يامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم خود امين قريش بود لذا همه امانتهاى آنها نزد پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بود. لذا پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم وقتى مجبور به هجرت شد على (عليه السلام ) را جانشين مردم در مدينه كرد تا امانات خود را به صاحبانشنان برگرداند و قرضهاى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را بدهد، سپس دختران و زنانش را به مدينه برساند. پس از اينكه كفار قريش نزديك سپيده دم به خانه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ريختند على (عليه السلام ) در رختخواب پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم ديدند با حالت آشفته پرسيدند: كه محمد صلى الله عليه و آله و سلم كجاست ؟ على (عليه السلام ) گفت : مگر من ماءمور و مسئول نگهدارى او بودم . آنها على (عليه السلام ) را با زد و خورد به مسجدالحرام بردند و اندكى بعد رها ساختند.(1)
على (عليه السلام ) پس از انجام سفارشات پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به همراهى فاطمه (مادر خود) و فاطمه (دختر پيامبر) و فاطمه (دختر زبير) و ديگران به سوى مدينه به راه افتاد. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم 5 روز در محله قبا توقف كرد و فرمود: تا برادرم على (عليه السلام ) به من ملحق نشود وارد مدينه نمى شوم ... در بين راه هشت تن از كفار مكه راه را بر على (عليه السلام ) بستند آنگاه جناج غلام حرب بن اميه راه را بر حضرت على (عليه السلام ) بست . حضرت به ايمن (پسرام ايمن ) و ابو واقد دستور داد شترهاى زنان را بخوابانند، آنگاه حضرت على (عليه السلام ) با جناح جنگيد و او را دو نيم كرد، لذا مابقى كفار از ترس راه را بر حضرت باز كردند(2)... حضرت على (عليه السلام ) در آن ، شب براى حفظ جان پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم با خطر مواجه بود چنانچه خود آن حضرت مى فرمايد:
وقيت بنفسى خير من وطى الحصى |
و من طاف بالبيت العتيق و بالحجر(3) |
يعنى : با جان خدم بهترين كسى را كه پا بر زمين نهاده و به كعبه و حجر اسماعيل طواف نموده نگهدارى نمودم .
و در منزلت و شاءن على (عليه السلام ) نيز خداى تعالى با فرستادن آيه شريفه و من الناس من يشرى نفسه ابتغاء مرضات الله (4)
از جانفشانى مخلصانه على (عليه السلام ) قدردانى كرد.
1- تاريخ طبرى ، ج 3.
2-ارشاد مفيد، ص 22.
3- شواهد التنزيل .
4-و از مردم كسى هست كه جان خود را در راه خشنودى خدا مى فروشد (بقره / 207)