0

غزل ۰۳۸- بی مهر رخت روز مرا نور نماندست

 
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

غزل ۰۳۸- بی مهر رخت روز مرا نور نماندست

بی مهر رخت روز مرا نور نماندست

وز عمر مرا جز شب دیجور نماندست

هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم

دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست

می‌رفت خیال تو ز چشم من و می‌گفت

هیهات از این گوشه که معمور نماندست

وصل تو اجل را ز سرم دور همی‌داشت

از دولت هجر تو کنون دور نماندست

نزدیک شد آن دم که رقیب تو بگوید

دور از رخت این خسته رنجور نماندست

صبر است مرا چاره هجران تو لیکن

چون صبر توان کرد که مقدور نماندست

در هجر تو گر چشم مرا آب روان است

گو خون جگر ریز که معذور نماندست

حافظ ز غم از گریه نپرداخت به خنده

ماتم زده را داعیه سور نماندست

 

 

سه شنبه 24 تیر 1393  2:23 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

غزل ۰۳۸- بی مهر رخت روز مرا نور نماندست با صدای استاد گرمارودی

۳۸. بی مهر رخت روز مرا نور نماندست 
• زمان : 01:41
با صدای استاد موسوی گرمارودی 

 

 
 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

چهارشنبه 23 مهر 1393  7:46 AM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

شرح غزل ۰۳۸- بی مهر رخت روز مرا نور نماندست

معانی لغات غزل (۳۸)
مهر: محبت، خورشید، مهر تابان.
مهر رخت: خورشید صورتت.
روز مرا: برای روز من.
دیجور: تاریک، سیاه، ظلمانی.
وداع: بدرود، خداحافظی کردن، تودیع.
دور از رخ تو: چشم بد از رخ تو دور، در فراق روی تو.
می‌رفت: دور می‌شد، بیرون می‌رفت.
خیال: تصویر ذهن.
هیهات: افسوس، واحسرتا.
گوشه: گوشه چشم.
معمور: آبادان، اسم مفعول از عمران.
وصل: وصال
دور همی‌داشت: دور نگاه می‌داشت، دور می‌کرد، دور کرد.
دور نماندست: نزدیک شده است، زیاد دور نیست.
نزدیک شد: زمان آن فرا رسید، یقین شد.
رقیب: مراقب، نگهبان.
دور از درت: دور از تو، در فراق تو، جمله اخباری دعائی.
این خسته رنجور نمانده است: این خسته رنجور زنده نمانده است، مرده.
مقدور نماندست: میسر و ممکن نیست، امکان ندارد.
چشم مرا : از چشم من.
معذور نماندست: جای عذری باقی نمانده است.
ماتم‌زده: بلا رسیده.
داعیه: داعی، انگیره، دلیل.


معانی ابیات غزل(۳۸)
(۱) دور از مهر تابان رویت برای روز من روشنایی و برای عمرم جز شب تاریک، باقی نمانده است.


(۲) به هنگام بدرود، در فراق تو از شدت گریستن در چشمانم روشنایی باقی نمانده است.


(۳) تصویر و خیال روی تو، در حالی که از چشمانم دور می‌شد با خود می‌گفت: افسوس که دیگر در این گوشه‌های چشم، رونق و آبادانی بر جای نمانده است.


(۴) وصال تو سایه مرگ را از سرم دور می‌کرد. حالی با فراق تو، بدان نزدیک شده است…


(۵) (و) زمانی فرا رسیده که مراقب و نگهبان درگاهت به تو بگوید: چشم بد از تو دور که این خسته رنجور مرد.


(۶) درمان درد دوری تو شکیبایی است و چگونه صبر کنم که برایم مقدور نیست.


(۷) هرچند چشمانم در فراق تو اشکبار است، جای آن داردکه خون ببارد که دیگر جای عذری برای او باقی نمانده است.


(۸)حافظ اندوهگین جز از گریه، هرگز به خنده‌ روی نمی‌آورد. برای ماتم زده شادی و سرور مفهومی ندارد.


شرح ابیات غزل (۳۸)
وزن غزل: مفعول مفاعیل مفاعیل مفاعیل
بحر غزل: هزج مثمن اخرب مکفوف مقصور
*
۱- این غزل غزلی است عاشقانه و می‌توان آن را محصول دوران جوانی حافظ و در ایام حکومت شاه شیخ ابواسحاق دانست، به لحاظ آنکه جز سوز و گداز فراق و حسرت وصال و مرگ از دوری دلدار که دست مایه شاعران جوان به هنگام سرودن شعر است هیچ‌گونه مضامین بکرو عمیق اعم از عرفانی یا عاشقی که در غزلهای دوره تکامل شاعر به چشم می‌خورد در آن دیده نمی‌شود.
۲- در اصل ردیف این غزل نمانده است بوده که به حکم ضرورت شعری در وزن انتخابی به صورت نماندست خوانده می‌شود.
۳- در حافظ خانلری و نیساری تعداد ابیات این غزل ۹ و این بیت:
من بعد چه سود آن قدمی رنجه کند دوست
دور از درت آن خسته مهجور نمانده است
با قافیه مهجور آمده است.
***
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالیان

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

سه شنبه 8 اردیبهشت 1394  6:47 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

تعبیر غزل ۰۳۸- بی مهر رخت روز مرا نور نماندست

تعبیر :

زندگی بدون او برایت میسر نیست. غم دوری و هجران را نمی توان تحمل کنی ولی فعلا" چاره ای جز این نداریو با گریه و زاری کردن کاری درست نمی شود. شاید در آینده وصال یار میسر شود. با امید رسیدن به مقصود با مرگ دست و پنجه نرم کن.

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

سه شنبه 8 اردیبهشت 1394  6:47 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها