0

غزل ۰۰۲- صلاح کار کجا و من خراب کجا

 
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

غزل ۰۰۲- صلاح کار کجا و من خراب کجا

 

صلاح کار کجا و من خراب کجا

ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا

دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس

کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا

چه نسبت است به رندی صلاح و تقوا را

سماع وعظ کجا نغمه رباب کجا

ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد

چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا

چو کحل بینش ما خاک آستان شماست

کجا رویم بفرما از این جناب کجا

مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است

کجا همی‌روی ای دل بدین شتاب کجا

بشد که یاد خوشش باد روزگار وصال

خود آن کرشمه کجا رفت و آن عتاب کجا

قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست

قرار چیست صبوری کدام و خواب کجا

 

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

شنبه 21 تیر 1393  2:07 PM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh tachberdee
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

شرح غزل ۰۰۲- صلاح کار کجا و من خراب کجا

۲. صلاح کار کجا و من خراب کجا 
• زمان : 01:42 
با صدای استاد موسوی گرمارودی 

 

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

شنبه 21 تیر 1393  2:18 PM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

پاسخ به:غزل ۰۰۲- صلاح کار کجا و من خراب کجا

تفسیر و معنای برخی لغات

صلاح کار کجا و من خراب کجا    ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا

خراب : فاسد و گناهکار و گاهی در معنی مست و لا یعقل آورده شده است.


دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس    کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا
 

صومعه : در اصل عبادتگاه عیسویان است که در بالای کوه و تپه واقع شده باشد. معادل دیر و خانقاه

خرقه : پاره قطعه ای از جامه است و در اصطلاح صوفیه عبارتست از جامه ایپشمین که غالبا از پاره های به هم دوخته فراهم آمده است.

سالوس : چرب زبان . ریا کاری

دیر : کلیسا . دیر مغان کنایه از دنیا



چه نسبت است به رندی صلاح و تقوا را    سماع وعظ کجا نغمه رباب کجا

رند : زیرک . لا ابالی

سماع : آواز خوش و آهنگ دل انگیز

نغمه : صدای خوش لحن یا آواز

رباب : در تداول رباب سازی است رشته ای که با کمانه (آرشه) نواخته می شود و یکی از انواع ان کمانچه است.صورت تکامل یافته آن ویان امروزی است.



ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد    چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا

چو کحل بینش ما خاک آستان شماست    کجا رویم بفرما از این جناب کجا

کحل : کوبیده سنگ سیاه رنگی است که برای تقویت به چشم می کشیده اند

بینش : رویت و در بیت به معنای چشم آمده است.

جناب : درگاه . آستان

 



مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است    کجا همی‌روی ای دل بدین شتاب کجا

زنخدان : چانه

سیب زنخدان : چانه ای زیبا مثل سیب

چاه زنخدان : گودی میان لب زیزین و چانه


بشد که یاد خوشش باد روزگار وصال    خود آن کرشمه کجا رفت و آن عتاب کجا
 

کرشمه : اشاره با چشم و ابرو . غمزه

عتاب : ملامت و سرزنش


قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست    قرار چیست صبوری کدام و خواب کجا

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

یک شنبه 22 تیر 1393  2:31 PM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

پاسخ به:غزل ۰۰۲- صلاح کار کجا و من خراب کجا

وزن‌غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)

۱ مصلحت اندیشی در کار و زندگی کجا و من خراب بی سامان کجا؛ ببین میان این دو راه و روش چقدرفاصله وجود دارد.

واو در مصراع اول افاده معنی دوری و ناسازگاری می‌کند. یعنی من با صلاح کار فاصله دارم. غیاث‌الغات این واو را واو استعباد نامیده است.

خراب: فاسد و گناهکار و گاهی آن را در معنی مست و لایعقل آورده است.

می‌گوید مصلحت اندیشی در کارهای زندگی نیاز به حزم و دوراندیشی دارد و من که رند و بی پروا هستم، از صلاح اندیشی به دورم. میان روش زندگی من با مصلحت اندیشی فاصله بسیار است.

۲ از خانقاه و خرقه نیرنگ و ریا دلگیر شدم؛ دیر مغان و شراب ناب کجاست.

صومعه: در اصل عبادتگاه عیسویان است که در بالای کوه و تپه واقع شده باشد. معادل دیر؛ و سپس در ادبیات فارسی در معنی خانقاه آمده است و در بیت مراد همین معنی اخیر است. برای خود کلمه دیر نیز چنین خلط و اشتباهی پیش آمده است. چنانکه غالباً به عنوان معبد زردشتیان به صورت دیر مغان می‌آید، حال آنکه دیر اصلاً معبد نصاری است.

سالوس: چرب زبان؛ چرب زبانی، ریاکاری

و معنی اینکه از خانقاه و پوشیدن خرقه‌ای که با ریا و نیرنگ ملازمه دارد ملول شدم. معبد مغان زردشتی و شراب ناب کجاست.

همچنانکه صومعه با خرقه تزویر ملازمه دارد؛ دیر مغان نیز با شراب ملازمه دارد. زیرا رسم زردشتیان است که در معابد خود شراب بریزند و بنوشند و مغان و موبدان مباشر امرند.

۳ تقوی و پرهیزگاری با عوالم بی پروایی چه مشابهتی دارد؛ شنیدن واعظ کجا و شنیدن آوای رباب کجا.

کلمه رند در حافظ بسیار آمده و می‌توان گفت که از کلمات کلیدی است. مجموعاً باید گفت رند را به کسی اطلاق میکنند که زیرک، لاابالی، بی قید به آداب و رسوم عمومی و اجتماعی باشد. کسی که بی‌توجه به جو ومحیط حداکثر بهره را از حیات گذرا برگیرد.

سماع: « در لغت به معنی شنیدن است. چنانکه گویند سماع حدیث، سماع قرآن. اما در اصطلاح صوفیه عبارتست از آواز خوش و آهنگ دل انگیز و بطور مطلق قول و غزل . آنچه ما امروز از آن به موسیقی تعبیر می‌کنیم.»[۱] شاعر با توجه به دو معنی مذکور کلمه سماع را طوری به کاربرده که طنزی در بر دارد. یعنی از سماع وعظ ما را به یاد معنی دیگر سماع که موسیقی است می‌اندازد و بلافاصله نغمه رباب

را می‌آورد و به آن سو توجه میدهد.

نغمه: صدای خوش، لحن یا آواز.

رَباب: در تداول رُباب، سازی است رشته ای که با کمانه (آرشه) تواخته میشود و یکی از انواع آن کمانچه است. صورت تکامل یافته آن ویلن امروزی است.

خلاصه معنی بیت این که عوالم رندی و بی پروایی با عوالم تقوی و پرهیزگاری قابل تلفیق نیست و نسبت این دو به یکدیگر مثل نسبت شنیدن موعظه است با شنیدن موسیقی.

۴ دل دشمنان از روی دوست چه درک میکند؛ میان چراغ مرده و شمع درخشان آفتاب فرق بسیار است.

می‌گوید دل دشمن بر اثر کینه تیره است، نمی‌تواند از روی درخشان دوست چیزی درک کند و به فیضی برسد. قیاس میان این دو، مثل قیاس میان چراغ خاموش و شمع روشن آفتاب است – دل دشمن شمع مرده و روی دوست آفتاب درخشان است.

۵ وقتی خاک آستان در خانه شما سرمه چشم ماست؛ بفرمایید از این آستان کجا برویم.

کحل: کوبیده سنگ سیاه رنگی است که برای تقویت به چشم می‌کشیده‌اند. سرمه.

بینش: رویت و در بیت به معنای چشم آمده است.

جناب: درگاه ، آستان.

می‌‌گوید وقتی خاک آستان در خانه شما برای ما خاصیت سرمه را دارد و سبب تقویت بینایی ما می‌شود، از در خانه شما به کحا برویم. ناگزیر سر بر آستانه در خانه شما می‌گذاریم تا آن خاک در چشم ما برود.

۶ به سیب زنخدان نگاه مکن و مراقب باش که در این راه چاه وجود دارد؛ ای دل من با این شتاب کجا می‌روی.

زنخدان یا زنخ: چانه: سیب زنخدان: چانه‌ی زیبا مثل سیب. چاه زنخدان: گودی میان لب زیرین و چانه.

تکرار کجا در مصراع دوم برای اظهار شگفتی است.

می‌گوید وقتی به سوی سیب زنخدان معشوق می‌روی توجه داشته باش در چاه زنخدان نیفتی؛ و مقصود اینکه هنگامی که متوجه زیبایی معشوق هستی از آفات و گرفتاری‌های راه عشق غافل مباش.

۷ روزگار وصال، که آرزو دارم همیشه به خوبی از او یاد شود، گذشت. آن ناز و کرشمه معشوق و آن عتاب و تندی کجاست.

می‌گوید روزگار وصال که ذکر خیرش برقرار بماند، گذشت؛ آن عوالم که گاهی ناز و کرشمه و گاهی برخورد و تندی میان ما و محبوب بود، کجا رفت.

سودی تذکر اکید داده که «یاد» بدون اضافه به «خوش» خوانده شود و در این صورت معنی این می‌شود که یاد بر روزگار وصال خوش باد، که معنی درستی ندارد. اما «یادِ خوشش باد» را ذکر خیرش برقرار باد معنی میکنیم.

۸ ای دوست آرام و خواب از حافظ توقع مدار؛ قرار چیست، صبر و تحمل چه چیز است و خواب کجاست.

و بدین ترتیب غزل که با اظهار بی پروایی نسبت به صلاح کارِمن خراب آغاز می‌شود، در سرگشتگی و بی‌قراری پایان می‌پذیرد.

—————————————————————————–

[۱] . رجایی … فرهنگ اشعار حافظ … ص ۱۷۹٫

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

یک شنبه 22 تیر 1393  3:28 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:غزل ۰۰۲- صلاح کار کجا و من خراب کجا

معانی لغات غزل (2)


صلاح کار: درستی کار، درست کردار، نیکوکار، مصلحت اندیش.
خراب: ویران، بی خود از شراب، سیاه مست، تباه و در اینجا مخفّف خراب کار است.
صومعه: عبادتگاه ترسایان و مجازاً عبادتگاه اهل اسلام و خانقاه و مقصود حافظ همان خانقاه است.
خِرقَه: جامه جلو بسته با آستر از پوست که از راه سر می پوشند و بیرون می آورند.
سالوس: مردم چرب زبان و فریب دهنده و مکّار، شیّاد، خُدعه کار.
خرقه سالوس: خرقه ای که صوفیان ظاهری به منظور ریاکاری بر تن کنند.
دِیر: خانه قلعه مانند که راهبان در آن عبادت کنند و از مرکز شهر و آبادی به دور است.
دِیرِ مُغان: کنایتاً به میخانه اشاره دارد.
رِند: مردم زیرک و محیل.
رِندی: چون رندان بودن، زیرکی و نیرنگ سازی.
تقوی: پرهیزکاری.
سَماع: شنیدن و گوش فرا داشتن.
کُحل: سُرمه کشیدن چشم، سُرمه.
جناب: درگاه، آستان، دَرِ حیات خانه.
کِرِشمَه: ناز و غَمزه، عِشوَه.
عِتاب: خشم توأم با ناز و اَدا، قهر توأم با ملامت.

معانی ابیات غزل (2)
(1)مصلحت اندیش را چه جای مقایسه با خرابکاری چون من است؟ بنگر که اختلاف این دو راه تا چه حدّ زیاد است.
(2)دلم از خانقاه و تن پوش ریایی ریاکاران زده شد. کجاست میخانه یی که تحصیل شراب ناب میسّر باشد؟ (نفرت از ریاکاری و میل به سلوک).
(3)چه مناسبتی بین نیرنگ سازی با پرهیزکاری است؟ بنگر که فاصله میان گوش به اندرز داشتن تا به آهنگ چنگ و رباب فرا داشتن تا چه حدّ است.
(4)دل افسرده دشمنان از روی تابناک دوست چه بهره ای می برد؟ چراغ خاموش از نور آفتاب چگونه روشنایی کسب تواند کرد؟
(5)بما بگو از این درگاه به کجا رویم؟ چرا که خاک آستان شما سُرمه بینایی چشم ماست.
(6)ای دیده به تماشای سی زنخدان، دل مشغول مدار که چاه در ارهست. ای دل تو با این شتاب به کجا می روی؟
(7)از دست رفت! یادش به خیر روزگار وصال با آن ناز و غمزه ها و آن قهر و اداها.
(8)انتظار صبر و قرار و خواب راحت از حافظ نداشته باش. قرار چه معنی دارد؟ صبر کدامست؟ خواب راحت چگونه میسّر است؟

شرح ابیات غزل (2)
وزن غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلان
بحر غزل: مجتّث مثمّن محذوف
*
1-قافیه در بیت مطلع غلوّ است. رَوی یکجا ساکن و یکجا متحرّک است و در این باره دو جور عقیده وجود دارد بعضی از معایب قافیه و برخی از محاسن آن دانند، لیکن اکثریت را عقیده بر آن است که آوردن آن جایز نیست.


2-این غزل در زمان شاه شجاع سروده شده، زمانی که شاه شجاع به توصیه علماء وقت: شیخ زین الدین کلاه (هم درس و رقیب و مخالف حافظ) و عبدالله بنجیری، صورت شرعی به حکومت خود داده به ظاهر از حافظ فاصله گرفت.


3-در بیت اول حافظ اشاره به همین مطلب دارد که عمل تغییر رویه بر سیاست و از روی ریای شاه شجاع را با رویه یکرنگی خود مقایسه می کند.


4-در بیت دوم حافظ تنفّر خود را از ریاکاری شاه شجاع ابراز می دارد.


5-در بیت سوم حافظ بُعد عقیدتی رندانه خویش را با تظاهر و ریاکاری مطرح می کند.


6-در بیت چهارم اشاره به این مطلب دارد که اکنون که در اثر تغییر سیاست شاه شجاع به جای من افراد ظاهر الصّلاح مزوّر به شاه نزدیک شده اند کی قادرند که همچون من او را درک کرده و برای او مصاحب خوبی باشند.


7-در بیت پنجم شاعر اظهار ارادت را تجدید و استیصال خود را اظهار می دارد.


8-در بیت ششم شاه را از فریب خوردن از مشاورین خود برحذر می دارد.


9-در بیت هفتم حسرت ایام گذشته و تقرّب به شاه را می خورد. در واقع در این بیت ضمیر «ش» خوشش به روزگار وصال برمی گردد، به عبارت دیگر اِضمار قبل از ذکر آمده و قدما را عقیده بر این بود که هرگاه این اِضمار موجب آوردن حرف یا کلمه اضافی دیگری در بیت نشود جایز است و مشاهده می شود که در این مصراع هرگاه کلمات را پس و پیش کنیم معنای سلیس ظاهر می شود: 
روزگار وصال که یادش خوش باد، بشد.


10-بالاخره در مقطع کلام بی قراری و بی تکلیفی و ناراحتی خیال خود را بازگو می کند.

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 3 اردیبهشت 1394  7:49 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:غزل ۰۰۲- صلاح کار کجا و من خراب کجا

تعبیر :

رشته ی کار از دستتان رها شده، برای رسیدن به هدف خواب و رویا را کنار بگذار و تقوی پیشه کن. عجله و شتاب نداشته باش، صبور باش، روزگار وصل نزدیک است. دوست را از دشمن تشخیص بده، گذشته ها را فراموش کن و به روشنایی ها بیندیش.

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

جمعه 4 اردیبهشت 1394  1:36 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها