0

غزل ۰۴۳- صحن بستان ذوق بخش و صحبت یاران خوش است

 
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

غزل ۰۴۳- صحن بستان ذوق بخش و صحبت یاران خوش است

صحن بستان ذوق بخش و صحبت یاران خوش است

وقت گل خوش باد کز وی وقت میخواران خوش است

از صبا هر دم مشام جان ما خوش می‌شود

آری آری طیب انفاس هواداران خوش است

ناگشوده گل نقاب آهنگ رحلت ساز کرد

ناله کن بلبل که گلبانگ دل افکاران خوش است

مرغ خوشخوان را بشارت باد کاندر راه عشق

دوست را با ناله شب‌های بیداران خوش است

نیست در بازار عالم خوشدلی ور زان که هست

شیوه رندی و خوش باشی عیاران خوش است

از زبان سوسن آزاده‌ام آمد به گوش

کاندر این دیر کهن کار سبکباران خوش است

حافظا ترک جهان گفتن طریق خوشدلیست

تا نپنداری که احوال جهان داران خوش است

 

 

سه شنبه 24 تیر 1393  2:34 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

غزل ۰۴۳- صحن بستان ذوق بخش و صحبت یاران خوش است با صدای استاد گرمارودی

۴۳. صحن بستان ذوق بخش و صحبت یاران خوش است 
• زمان : 01:26 
با صدای استاد موسوی گرمارودی 

 

 
 
 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

چهارشنبه 30 مهر 1393  6:09 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

شرح غزل ۰۴۳- صحن بستان ذوق بخش و صحبت یاران خوش است

معانی لغات غزل

صحن: پهنه، عرصه، ساحت، فضا.
صحن بستان: ساحت باغ.
ذوق بخش: لذت بخش‌، نشاط‌آور.
صحبت یاران: هم نشینی دوستان، معاشرت با یاران.
خوش: دلکش، نشاط‌انگیز، خوب
وقت: زمان، موسم، فصل.
وقت گل: فصل گل، وقت گل خوش باد: بهاران خوش باد.
وقت می‌خواران: زمان و فرجه‌یی که می‌خوران در آن به می‌خواری مشغولند.
مشام: حس شامه، بینی.
آری: شبه جمله و با تکرار آن تأکید را می‌رساند.
طیب: بوی خوش.
طیب انفاس: بوی خوش نفس‌ها.
هواداران: طرفداران، دارندگان حال و هوا، حاملان بوی یار که اشاره به نسیم است.
نقاب: پرده و پارچه نازکی که جلوی صورت آویزان کنند.
رحلت: طی مرحله، کنایه از کوچ کردن و یا از این دنیا به آن دنیا رفتن.
گلبانگ: آواز ملایم و خوش، آوازی که صوفیان به هنگام روشن کردن چراغ با هم می‌خواندند.
دل‌افگاران: آزرده خاطران، اندوه‌دلان، پریشان حالان.
مرغ شب‌خوان: مرغ سحر، کنایه از بلبل.
ناله شبهای بیداران: آواز دل از دست دادگان در دل شب.
رندی: بی‌قیدی، لاابالی، زرنگی.
خوشباشی: این الوقت بودن، دم خوش به ناخوش ندادن.
عیاران: جوانمردان و لوطیان قلدر و درستکار و خوش قول و حامی ضعفا و دشمن اقویا، چالاکان.
سوسن آزاد: نام گلی که دارای ده میله در وسط بوده و به ده زبان مشهور است.
دیر کهن: دنیای کهنه و قدیم.
سبکباران: فارغ‌البالان، آزادگان تهی دست، دست کشیدگان از تعلقات دنیوی.


معانی ابیات غزل (۴۳)

(۱) عرصه و فضای باغ دلکش و گردهمایی دوستان نشاط‌آفرین است. گل خوشوقت و فصل بهار خوش و خرم باشد که به برکت آنها به می‌خواران خوش می‌گذرد.


(۲) شامه ما از بوی خوشی که باد صبا همراه دارد نشاط‌انگیز می‌شود. آری مصاحبت هواداران و خوش نفسی یاران همدل، سبب شادی و خوشی است.


(۳) هنوز گل باز نشده پژمرده شد و زمانش فرا رسید. ای بلبل بنال که که ناله پریشان حالان، حال و هوایی دارد.


(۴) الف: بلبل سحری را بشارت باد که در اثر آوای حزین شبانة دل بیداری چون او، به عاشقان دلداده حالت خوشی دست می‌دهد.


ب: به عارف شب زنده‌دار بشارت باد که دوست، راز و نیاز و شب زنده‌داری عاشقان خود را دوست می‌دارد.


(۵) در این آشفته بازار دنیا خوشدلی به هم نمی‌رسد و اگر هم باشد در شیوه زندگی رندان و خوشگذرانی عیاران و جوانمردی لوطیان توان یافت.


(۶) این پیام از زبان سوسن آزاده به گوش دلم رسید که در این دو روزه حیات نحوه زندگانی سبکباران و آزادگان بهترین را و رسم است.


(۷) ای حافظ ترک علائق دنیوی سبب خوشدلی وبهزیستی است. مپندار که به دنیاداران و دلبستگان به آن خوش می‌گذرد.

شرح ابیات غزل (۴۳)
وزن غزل: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
بحر غزل: رمل مثمن مقصور
*
این غزل پس از قتل شاه شیخ ابواسحاق و درحالت سرخوردگی و زمانی که حافظ از این رویداد کاملاً افسرده حال بوده است سروده شده و برای گریز از انده به می پیناه برده و جز گردهمایی با دوستان یکرنگ راه دیگری نداشته است.
شاعر پس ازتعریف از مصاحبت با دوستان یکدل در بیت سوم به یاد شاه شیخ ابواسحاق می‌افتد و می‌گوید که اینگل هنوز نشکفته بود که پرپر شد و جای ناله و فریاد است. دقت در مضمون بیت اول و دوم که تعریف از فصل مناسب گل وبهاران و می‌نوشی به همراه یاران و خوش‌نفسی هواداران است و اینکه بلافاصله به مرگ گل ناشکفته می‌رسد و این دوگانگی مضمون‌ها اقوی دلیلی است که در فرجه کوتاه غزل شاعر نخست از دل خرابی خود و چاره آن که باده‌نوشی با دوستان بعنوان مطلع و شروع غزل سخن می‌گوید و بیت سوم مطلبی را که خاطر او را می‌آزرده به صورت ایهام بازگو می‌کند آنگاه در ابیات بعدی تحت تأثیر نومیدی که به او دست داده از ناله شب زنده‌داران و نبودن خوشی در این جهان و تعریف شیوه زندگی عیاران و نحوه رفتار سبکباران سخن می‌گوید و در بیت مقطع کنایه به امیر مبارز‌الدین زده و می‌گوید احوال این جهانداران در واقع از آنان که از علائق دنیا دل گسسته‌اند بدتر است.

شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالیان

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

چهارشنبه 9 اردیبهشت 1394  8:33 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:غزل ۰۴۳- صحن بستان ذوق بخش و صحبت یاران خوش است

تعبیر :

خبر خوشی را می شنوی که به خاطرش انتظار کشیده ای و روز به روز کارت بهتر می شود. اما تعلقات تو نیز بیشتر می شود. مواظب صفای باطن خویش باش تا جدا شدن از دنیا برایت راحت باشد. خوشی خود را با دیگران تقسیم کن تا همیشه سبک بال و آسوده خاطر باشی.

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

چهارشنبه 9 اردیبهشت 1394  8:39 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها