«ما یفعل الله بعذابکم ان شکرتم و آمنتم و کان الله شاکراعلیما» (نساء، 147) . (هرگاه شما شاکر و مؤمن باشید، چرا خدا شما را عذاب کند، خدا شکرپذیر و دانا است) .
لفظ «شکور» در قرآن در دوازده مورد آمده و در پاره ای از موارد وصف خدا قرار گرفته و احیانا با اسم «غفور» و «حلیم » همراه می باشد چنان که می فرماید:
«... ان ربنا لغفور شکور» فاطر، 34) (پروردگار ما آمرزنده و شکرپذیر است) .
و نیز می فرماید: «ان تقرضوا الله قرضا حسنا یضاعفه لکم و یغفر لکم والله شکور حلیم » (تغابن، 17) (اگر به خدا وام نیکو دهید، خدا آن را برای شما افزایش می دهد و خدا شکرپذیر و بردبار است) .
حقیقت شکر این است که انسان به کار نیکی که در حق وی انجام می شود، ارج نهد یعنی ارزش نعمت را بشناسد و شناخت خود را اظهار کند، دراین صورت باید دید مفاد «شکور» و «شاکر» در خدا چیست خدا که منعم و احسان کننده است و کسی در حق او کار نیکی انجام نمی دهد .
و به تعبیر دیگر: (شکر) عکس العملی است نسبت به کار نیکی که در حق شخص انجام می شود در این صورت چگونه می توان خدا را «شاکر» و «شکور» خواند؟
برخی گفته اند: به کار بردن این دو وصف در مورد خدا مجاز و به معنی پاداش دادن به نیکوکاران است .
ولی ممکن است این دو لفظ را به همان معنای حقیقی در حق خدا بکار بریم و مجوز آن این است که خدا از باب تفضل خود را «شاکر» و» شکور» می خواند، همان طور که از بندگان خود وام می طلبد، درحالی که همه صفحه وجود از آن او است، در این جا علامه طباطبائی قدس سره سخنی دارد که این نظر را تایید می کند، می فرماید: «خداوند نیکوکار و قدیم الاحسان است و همه خیرات از وجود او سرچشمه می گیرد، کسی بر او حقی ندارد . تا از او انتظار شکر باشد، ولی در عین حال، خدای بزرگوار اعمال نیک بندگان خود را نوعی احسان در حق خویش تلقی می کند آنگاه پاداش اعمال آنها را شکر می نامد . و بر این اصل می فرماید: «هل جزاء الاحسان الا الاحسان » الرحمن، 60) با دادن پاداش تحقق می بخشد . و در آیه دیگر می فرماید: «ان هذا کان لکم جزاء و کان سعیکم مشکورا» (انسان، 22) (این پاداشی مقرر شما است و از سعی شما تقدیر می شود) .