بدرستى علم رستاخيز پيش خدا است، كه باران فرود آورد، و آنچه را در رحمها است بداند، كسى نمى داند كه فردا چه مى كند و كسى نمى داند كه در كدام سرزمين مى ميرد، اما خدا دانا و آگاه است.
كلمه (غيث ) به معناى باران مى باشد، و معناى جمله هاى آيه روشن است.
بيان اينكه خداوند عالم به هر كوچك و بزرگ است
چيزى كه در تفسير اين آيه لازم است گفته شود، اين است كه در اين آيه سه مورد از مواردى كه علم خدا متعلق بدانها است بر شمرده، يكى علم به قيام قيامت، كه از مسائلى است كه خداوند علم بدان را به خود اختصاص داده، و احدى جز او از تاريخ وقوع آن خبر ندارد، همچنان كه جمله (ان الله عنده علم الساعه - به درستى خدا نزد او است علم به قيامت )، نيز اين انحصار را مى رساند.
دوم مسأله فرستادن باران، و سوم علم بدانچه در رحم زنان است، از پسر و دختر، كه خداوند اين دو را نيز به خود اختصاص داده مگر آنكه خودش تعليم كسى كند.
و دو چيز ديگر هم شمرده، كه انسان از آن اطلاعى ندارد، و به خاطر همين از حوادث آينده خود بى خبر است، اول اينكه : (و ما تدرى نفس ماذا تكسب غدا - هيچ كس نمى داند كه فردا چه به دستش مى آيد)، دوم اينكه : (و ما تدرى نفس باى ارض تموت - و هيچ كس نمى داند در چه سرزمينى مى ميرد).
و گويا مراد از تذكر اين دو نكته، يادآورى اين معنا باشد، كه خداى تعالى، عالم به هر كوچك و بزرگ است، حتى مثل مسأله قيامت را مى داند، كه علمش براى خلق فراهم نمى شود، و خود شما به آن كه مهمترين مساله است علمى نداريد، پس خدا مى داند و شما نمى دانيد، و چون چنين است، پس زنهار كه به وى شرك ورزيد، و از اوامرش تمرد كنيد، و از پذيرفتن دعوتش رو گردانيد، و در نتيجه به خاطر نادانى خود هلاك شويد.
تفسیر المیزان علامه