ است پروردگار عالم، كه جهاني از حكمت و فصاحت و بلاغت و فضيلت را در وجود مردي جاي داده است (عقيقي بخشايشي: ص 91). دانايي و معرفت ايشان كه جلوهگاه اصلي آنرا ميتوان در نهجالبلاغه يافت، از تنوعي چشمگير برخوردار است و گستره تمام مسائلي را كه در برابر انسان قرار دارد، دربرميگيرد. بيان ايشان از چنان جامعيت و شمولي برخوردار است كه هرگز دست زمان ياراي كهن كردن آن را ندارد و بهراستي سخن ايشان مصداق «دون كلام الخالق و فوق كلام المخلوق» است. فوءاد كرماني وجود حضرت را به كتاب دانش مانند ميكند كه هرچه بود و خواهد بود در آن قابل دريافت است:
به كتاب علم تو مندرج بود آنچه كانَ و مايكون
تويي آن مصدر ما خلق كه من الظواهر و البطون
بود اين عوالم كن فكان، اثر فعال تو يا علي
(فوءاد كرماني: ص 88)
و آن حضرت را جامع تمام علوم و مشرق معرفت ميداند:
احدي نيافت ز اوليا چو تو اين شرافت و منزلت
همه خاندان تو در صفت چو تواند مشرق معرفت
شده ختم دوره علم و دين به كمال تو يا علي
(ص 87)