1
متن حديث :
اذا هبت امراً فقع فيه فان شدة توقيه اعظم مما تخاف منه.23
ترجمه :
چون ميترسى از كارى پس واقع شو در آن كار همانا سختى حذر كردن و خود را نگاه داشتن از آن امر مخوف بزرگتر است از آنچه ميترسى از آن زيرا كه بيم بلا و فكر در خلاصى از آن اصعب است از وقوع در آن بسبب طول زمان خوف و مستغرق شدن فكر در تدبيرات و امثال آن و اين نسبت بامورات دنيويه است والا بلاهاى عقبى وقوع آن بر اضعاف آنچيزيست كه متوقع است.24
2
متن حديث :
استنزلوا الرزق بالصدقة و من ايقن بالخلف جاد بالعطية.25
ترجمه :
طلب كنيد فرود آمدن روزى را بصدقه دادن.
كما قال الله تعالى: و من قدر عليه رزقه فلينفق مما اتيه الله.26
و كسيكه يقين كند كه عوض آنچه مىدهد جايش مىآيد جوانمردى خواهد كرد در عطا كردن زيرا كه ميداند بدل اين عطا باو ميرسد در دنيا و عقبى.
و اليه اشار (ع) فى قوله تنزل المعونة على قدر المؤنة.27
يعنى بهمين معنى نيز اشاره نموده آنحضرت كه فرموده فرود ميآيد يارى دادن بقدر مؤنه و گرانى بار.
و هم فرموده اذا املقتم فتاجروا الله باصدقة.28
چون درويش و فقير گشتيد تجارت كنيد با خداى تعالى بدادن صدقه.
فان الله يجزى المتصدقين.29
23) نهج البلاغه ص 1169.
24) قال عليه السلام: استهينوا بالموت فان مرارته فى خوفة. حقير و سبك بشماريد مرگ را زيرا تلخى آن در ترس از آن است.
شرح نهج البلاغه ابن ابىالحديد ج 20 ص 317 حكمت 637.
25) نهج البلاغه ص 1152.
26) كسيكه تنگ گرفته شد بر او روزى كه پس بايد انفاق كند از آنچه داده او را خدا.
نقل است كه جناب اميرالمؤمنين (ع) سقايت نخلى فرمود در عوض يك مد از جو، پس آن را برايش دستاس نمودند و نان پختند چون خواست بر آن افطار فرمايد كه سائلى بر در خانه آمد آنحضرت نانش را بسائل داد و شب گرسنه خوابيد شاعر عرب گفته و چه خوب گفته:
جاد بالقرص و الطوى ملأ جنبيه فاعاد القرص المنير عليه |
|
و عاف الطعام و هو سغوب القرص و المقرض الكرام كسوب |
يعنى بخشش كرد قرص نان خود را در حاليكه پهلوهاى نازنينش از گرسنگى پر بود و كراهت داشت از خوردن طعام بملاحظه سائل با آنكه گرسنه بود پس چون قرص نان بمسكين داد، عوض قرص خورشيد براى او بآسمان برگشت و قرض دهنده كريم كسب كننده است.
27) نهج البلاغه ص 1153.
28) نهج البلاغه ص 1200.
29) سوره يوسف آيه 88.