0

مبحث 52 طرح صالحین: ^نیمه شعبان^

 
ehsan007060
ehsan007060
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1393 
تعداد پست ها : 10952
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به: مبحث 52 طرح صالحین: ^نیمه شعبان^

امام زمان(عج): همانا که من موجب امان برای اهل زمین هستم همانطور که ستاره ها سبب امان ههل آسمانند



 

دوشنبه 26 خرداد 1393  12:21 AM
تشکرات از این پست
saeedakh
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به: مبحث 52 طرح صالحین: ^نیمه شعبان^

دلم برای تو امشب تنگ است ای گل نرگس!

ببين زمانه چه ننگ است ای گل نرگس!

غمی به گوشه قلبم كمين همی كرده است

زمانه با من بر سر جنگ است ای گل نرگس!

فسرده ام و اينك غمی به دل دارم

غمم به سختی سنگ است ای گل نرگس!

تپيد اين دل من در هوای ديدارت

بيا كه ناز تو براي من همچو چنگ است ای گل نرگس!

اگر تو بيايی بنفشه می خندد!

بهار با تو قشنگ است ای گل نرگس!

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

دوشنبه 26 خرداد 1393  9:41 AM
تشکرات از این پست
saeedakh
sadeghmahdian
sadeghmahdian
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : دی 1392 
تعداد پست ها : 359
محل سکونت : کرمان

پاسخ به: مبحث 52 طرح صالحین: ^نیمه شعبان^

 

 

 

 

مژده اي دل که شب نيمه شعبان آمد

 بر تن مرده و بي جان جهان جان آمد

بانگ تکبير نگردرهمه عالم بر پاست

همه  گويند  مگر  جلوه  يزدان   آمد

اززمين نوربه بالا رود امشب زيرا

نور خورشيد امامت همه  تابان  آمد

قائم آل محمد (عج)گل گلزار رسول 

حجه بن الحسن (عج)آن مظهر ايمان آمد

اللهم عجل الولیک الفرج پ

 

 

سه نور آمد به عالم پر ز احساس

معطر هر سه از عطر گل ياس

سه نور تابناک آسماني

حسين بن علي ، سجاد و عباس

 

 

 

 

 

دوشنبه 26 خرداد 1393  11:04 AM
تشکرات از این پست
saeedakh
saeidlore
saeidlore
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : بهمن 1390 
تعداد پست ها : 25
محل سکونت : البرز

پاسخ به: مبحث 52 طرح صالحین: ^نیمه شعبان^

من را نمی شناخت کسی اینجا، گم نامم و به نام تو می نازم

شادم که مثل عده معدودی،شعری برای نام نمی سازم

 

 

شعرم برای توست شعاری نیست،کشتی برای موج سواری نیست

باور مکن که دل به زمین دادم،وقتی تویی بهانه پروازم

 

 

هر جا که نام نامی تو آنجاست،قلبم بهانه غزلی دارد

این سوز ریشه ای ازلی دارد،پس با غم عزیز تو دمسازم

  

شعرم اگر چه هیچ نمی ارزد،سوزانده است نام و نشانم را

می سوزم و به هیزم ابیاتم،بیتی به عشق شعله می اندازم

  

یا صاحب الزمان و زمین موعود،دانای هرکه آمد و هر چه بود

گم نامم و تویی تو،که می دانی،تنها به نام سبز تو می نازم

دوشنبه 26 خرداد 1393  11:23 AM
تشکرات از این پست
saeedakh
nozarian1378
nozarian1378
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1393 
تعداد پست ها : 18

پاسخ به: مبحث 52 طرح صالحین: ^نیمه شعبان^

حضرن مهدی یکی از امامان ما شیعیان هستند ما باید برای تعجیل در فرج ایشون خیلی دعا کنیم زیرا فرج اقا کلید تمامی مشکلات ماست

M.N

دوشنبه 26 خرداد 1393  11:56 AM
تشکرات از این پست
saeedakh
znaderii
znaderii
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : مهر 1391 
تعداد پست ها : 28
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به: مبحث 52 طرح صالحین: ^نیمه شعبان^

منم تبریک میگم

یا راهی خواهم یافت  یا راهی خواهم ساخت

 

دوشنبه 26 خرداد 1393  12:57 PM
تشکرات از این پست
saeedakh
aboalfazlm
aboalfazlm
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مرداد 1388 
تعداد پست ها : 323
محل سکونت : تهران

پاسخ به: مبحث 52 طرح صالحین: ^نیمه شعبان^

در روایات و احادیث امامان شیعه شب نیمه شعبان از جمله پر فضیلت ترین شب‌ها برای احیا و شب زنده داری، دعا و عبادت است

در روایتی از امام اول شیعیان درباره خواندن دعای کمیل در این شب آمده‌است:

"قسم به کسی که جان علی در دست اوست همه امور نیک و بدی که بر بندگان جاری می‌شود، از شب نیمه شعبان تا پایان سال، در این شب تقسیم می‌شود. هیچ بنده‌ای نیست که این شب را احیاء دارد و در آن دعای خضر بخواند، مگر آن که دعای او اجابت شود..... بنشین ای کمیل هنگامی که این دعا را حفظ کردی خدا را در هر شب جمعه، یا در هر ماه یک شب، یا یک بار در سال یا حداقل یک بار در طول عمرت، با آن بخوان، که خدا تو را یاری و کفایت می‌کند و تو را روزی می‌دهد، و از آمرزش او برخوردار می‌شوی، ای کمیل به خاطر زمان طولانی که تو با ما همراه بوده‌ای بر ما لازم است که درخواست تو را به بهترین شکل پاسخ دهیم، آنگاه دعا را چنین انشاء فرمود...

همچنین، شیعیان معتقدند خدا در این شب به تعداد موها و پشم‌های چهارپایان بندگانش را از آتش جهنم آزاد می‌کند و زمان‌های مرگ را ثبت و روزی‌های یک سال را تقسیم می‌کند و همه آنچه را که در طول سال واقع می‌شود نازل می‌سازد.

دوشنبه 26 خرداد 1393  4:09 PM
تشکرات از این پست
agayempor
agayempor
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1389 
تعداد پست ها : 271
محل سکونت : اردبیل

پاسخ به: مبحث 52 طرح صالحین: ^نیمه شعبان^

اعمال شب و روز نیمه شعبان:

دعا و نیایش

 شب نیمه شعبان، شب بسیار مباركى است. از امام جعفر صادق علیه السلام روایت است كه از امام محمدباقر علیه‌السلام در مورد فضیلت شب نیمه شعبان سؤال شدامام   فرمود آن شب بعد از لیلة القدر افضل شب‌ها است. در آن شب خداوند به بندگان، فضل خود را عطا مى‌فرماید و ایشان را به مَنّ و كَرَم خویش مى‌آمرزد. پس سعى و  كوشش كنید در تقرّب جستن به سوى خداى تعالى در آن شب، كه آن شبى است كه خدا قسم یاد فرموده به ذات مقدس خود كه سائلى را از درگاه خود تا زمانی كه مطلب گناهی را درخواست نکند؛ دست خالى برنگرداند. و آن شبى است كه قرار داده حق تعالى آن را از براى ما به مقابل آن كه قرار داده شب قدر را براى پیغمبر ما صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ آله. پس كوشش كنید در دعا و ثنا بر خداى تعالی و از جمله بركات این شب مبارك آن است كه ولادت با سعادت حضرت صاحب عصر امام زمان ارواحُنا لَهُ الفداء در سحر این شب سال دویست و پنجاه و پنج در سامراء واقع شده و باعث مزید شرافت این شب مبارك شده است .

 

براى شب نیمه شعبان چند عمل وارد شده است:

1- غسل، كه باعث تخفیف گناهان مى‌شود.

2- احیاء این شب به نماز و دعا و استغفار. و در روایت است كه هر كس این شب را احیا دارد؛ نمیرد دل او در روزى كه دل‌ها بمیرند.

3- زیارت امام حسین علیه السلام است كه افضل اعمال این شب

و باعث آمرزش گناهان است و هر كس بخواهد با او مصافحه كند روح صد و بیست و چهار هزار پیغمبر زیارت كند آن حضرت را در این شب و اَقَلِّ زیارت آن حضرت آن است كه به بامى برآید و به جانب راست و چپ نظر كند پس سر به جانب آسمان بلند كند و زیارت كند آن حضرت را به این كلمات: "اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَبا عَبْدِاللّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ وَ رَحْمَةُاللّهِ وَ بَرَكاتُهُ." و هر كس در هر كجا باشد در هر وقت كه آن حضرت را به این كیفیت زیارت كند امید است كه ثواب حجّ و عُمره براى او نوشته شود .

دعا و نیایش

4- خواندن دعایی كه شیخ و سیّد نقل كرده‌اند و به منزله زیارت امام زمان صلوات الله و سلامُه عَلَیْهِ است.اَللّهُمَّ بِحَقِّ لَیْلَتِنا (هذِهِ) وَ مَوْلُودِها

خدایا به حق این شبى كه ما در آنیم و به حق آن كس كه در آن به دنیا آمده

وَ حُجَّتِكَ وَ مَوْعُودِهَا الَّتى قَرَنْتَ اِلى فَضْلِها فَضْلاً فَتَمَّتْ كَلِمَتُكَ

و حجتت و موعود آن كه همراه كردى به فضیلت این شب فضیلت دیگرى و بدین سبب تمام شد كلمه تو

صِدْقاً وَ عَدْلاً لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِكَ وَلا مُعَقِّبَ لاِیاتِكَ نُورُكَ الْمُتَاَلِّقُ

به راستى و عدالت تغییر دهنده‌اى براى كلمات تو نیست و پس زننده‌اى براى آیات تو نیست آن نور درخشانت

وَ ضِیاَّؤُكَ الْمُشْرِقُ وَ الْعَلَمُ النُّورُ فى طَخْیاَّءِ الدَّیْجُورِ الْغائِبُ

و آن روشنى فروزانت و آن نشانه نورانى در شب تاریك ظلمانى آن پنهان

الْمَسْتُورُ جَلَّ مَوْلِدُهُ وَ كَرُمَ مَحْتِدُهُ وَالْمَلاَّئِكَةُ شُهَّدُهُ وَاللّهُ ناصِرُهُ

غایب از انظار كه ولادتش بزرگ و كریم الاصل بود و فرشتگان گواهان اویند و خدا یاور

وَ مُؤَیِّدُهُ اِذا آنَ میعادُهُ وَالْمَلاَّئِكَةُ اَمْد ادُهُ سَیْفُ اللّهِ الَّذى لا یَنْبوُ

و كمك كار او است در آن هنگام كه وعده‌اش برسد و فرشتگان مددكارش باشند آن شمشیر برنده خدا كه كُند نشود

وَ نُورُهُ الَّذى لا یَخْبوُ وَ ذوُالْحِلْمِ الَّذى لا یَصْبوُا مَدارُ الَّدهْرِ

و نور او كه خاموش نگردد و بردبارى كه كار بى رویه انجام ندهد چرخ روزگار به خاطر او گردش كند

وَ نَوامیسُ الْعَصْرِ و َوُلاةُ الاْمْرِ وَالْمُنَزَّلُ عَلَیْهِمْ ما یَتَنَزَّلُ فى لَیْلَةِ

و او و پدران معصومش نوامیس هر عصر و والیان امر خدایند در شب قدر آنچه نازل شود بر ایشان نازل گردد

الْقَدْرِ وَ اَصْحابُ الْحَشْرِ وَالنَّشْرِ تَراجِمَةُ وَحْیِهِ وَ وُلاةُ اَمْرِهِ وَ نَهْیِهِ

و آنهایند صاحبان حشر و نشر و مفسران وحى خدا و سرپرستان امر و نهى او

اَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلى خاتِمِهْم وَ قآئِمِهِمُ الْمَسْتُورِ عَنْ عَوالِمِهِمْ

خدایا پس درود فرست بر خاتم ایشان و قائمشان كه در پس پرده است از عوالم آنها

اَللّهُمَّ وَ اَدْرِكَ بِنا اءَیّامَهُ وَظُهُورَهُ وَقِیامَهُ وَاجْعَلْنا مِنْ اَنْصارِهِ وَاقْرِنْ ثارَنا

خدایا ما را به روزگار او و زمان ظهور و قیامش برسان و از جمله یارانش قرارمان ده و خونخواهى ما را

بِثارِهِ وَاكْتُبْنا فى اَعْوانِهِ وَ خُلَصاَّئِهِ وَ اَحْیِنا فى دَوْلَتِهِ ناعِمینَ

به خونخواهى او مقرون گردان و نام ما را در زمره یاران و مخصوصانش ثبت فرما و ما را در دولتش شادكام

وَ بِصُحْبَتِهِ غانِمینَ وَ بِحَقِّهِ قآئِمینَ وَ مِنَ السُّوَّءِ سالِمینَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ

و متنعم و به همنشینیش بهره‌مند و به گرفتن حقش پابرجا بدار و از بدی‌ها بر كنارمان كن اى مهربان‌ترین مهربانان

وَالْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَواتُهُ عَلى سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ

و ستایش خاص خدا پروردگار جهانیان است و درودهاى او بر آقاى ما محمد

خاتَمِ النَّبِیّینَ وَ الْمُرْسَلینَ وَ عَلى اَهْلِ بَیْتِهِ الصّادِقینَ وَ عِتْرَتِهَ

خاتم پیمبران و مرسلین و بر خاندان راستگو و عترت حقگویش باد

النّاطِقینَ وَالْعَنْ جَمیعَ الظّالِمینَ واحْكُمْ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُمْ یا اَحْكَمَ الْحاكِمینَ .

خاتم پیمبران و مرسلین و بر خاندان راستگو و عترت حقگویش باد

النّاطِقینَ وَالْعَنْ جَمیعَ الظّالِمینَ واحْكُمْ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُمْ یا اَحْكَمَ الْحاكِمینَ .

و از رحمت خود دور ساز تمام ستمكاران را و میان ما و ایشان داورى كن اى محكم‌ترین حكم كنندگان.

دعا و نیایش

5- دعای تعلیم داده شده از حضرت صادق علیه السلام در شب نیمه شعبان .اَللّهُمَّ اَنْتَ الْحَىُّ الْقَیُّومُ الْعَلِىُّ الْعَظیمُ الْخالِقُ

خدایا تویى زنده پاینده والاى بزرگ آفریننده

الرّازِقُ الْمُحْیِى الْمُمیتُ الْبَدىَّءُ

و روزى دهنده زنده كننده و میراننده آغاز كننده

الْبَدیعُ لَكَ الْجَلالُ وَ لَكَ الْفَضْلُ وَ لَكَ الْحَمْدُ وَ لَكَ الْمَنُّ وَ لَكَ الْجُودُ

و پدید آورنده، براى تو است بزرگى و از آن تو است فضیلت و ستایش و از آن تو است نعمت و جود

وَ لَكَ الْكَرَمُ وَ لَكَ الاْمْرُ وَ لَكَ الْمَجْدُ وَ لَكَ الْشُّكْرُ وَحْدَكَ لاشَریكَ لَكَ

و خاص تو است بزرگوارى و از تو است فرمان و شوكت و خاص تو است سپاسگزارى كه یگانه‌اى و شریكى برایت نیست

یا واحِدُ یا اَحَدُ یا صَمَدُ یا مَنْ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَكُنْ لَهُ

اى یگانه‌اى یكتا اى بى‌ نیاز اى كه فرزندى ندارد و فرزند كسى نباشد و نیست برایش

كُفُواً اَحَدٌ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَاْغفِرْ لى وَارْحَمْنى وَاكْفِنى

همتایى هیچ كس. درود فرست بر محمد و آل محمد و بیامرز مرا و به من رحم كن و كفایت كن

ما اَهَمَّنى وَاقْضِ دَیْنى وَ وَسِّعْ عَلَىَّ فى رِزْقى فَاِنَّكَ فى هذِهِ اللَّیْلَةِ

از من آنچه فكر مرا به خود مشغول كرده و قرضم را ادا كن و در روزیم گشایش ده زیرا كه تو در این شب

كُلَّ اَمْرٍ حَكیمٍ تَفْرُقُ وَ مَنْ تَشاَّءُ مِنْ خَلْقِكَ تَرْزُقُ فَارْزُقْنى وَ اَنْتَ

هر كار محكمى را از هم جدا كنى و هر یك از مخلوقات خود را بخواهى روزى دهى پس روزیم ده كه تو

خَیْرُ الرّازِقینَ فَاِنَّكَ قُلْتَ وَ اَنْتَ خَیْرُ الْقاَّئِلینَ النّاطِقینَ وَاسْئَلوُا اللّهَ

بهترین روزى دهندگانى زیرا تو خود گفتى و تو بهترین گویندگان و ناطقان هستى كه فرمودى "از خدا بخواهید از فضل او"

مِنْ فَضْلِهِ فَمِنْ فَضْلِكَ اَسْئَلُ وَ اِیّاكَ قَصَدْتُ وَابْنِ نَبِیِّكَ اعْتَمَدْتُ وَ لَكَ

پس من از فضل تو مى‌خواهم و تو را قصد كردم و به فرزند پیمبرت اعتماد كردم و به تو

رَجَوْتُ فَارْحَمْنى یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.

امیدوارم پس به من رحم كن اى مهربانترین مهربانان.

6- خوانده شود؛ دعایی که حضرت رسول صلى الله علیه و آله در این شب مى خواندند:اَللّهُمَّ اقْسِمْ لَنا مِنْ خَشْیَتِكَ ما یَحُولُ بَیْنَنا

خدایا بهره ما كن از ترس خود بدان اندازه كه حائل شود میان ما

وَ بَیْنَ مَعْصِیَتِكَ وَ مِنْ طاعَتِكَ ما تُبَلِّغُنا بِهِ رِضْوانَكَ وَ مِنَ الْیَقینِ ما

و نافرمانیت و از اطاعت خویش بدان مقدار كه ما را به خشنودى و رضوان تو برساند و از یقین بدان

یَهُونُ عَلَیْنا بِهِ مُصیباتُ الدُّنْیا اَللّهُمَّ اَمْتِعْنا بِاَسْماعِنا وَ اَبْصارِنا

حد كه به وسیله آن ناگواری‌هاى دنیا بر ما آسان گردد خدایا ما را به گوش‌هایمان و دیده‌هامان

وَ قُوَّتِنا ما اَحْیَیْتَنا وَاجْعَلْهُ الْوارِثَ مِنّا وَاجْعَلْ ثارَنا عَلى مَنْ ظَلَمَنا

و نیرویمان تا زنده‌ایم بهره‌مند ساز و آن را وارث ما گردان و خون ما را به گردن كسى انداز كه بر ما ستم كرده

وَانْصُرنا عَلى مَنْ عادانا وَلا تَجْعَلْ مُصیبَتَنا فى دینِنا وَلا تَجْعَلِ

و یارى ده ما را بر كسى كه با ما دشمنى كند و مصیبت ما را در دینمان قرار مده و دنیا

الدُّنْیا اَكْبَرَ هَمِّنا وَلا مَبْلَغَ عِلْمِنا وَلا تُسَلِّطْ عَلَیْنا مَنْ لا یَرْحَمُنا

را بزرگترین اندوه ما قرار مده و نیز آخرین حد دانش ما قرارش مده و مسلط مكن بر ما كسى را كه بر ما رحم نكند

بِرَحْمَتِكَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.

به رحمتت اى مهربانترین مهربانان

و این دعاى جامع كاملى است و خواندن آن در اوقات دیگر نیز غنیمت است و از عوالى اللئالى نقل شده كه حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله همیشه این دعا را مى‌خواندند.

7- صلوات هر روز را كه در وقت زوال وارد شده خوانده شود.

8- دعاى كمیل را كه در این شب وارد شده است، خوانده شود.

9- هر یك از اذکار "سُبْحانَ اللّهِ" ، "الْحَمْدُلِلّهِ" ، "اللّهُ اَكْبَرُ" وَ "لا اِلهَ اِلا اللّهُ" صد مرتبه گفته شود، تا خداوند تعالى گناهان گذشته او را بیامرزد و برآورد حاجت‌هاى دنیا و آخرت او را.

10- شیخ در مصباح از ابویحیى در ضمن خبرى در فضیلت شب نیمه شعبان روایت كرده كه از مولاى خودم حضرت صادق علیه السلام پرسیدم كه بهترین دعاها در این شب چیست؟ فرمود: پس از آن که بجا آوردى نماز عشا را، دو ركعت نماز اقامه کن که در ركعت اول حمد و سُوره قُلْ یا اَیُّهَا الْكافِروُنَ خوانده شود و در ركعت دوم حمد و سوره توحید خوانده شود. پس از سلام، تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها گفته شود. پس از آن این دعا خوانده شود:

دعا و نیایش

یا مَنْ اِلَیْهِ مَلْجَاءُ الْعِبادِ فِى الْمُهِمّاتِ وَ اِلَیْهِ یَفْزَعُ الْخَلْقُ فىِ الْمُلِمّاتِ

اى كه به سوى او است پناه بندگان در كارهاى اندوه خیز و به سوى او پناه برند خلایق در پیش آمدهاى ناگوار

یا عالِمَ الْجَهْرِ وَالْخَفِیّاتِ وَ یا مَنْ لا تَخْفى عَلَیْهِ خَواطِرُ الاْوْهامِ

اى داناى آشكار و نهان و اى كه بر او پنهان نماند اندیشه‌هایى كه در دل‌ها افتد

وَ تَصَرُّفُ الْخَطَراتِ یا رَبَّ الْخَلایِقِ وَالْبَرِیّاتِ یا مَنْ بِیَدِهِ مَلَكُوتُ

و تصرف كردن آن خاطرات اى پروردگار خلایق و آفریدگان اى كه ملكوت

الاْرَضینَ وَالسَّمواتِ اَنْتَ اللّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اَمُتُّ اِلَیْكَ بِلا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ

زمین‌ها و آسمان‌ها به دست او است تویى خدایى كه معبودى جز تو نیست به سویت توسل جویم به كلمه "لا اله الا انت"

فَیا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اجْعَلْنى فى هِذِهِ اللَّیْلَةِ مِمَّنْ نَظَرْتَ اِلَیْهِ

پس اى خدایى كه معبودى جز تو نیست بگردان مرا در این شب از كسانى كه به سویش نگریسته و مورد

فَرَحِمْتَهُ وَ سَمِعْتَ دُعاَّئَهُ فَاَجَبْتَهُ وَ عَلِمْتَ اسْتِقالَتَهُ فَاَقَلْتَهُ

رحم خویش قرارش داده و دعایش شنیده و اجابت كرده و پشیمانیش را دانسته پس او را پذیرفته‌اى

وَ تَجاوَزْتَ عَنْ سالِفِ خَطیئَتِهِ وَ عَظیمِ جَریرَتِهِ فَقَدِ اسْتَجَرْتُ بِكَ

و از خطاهاى گذشته‌اش و گناه بزرگش در گذشته‌اى پس من از گناهانم به تو پناهنده شده

مِنْ ذُنُوبى وَ لَجَاْتُ اِلَیْكَ فى سَتْرِ عُیُوبى اَللّهُمَّ فَجُدْ عَلَىَّ بِكَرَمِكَ

و به تو ملتجى گشته‌ام در این كه عیوبم را بپوشانى خدایا پس جود كن بر من به كرم خود

وَ فَضْلِكَ وَاحْطُطْ خَطایاىَ بِحِلْمِكَ وَ عَفْوِكَ وَ تَغَمَّدْنى فى هذِهِ

و فضلت و بریز خطاهاى مرا به بردبارى و گذشت خویش و فراگیر مرا در این

اللَّیْلَةِ بِسابِغِ كَرامَتِكَ وَاجْعَلْنى فیها مِنْ اَوْلِیاَّئِكَ الَّذینَ اجْتَبَیْتَهُمْ

شب به فراوان كرمت و بگردان مرا در این شب از آن دوستانت كه آنان را براى طاعت خویش برگزیده

لِطاعَتِكَ وَاخْتَرْتَهُمْ لِعِبادَتِكَ وَ جَعَلْتَهُمْ خالِصَتَكَ وَ صِفْوَتَكَ

و براى پرستشت انتخاب فرمودى و ایشان را جزء خاصان درگاه و برگزیدگانت قرار دادى

اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِمَّنْ سَعَدَ جَدُّهُ وَ تَوَفَّرَ مِنَ الْخَیْراتِ حَظُّهُ وَاجْعَلْنى مِمَّنْ

خدایا بدار مرا از آن كسانى كه كوشش به جایى رسیده و از نیكی‌ها بهره فراوان نصیبش گشته و مرا از کسانی قرار ده

سَلِمَ فَنَعِمَ وَ فازَ فَغَنِمَ وَاكْفِنى شَرَّ ما اَسْلَفْتُ وَاعْصِمْنى مِنَ الاِْزدِیادِ

كه تندرست شده و متنعم و رستگار و بهره‌مند گشته و كفایت كن مرا از شر آنچه كرده‌ام و نگاهم دار از افزودن

فى مَعْصِیَتكَ وَ حَبِّبْ اِلَىَّ طاعَتَكَ وَ ما یُقَرِّبُنى مِنْكَ وَ یُزْلِفُنى عِنْدَكَ

در نافرمانیت و دوست گردان نزد من فرمانبرداریت را و آنچه مرا به تو نزدیك و مقرب درگاهت گرداند

سَیِّدى اِلَیْكَ یَلْجَاءُ الْهارِبُ وَ مِنْكَ یَلْتَمِسُ الطّالِبُ وَ عَلى كَرَمِكَ

آقاى من به سوى تو پناه آرد شخص گریز پاى و از تو عاجزانه طلب كند جوینده و بر كرم تو

یُعَوِّلُ الْمُسْتَقیلُ التّائِبُ اَدَّبْتَ عِبادَكَ بالتَّكَرُّمِ وَ اَنْتَ اَكْرَمُ الاْكْرَمینَ

تكیه كند شخص عذرخواه و توبه كننده ادب كردى بندگانت را به كرم ورزى به آنها و تو كریم‌ترین كریمانى

وَ اَمَرْتَ بِالْعَفْوِ عِبادَكَ وَ اَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ اَللّهُمَّ فَلا تَحْرِمْنى

و تو خود به بندگانت دستور گذشت دادى و خود آمرزنده و مهربانى خدایا پس مرا از آنچه از

ما رَجَوْتُ مِنْ كَرَمِكَ وَلا تُؤْیِسْنى مِنْ سابِغِ نِعَمِكَ وَلا تُخَیِّبْنى مِنْ

كرمت امید دارم محرومم مكن و از نعمت‌هاى ریزانت مایوسم مدار و از بهره‌هاى فراوانت كه در

جَزیلِ قِسَمِكَ فى هذِهِ اللَّیْلَةِ لاِهْلِ طاعَتِكَ وَاجْعَلْنى فى جُنَّةٍ مِنْ

این شب براى فرمانبردارانت مقرر داشته‌اى بى بهره‌ام مساز و مرا در پناهگاه محكمى از آزار مخلوقات

شِرارِ بَرِیَّتِكَ رَبِّ اِنْ لَمْ اَكُنْ مِنْ اَهْلِ ذلِكَ فَاَنْتَ اَهْلُ الْكَرَمِ وَالْعَفْوِ

شرورت قرار ده پروردگارا اگر من چنین شایستگى ندارم ولى تو شایسته كرم و گذشت و

وَالْمَغْفِرَةِ وَ جُدْ عَلَىَّ بِما اَنْتَ اَهْلُهُ لا بِما اَسْتَحِقُّهُ فَقَدْ حَسُنَ ظَنّى

آمرزشى و فرو ریز بر من بدانچه تو شایسته آنى نه بدانچه من سزاوار آنم زیرا به راستى گمان من نیك است

بِكَ وَ تَحَقَّقَ رَجاَّئى لَكَ وَ عَلِقَتْ نَفْسى بِكَرَمِكَ فَاَنْتَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ وَ اَكْرَمُ الاْكْرَمینَ

و امیدم درباره تو محكم شده و جانم به سر رشته كرم تو آویخته است پس تویى مهربان‌ترین مهربانان و كریم‌ترین كریمان

اَللّهُمَّ وَاخْصُصْنى مِنْ كَرَمِكَ بِجَزیلِ

خدایا مرا مخصوص بدار از كرم خویش به بهره‌هاى فراوان

قِسَمِكَ وَاَعُوذُ بِعَفْوِكَ مِنْ عُقُوبَتِكَ وَاغْفِر لِىَ الَّذنْبَ الَّذى یَحْبِسُ عَلَىَّ الْخُلُقَ

و تقسیم‌هاى شایانت و از كیفر تو به عفوت پناه مى‌برم و بیامرز برایم آن گناهى را كه عادت بد(مانند دروغ) را بر من حبس كند

وَ یُضَیِّقُ عَلىَّ الرِّزْقَ حَتّى اَقُومَ بِصالِحِ رِضاكَ وَ اَنْعَمَ

و روزى را بر من تنگ سازد تا من به خشنودى شایسته تو اقدام كنم و به عطاى فراوانت

بِجَزیلِ عَطاَّئِكَ وَاَسْعَدَ بِسابِغِ نَعْماَّئِكَ فَقَدْ لُذْتُ بِحَرَمِكَ

متنعم گردم و به نعمت‌هاى بسیارت خوشبخت شوم زیرا من به آستان تو پناه آوردم

وَ تَعَرَّضْتُ لِكَرَمِكَ وَاسْتَعَذْتُ بِعَفْوِكَ مِنْ عُقُوبَتِكَ وَ بِحِلْمِكَ مِنْ

و به كرم تو آویختم و به گذشت تو پناه جستم از ترس كیفرت و به بردباریت پناه جستم از

غَضَبِكَ فَجُدْ بِما سَئَلْتُكَ وَاَنِلْ مَا الْتَمَسْتُ مِنْكَ اَسْئَلُكَ بِكَ لابِشَىءٍ

خشمت پس به من عطا كن آنچه را از تو خواستم و به من برسان آنچه را از تو خواهش كردم تو را به خودت سوگند دهم چون چیزى

هُوَ اَعْظَمُ مِنْكَ

از تو بزرگتر نیست.

پس به سجده مى روى و 20 مرتبه یا رَبِّ ، 7 مرتبه یا اَللّهُ، 7 مرتبه لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ، 10 مرتبه ما شآءَ اللّهُ، 10 مرتبه لاقُوّةَ اِلاّ بِاللّهِ، و 10 مرتبه صلوات مى فرستى بر پیغمبر و آل او علیهم السلام و حاجت خود را از خدا بخواه. سوگند به خدا كه اگر به سبب این عمل به عدد قطرات باران حاجت بخواهى هر آینه برساند به تو خداوند عزوجل آن حاجت‌ها را به كَرَم عَمیم و فَضْل جَسیمِ خود.

دعا و نیایش

11- شیخ طوسى و كفعمى فرموده‌اند كه در این شب این دعا خوانده شود:اِلهى تَعَرَّضَ لَكَ فى هذَا اللَّیْلِ الْمُتَعَرِّضُونَ

خدایا خواهندگان در این شب به درگاه تو آمدند

وَ قَصَدَكَ الْقاصِدُونَ وَ اَمَّلَ فَضْلَكَ وَ مَعْرُوفَكَ الطّالِبُونَ وَ لَكَ فى

و قاصدان تو را مقصد خویش قرار دادند و خواهشمندان فضل و نیكى تو را آرزو كردند و تو در

هذَا اللّیْلِ نَفَحاتٌ وَ جَواَّئِزُ وَ عَطایا وَ مَواهِبُ تَمُنُّ بِها عَلى مَنْ تَشاَّءُ

این شب بخشش‌ها و جوایز و عطاهایى و بهره‌هایى دارى كه به هر یك از بندگانت بخواهى

مِنْ عِبادِكَ وَ تَمْنَعُها مَنْ لَمْ تَسْبِقْ لَهُ الْعِنایَةُ مِنْكَ وَها اَنَا ذا عُبَیْدُكَ

عطا خواهى كرد و از آن كس كه عنایت تو نسبت به او سبقت نگرفته است آن را باز دارى و من اینك آن بنده كوچك

الْفَقیرُ اِلَیْكَ الْمُؤَمِّلُ فَضْلَكَ وَ مَعْرُوفَكَ فَاِنْ كُنْتَ یا مَولاىَ تَفَضَّلْتَ

و نیازمند درگاه تو و آرزومند فضل و نیكى تو هستم پس اى مولاى من اگر بنا دارى

فى هذِهِ اللَّیْلَةِ عَلى اَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ وَ عُدْتَ عَلَیْهِ بِعائِدَةٍ مِنْ عَطْفِكَ

در این شب بر كسى از خلق خویش تفضلى فرمایى و جایزه‌اى از روى مهر و عطوفت به او بدهى

فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ الْخَیِّرینَ

پس درود فرست بر محمد و آل محمد آن پاكان پاكیزه برگزیده برتر

الْفاضِلینَ وَجُدْ عَلَىَّ بِطَولِكَ وَ مَعْرُوفِكَ یا رَبَّ الْعالَمینَ وَ صَلَّى اللّهُ

و از نعمت و نیكى خویش بر من نیز لطف فرما اى پروردگار جهانیان و درود خدا

عَلى مُحَمَّدٍخاتَمِ النَّبیّینَ وَ الِهِ الطّاهِرینَ وَ سَلَّمَ تَسْلیماً اِنَّ اللّهَ حَمیدٌ مَجیدٌ

بر محمد خاتم پیمبران و بر آل پاكش و تحیت فراوان كه همانا خداوند ستوده و بزرگوار است

اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوكَ كَما اَمَرْتَ فَاسْتَجِبْ لى كَما وَعَدْتَ اِنَّكَ

خدایا من تو را مىخوانم چنانچه دستور فرمودى پس دعایم را مستجاب كن چنانكه وعده فرمودى كه

لا تُخْلِفُ الْمیعادَ.

به راستى تو خلف وعده نمىكنى .

و این دعائیست كه در سحرها در عقب نماز شفع خوانده مىشود.

12- بجا آورده شود سجده‌ها و دعاهایى را كه از رسول خدا صلى الله علیه و آله روایت شده كه در سجده می‌گفتند:سَجَدَ لَكَ سَوادى وَ خَیالى وَ آمَنَ بِكَ فؤادى هذِهِ یَداىَ وَ ماجَنَیْتُهُ

به خاك افتاد براى تو سراپایم و اندیشه‌ام و ایمان آورد به تو دلم، این است هر دو دستم و آنچه جنایتى كه

عَلى نَفْسى یا عَظیمُ [عَظیماً] تُرْجى لِكُلِّ عَظیمٍ اِغْفِرْ لِىَ الْعَظیمَ فَاِنَّهُ لایَغْفِرُ

بر خویش كردم اى بزرگى كه در هر كار بزرگى امید به او است بیامرز گناه بزرگم را كه نیامرزد

الذَّنْبَ الْعَظیمَ اِلا الرَّبُّ الْعَظیمُ

گناه بزرگ را جز پروردگار بزرگ

پس، از سجده سر برمی‌داشتند و دوباره به سجده می‌رفتند و می‌گفتند:

اَعُوذُ بُنُورِ وَجْهِكَ الَّذى اَضائَتْ لَهُ السَّمواتُ

پناه برم به نور ذات تو كه روشن شد به او آسمان‌ها

وَالاْرَضُونَ وَانْكَشَفَتْ لَهُ الظُّلُماتُ وَ صَلَحَ عَلْیْهِ اَمرُ الاْوَّلینَ

و زمین‌ها و برچیده شد به او تاریكی‌ها و اصلاح شد به او كار اولین

وَالاْخِرینَ مِنْ فُجاءَةِ نَقِمَتِكَ وَ مِنْ تَحْویلِ عافِیَتِكَ وَ مِنْ زَوالِ

و آخرین از ناگهانى رسیدن عذابت و از پا برجا شدن تندرستى تو و از زائل شدن

نِعْمَتِكَ اَللّهُمَّ ارْزُقْنى قَلْباً تَقِیّاً نَقِیّاً وَ مِنَ الشِّرْكِ بَریئاً لا كافِراً ولا شَقِیّاً

نعمتت خدایا روزیم گردان دلى پاك و پاكیزه و مبراى از شرك كه نه كافر باشد و نه اهل شقاوت

سپس بر خاك می‌نهاد دو طرف صورت خود را و می‌گفت:

عَفَّرْتُ وَجْهى فِى التُّرابِ

مالیدم به خاك رویم را

وَ حُقَّ لى اَنْ اَسْجُدَ لَكَ.

و بر من سزا است كه برایت سجده كنم .

پس از این اعمال رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود امشب شبى است كه در آن قسمت مى شود روزی‌ها، و در آن نوشته مى شود اَجَلْ‌ها، و در آن نوشته مى شود روندگان به حج. همانا خداى تعالى در این شب مى آمرزد از بندگان خود، بیشتر از عدد موهاى بُزهاى قبیله كَلْب و مى فرستد خداى تعالى ملائكه خود را از جانب آسمان به سوى زمین در مكه.

13- نماز جناب جعفر را به جا آورده شود.

14- بجا آورده شود نمازهاى این شب، از جمله نمازی كه روایت كرده ابویحیى صَنْعانى از حضرت باقر و صادق عَلیهِماالسَّلام و هم روایت كرده‌اند از آن دو بزرگوار سى نفر از كسانى كه مورد وثوق و اعتماد است به ایشان كه آن دو بزرگوار فرمودند كه هرگاه شب نیمه شعبان شد پس بجا آور چهار ركعت نماز، بخوان در هر ركعت حمد و قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ صد مرتبه پس چون فارغ شدی بگو :

اَللّهُمَّ اِنّى اِلَیْكَ فَقیرٌ وَمِنْ

خدایا من به درگاهت نیازمندم و از

عَذاِبكَ خائِفٌ مُسْتَجیرٌ اَللّهُمَّ لا تُبَدِّلْ اِسْمى وَلا تُغَیِّرْ جِسْمى

عذاب و شكنجه‌ات ترسان و پناه خواهم خدایا نامم را (از زمره موحدان) عوض مكن و جسمم را دگرگون مكن

وَلاتَجْهَدْ بَلاَّئى وَلا تُشْمِتْ بى اَعْداَّئى اَعُوذُ بِعَفْوِكَ مِنْ عِق ابِكَ

و آزمایشم را سخت مكن و دشمن شادم مفرما پناه مىبرم به عفوت از كیفرت

وَ اَعُوذُ بِرَحْمَتِكَ مِنْ عَذابِكَ وَ اَعُوذُ بِرِضاكَ مِنْ سَخَطِكَ وَ اَعُوذُبِكَ

و پناه مىبرم به رحمتت از عذابت و پناه مىبرم به خشنودیت از خشمت و پناه مى برم

مِنْكَ جَلَّ ثَناَّؤُكَ اَنْتَ كَما اَثْنَیْتَ عَلى نَفْسِكَ وَ فَوْقَ ما یَقُولُ الْقآئِلُونَ.

به خودت از خودت مدح تو والا است و تو چنانى كه خود ثناى خود كرده‌اى و بالاتر از آنى كه مردم گویند.

 

روز نیمه شعبان

عید مولود شریف امام دوازدهم مَوْلانا وَ اِمامُنا الْمَهْدِىُّ حضرت حجّة بن الحسن صاحبُ الزَّمان صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ است :

وَ یُسْتَحَبُّ زِیارَتُهُ علیه السلام فى كُلِّ زَمانٍ وَ مَكانٍ وَ الدُّعآءُ بِتَعْجِیلِ الْفَرَجِ عِنْدَ

و مستحب است زیارت آن حضرت علیه السلام در هر زمان و مكان و در هر جا و دعا براى تعجیل ظهور آن حضرت در هنگام

زِیارَتِهِ وَ تَتَاَكَّدُ زِیارَتُهُ فِى السِّرْدابِ بِسُرَّمَنْ رَاى وَ هُوَالْمُتَیَقَّنُ ظُهُورُهُ

زیارت و بخصوص تاكید شده به زیارت آن حضرت در سرداب سامراء، و ظهور آن حضرت

وَ تَمَلُّكُهُ وَ اَنَّهُ یَمْلاَُ الاْرْضَ قِسْطا وَ عَدْلا كَما مُلِئَتْ ظُلْما وَ جَوْرا

و فرمانروائیش مسلم است و او است كه زمین را پر از عدل و داد كند چنانچه پر شده باشد از ستم و بیدادگرى

قَدْرَها غَیْرُكَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.

نتواند جز تو اى مهربان‌ترین مهربانان.

دوشنبه 26 خرداد 1393  4:38 PM
تشکرات از این پست
leilamm
leilamm
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 144
محل سکونت : اردبیل

پاسخ به: مبحث 52 طرح صالحین: ^نیمه شعبان^

اللهم عجل الولیک الفرج

صبحدم پيك مسيحا دم جانان آمد             
گفت برخيز كه آرام دل و جان آمد
سحر از پرده نشينان حريم خلوت               
نغمه برخاست كه شاهنشه خوبان آمد
عاشقان را رسد اين طرفه بشارت زسروش             
كه سحرگاه شب نيمه شعبان آمد
مى ‏كند مرغ سحر زمزم بر شاخ گل             
كه ز نرگس ثمرى پاك بدوران آمد
وارث تاج نبى اوست كه با دعوت حق             
بهر افراشتن پرچم قرآن آمد
شهسواريست كه با صولت و بازوى على             
از پى كشتن كفار به ميدان آمد
مظهر صلح حسن اوست كه با حلم حسن             
پى آرامش دلهاى پريشان آمد
آنكه اندر رگ او خون حسين بن عليست             
پى خونخواهى سالار شهيدان آمد
در ره زهد و عبادت چو على بن حسين             
سوى حق قافله راسلسله جنبان آمد
علم باقر همه در اوست كه با مشعل علم             
رهبر جامعه بى سر و سامان آمد
تا ز ناپاك كند مذهب صادق را پاك             
مظهر راستى و پاكى و ايمان آمد
هم چو كاظم كه بود قبله حاجات و مراد             
دردمندان جهان را پى درمان آمد
چون رضا تا كه كند از رنگ علوم             
وارث افسر سلطان خراسان آمد
اوست سرچشمه تقوا و فضيلت چو جواد             
منبع فيض و جوانمردى و احسان آمد
هادى وادى حق كز پى ارشاد بشر             
با چراغ خرد و دانش و عرفان آمد
يادگار حسن عسگرى پاك سرشت             
كه جهان را كند از عدل گلستان آمد
قائم آل محمد شه اقليم وجود             
كه بفرمانده ى عالم امكان آمد
طبع خاموش رسا باز چو مرغان چمن             
پى تبريك چنين شاد و غزلخوان آمد

پیشاپیش فرا رسیدن سالروز ولادت گل سرسبد هستی آخرين ذخيره الهي یگانه منجی عالم بشریت حضرت بقية الله الاعظم حجته ابن الحسن العسکری مهدی موعود(عجل الله تعالي فرجه الشريف) را به تمامی محبان منتظران آن حضرت صمیمانه تبریک و تهنیت عرض میکند اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

مژده اي دل که شب نيمه شعبان آمد

 

 بر تن مرده و بي جان جهان جان آمد

 

بانگ تکبير نگردرهمه عالم بر پاست

 

همه  گويند  مگر  جلوه  يزدان   آمد

 

اززمين نوربه بالا رود امشب زيرا

 

نور خورشيد امامت همه  تابان  آمد

 

قائم آل محمد (عج)گل گلزار رسول 

 

حجه بن الحسن (عج)آن مظهر ايمان آمد

دوشنبه 26 خرداد 1393  4:48 PM
تشکرات از این پست
rohallah
rohallah
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 220
محل سکونت : اردبیل

پاسخ به: مبحث 52 طرح صالحین: ^نیمه شعبان^

شب نيمه شعبان و پيامبر اعظم (ص):

 

  نيمه ‏شعبان در اذهان شيعيان و محبان اهل ‏بيت عليهم‏السلام، به عنوان روز ميلاد نجات بخش موعود معنا و مفهوم مى‏يابد. روز ميلاد بزرگ مردى كه انسانيت، ظهور او را به انتظار نشسته و عدالت ‏براى پاي بوس قدمش لحظه شمارى میكند. نيمه شعبان اگر چه شرافتش را وامدار مولود خجسته‏اى است كه در اين روز زمين را با قدوم خويش متبرك ساخته است، اما همه عظمت آن در اين خلاصه نشده و در تقويم عبادى اهل ايمان نيز از جايگاه و مرتبه والايى برخوردار است.در رواياتى كه از طريق شيعه و اهل ‏سنت نقل شده فضيلت هاى بسيارى براى عبادت و راز نياز در شب و روز خجسته نيمه ‏شعبان بر شمرده شده است و اين خود تمثيل زيبايى است از اين موضوع كه براى رسيدن به صبح وصال موعود بايد شب وصل با خدا را پشت‏ سرگذاشت، و تا زمانى كه منتظر، عمر خويش را در طريق كسب صلاح طى نكند نمى‏تواند شاهد ظهور مصلح موعود باشد.

با توجه به اهميت فراوانى كه در روايات به شب نيمه ‏شعبان‏ داده ‏شده و حتى آن را هم پايه شب قدر شمرده‏اند، در اين مجال برخى از روايت هايى را كه در بيان مقام و منزلت اين شب روحانى وارد شده‏اند مورد بررسى قرار مى‏دهيم. باشد تا خداوند ما را به عظمت اين شب مقدس واقف گرداند و توفيق بهره‏ بردارى از بركات آن را عطا فرمايد:

 

از پيامبر گرامى اسلام صلى‏الله ‏عليه ‏و آله، در زمينه موضوع محل بحث روايت هاى بسيارى نقل شده كه يكى از آنها به اين شرح است: « شب نيمه شعبان در خواب بودم كه جبرييل به بالين من آمد و گفت: اى محمد! چگونه در اين شب خوابيده‏اى؟ پرسيدم: اى جبرييل! مگر امشب چه شبى است؟ گفت: شب نيمه شعبان است. برخيز اى محمد! پس مرا از جايم بلند كرد و به سوى بقيع برد، در آن حال گفت: سرت را بلند كن! امشب درهاى آسمان گشوده مى‏شوند، درهاى رحمت‏ باز مى‏گردند و همه درهاى خشنودى، آمرزش، بخشش، بازگشت، روزى، نيكى و بخشايش نيز گشوده مى‏شوند. خداوند در اين شب به تعداد موها و پشم هاى چارپايان - بندگانش را از آتش جهنم- آزاد مى‏كند. امشب خداوند زمان هاى مرگ را ثبت و روزي هاى يك سال را تقسيم مى‏كند و همه آنچه را كه در طول سال واقع مى‏شود نازل مى‏سازد. اى محمد! هر كس امشب را با منزه داشتن خداوند (تسبيح)، ذكر يگانگى او (تهليل)، ياد بزرگى او ( تكبير)، راز و نياز با او ( دعا)، نماز، خواندن قرآن، نمازهاى مستحبي (تطوع) و آمرزش خواهى (استغفار) صبح كند، بهشت جايگاه و منزل او خواهد بود و خداوند همه آنچه را كه پيش از اين انجام داده و يا بعد از اين انجام مى‏دهد، خواهد بخشيد ... »

يكى از همسران پيامبراكرم صلى ‏الله عليه و آله، حالات ايشان را در شب نيمه شعبان چنين بيان مى‏كند:

« در يكى از شب ها كه پيامبر خدا صلى‏الله عليه و آله، در نزد من بود ناگهان متوجه شدم كه ايشان بستر خود را ترك كرده است، ‏به جستجوى ايشان پرداختم، به ناگاه ديدم كه حضرت مانند جامه‏اى كه بر زمين افتاده باشد به سجده رفته و چنين راز و نياز می ‏كند:
«اصبحت اليك فقيرا خائفا مستجيرا فلا تبدل اسمى ولاتغير جسمى ولاتجهد بلائى واغفرلى‏»؛ به سوى تو آمدم در حالى كه تهيدست، ترسان و پناه جويم، پس نام مرا برمگردان، جسم مرا تغيير مده، گرفتاريم را افزون مساز و از من در گذر.

 

آنگاه سر خود را بلند كرد و بار ديگر به سجده رفت و در آن حال شنيدم كه می ‏فرمود: « سجد لك سوادى و خيالى و امن بك فوادى هذه يداى بما جنيت على نفسى يا عظيم ترجى لكل عظيم اغفرلى ذنبى العظيم فانه لايغفرالعظيم الاالعظيم ‏»؛ سراپاى وجودم براى تو سجده كرده و قلبم به تو ايمان آورده است؛ اين دو دست من با همه جنايتى كه برخود روا داشته‏ام، پس اى بزرگى كه براى هر كار بزرگى اميدها به سوى تو است؛ از گناهان بزرگ من در گذر، چرا كه از گناهان بزرگ در نمى‏گذرد مگر پروردگار بزرگ.

بعد از اداى اين كلمات سر خود را بلند كرده و براى سومين بار به سجده رفت و اين جملات را بر زبان جارى ساخت: «اعوذ برضاك من سخطك و اعوذ بمعافاتك من عقوبتك و اعوذ بك منك انت كما اثنيت على نفسك و فوق ما يقول القائلون‏»؛ از خشم تو به خشنوديت پناه مى‏برم، از كيفر تو به بخشش‏ات پناهنده مى‏شوم و از تو به سوى خودت پناه مى‏جويم. تو همان ‏گونه‏اى كه خود توصيف كرده‏اى و بالاتر از آنى كه گويندگان مى‏گويند.
لحظاتى ديگر سر از سجده برداشت و دوباره به سجده رفت در حالى كه مى‏فرمود: « اللهم انى اعوذ بنور وجهك الذى اشرقت له‏ السموات والارض و قشعت ‏به ‏الظلمات و صلح به امرالاولين والاخرين ان يحل على غضبك او ينزل على سخطك اعوذبك من زوال نعمتك و فجاة نقمتك و تحويل عافيتك و جميع سخطك لك العتبى فيما استطعت و لاحول ولا قوة الا بك‏»؛ خدايا به نور وجه تو كه آسمانها و زمين از آن روشن شده، تاريكي ها با آن از بين رفته و كار پيشينيان و آيندگان با آن اصلاح شده‏ است پناه مى‏برم، از اين كه به خشم تو گرفتار شوم و يا دشمنى تو بر من نازل شود. پناه مى‏برم به تو از زوال نعمتت، نزول ناگهانى عذابت، دگرگونى سلامتى‏ات و همه آنچه كه خشم تو را در پى دارد. خشنودى نسبت ‏به آنچه من در توان دارم از آن تو است و هيچ حركت و نيرويى نيست مگر به سبب تو.
چون اين حال را از پيامبر ديدم او را رها كردم و شتابان به طرف خانه حركت كردم. نفس ‏نفس زنان به خانه رسيدم. وقتى پيامبر صلى‏الله عليه و آله، به خانه برگشتند و حال مرا ديدند گفتند: چه شده است كه اين چنين به نفس نفس افتاده‏اى؟


گفتم: من اى رسول خدا به دنبال شما آمده بودم، پس فرمود: آيا مى‏دانى امشب چه شبى است؟! امشب شب نيمه شعبان است، در اين شب اعمال ثبت مى‏گردند، روزي ها قسمت مى‏شوند، زمانهاى مرگ نوشته مى‏شوند و خداوند تعالى همه را مى‏بخشد مگر آن كه به خدا شرك ورزيده يا به قمار نشسته است. يا قطع رحم كرده يا برخوردن شراب مداومت ورزيده يا برانجام گناه اصرار ورزيده است ...

 

پرسشى كه با مطالعه روايت هاى بالا به ذهن خطور مى‏كند اين است كه چرا با اين كه در بسيارى از روايات تصريح شده كه تعيين زمان مرگ مردمان و تقسيم روزى آنها در شب قدر و در ماه مبارك رمضان صورت مى‏گيرد، در دو روايت ‏ياد شده شب نيمه شعبان به عنوان زمان تقدير امور مزبور ذكر شده است؟

 

مرحوم سيد بن طاووس (م‏664 ق) در پاسخ پرسش ياد شده مى‏گويد: « شايد مراد روايات مزبور اين باشد كه تعيين زمان مرگ و تقسيم روزى به صورتى كه احتمال محو و اثبات آن وجود دارد، در شب نيمه شعبان صورت مى‏گيرد، اما تعيين حتمى زمان مرگ و يا تقسيم حتمى روزي ها در شب قدر انجام مى‏شود. و شايد مراد آنها اين باشد كه در شب نيمه شعبان امور مزبور در لوح محفوظ تعيين و تقسيم مى‏شوند، ولى تعيين و تقسيم آنها در ميان بندگان در شب قدر واقع مى‏شود. اين احتمال هم وجود دارد كه تعيين و تقسيم امور ياد شده در شب قدر و شب نيمه ‏شعبان صورت گيرد، به اين معنا كه در شب نيمه شعبان وعده به تعيين و تقسيم امور مزبور در شب قدر داده مى‏شود. به عبارت ديگر امورى كه در شب قدر تعيين و تقسيم مى‏گردند، در شب نيمه شعبان به آنها وعده داده مى‏شود. همچنان كه اگر پادشاهى در شب نيمه شعبان به شخصى وعده دهد كه در شب قدر مالى را به او مى‏بخشد، در مورد هر دو شب اين تعبير صحيح خواهد بود كه بگوييم مال در آن شب از آن حضرت چنين بخشيده شده است.

كميل بن زياد از ياران امام على عليه‏السلام، چنين روايت مى‏كند كه:در مسجد بصره در نزد مولايم اميرالمؤمنين نشسته بودم و گروهى از ياران آن حضرت نيز حضور داشتند، در اين ميان يكى از ايشان پرسيد: معناى اين سخن خداوند كه: « فيها يفرق كل امر حكيم‏»؛ در آن شب هر امرى با حكمت معين و ممتاز مى‏گردد، چيست؟ حضرت فرمودند: «قسم به كسى كه جان على در دست اوست همه امور نيك و بدى كه بر بندگان جارى مى‏شود، از شب نيمه شعبان تا پايان سال، در اين شب تقسيم مى‏شود. هيچ بنده‏اى نيست كه اين شب را احياء دارد و در آن دعاى خضر بخواند، مگر آن كه دعاى او اجابت‏ شود.» پس از آن كه امام از ما جدا شد، شبانه به منزلش رفتم. امام پرسيد: چه شده است اى كميل؟ گفتم اى اميرمؤمنان آمده‏ام تا دعاى خضر را به من بياموزى، فرمود:

 

بنشين اى كميل! هنگامى كه اين دعا را حفظ كردى خدا را در هر شب جمعه، يا در هر ماه يك شب، يا يك بار در سال يا حداقل يك بار در طول عمرت، با آن بخوان، كه خدا تو را يارى و كفايت مى‏كند و تو را روزى مى‏دهد، و از آمرزش او برخوردار مى‏شوى، اى كميل! به خاطر زمان طولانى كه تو با ما همراه بوده‏اى بر ما لازم است كه درخواست تو را به بهترين شكل پاسخ دهيم، آنگاه دعا را چنين انشاء فرمود.

 

شايان ذكر است كه اين دعا همان دعايى است كه امروزه آن را با نام « دعاى كميل‏» مى‏شناسيم.

 

اميرمؤمنان على عليه‏السلام، در روايتى ديگر در فضيلت ‏شب نيمه شعبان چنين مى‏گويد: «در شگفتم از كسى كه چهار شب از سال را به بيهودگى بگذراند: شب عيد فطر، شب عيد قربان، شب نيمه شعبان و اولين شب از ماه رجب.‏»

 

از امام صادق عليه‏السلام، روايت ‏شده كه پدر بزرگوارشان در پاسخ كسى كه از فضيلت‏ شب نيمه شعبان از ايشان پرسيده بود فرمودند: « اين شب برترين شب ها بعد از شب قدر است، خداوند در اين شب فضلش را بربندگان جارى مى‏سازد و از منت ‏خويش گناهان آنان را مى‏بخشد، پس تلاش كنيد كه در اين شب به خدا نزديك شويد. همانا اين شب، شبى است كه خداوند به وجود خود سوگند ياد كرده كه در آن درخواست كننده‏اى را، مادام كه درخواست گناه نداشته باشد، از درگاه خود نراند. اين شب، شبى است كه خداوند آن را براى ما خاندان قرار داده است، همچنان كه شب قدر را براى پيامبر ما، قرار داده است. پس بر دعا و ثناى بر خداوند تعالى بكوشيد، كه هر كس در اين شب صد مرتبه خداوند را تسبيح گويد، صد مرتبه حمدش را بر زبان جارى سازد، صد مرتبه زبان به تكبيرش گشايد و صد مرتبه ذكر يگانگى (لااله‏الاالله) او را به زبان آورد، خداوند از سر فضل و احسانى كه بر بندگانش دارد، همه گناهانى را كه او انجام داده بيامرزد و درخواست هاى دنيوى و اخروى او را برآورده سازد، چه درخواست هايى كه برخداوند اظهار كرده و چه درخواست هايى كه اظهار نكرده و خداوند با علم خود بر آنها واقف است و ...

در اين مجال فرصت پرداختن به همه روايت هايى كه در فضيلت‏ شب و روز نيمه شعبان وارد شده‏اند نيست  و گمان مى‏كنيم كه روايت هاى ياد شده براى ارائه تصويرى روشن از جايگاه برجسته شب نيمه شعبان در ميان ديگر شب هاى سال كافى باشند. اما چنان كه در ابتداى سخن نيز گفته شد، شرافت اين شب خجسته، علاوه بر همه آنچه كه بيان شد، به اعتبار مولود مباركى است كه در اين شب قدم به عرصه خاك نهاده است. وجود مقدسى كه سال ها پيش از تولدش مژده ميلاد او به مسلمانان داده شده بود و شايد همه عظمت اين شب و تكريم و بزرگداشتى كه در كلمات معصومان عليهم‏السلام، از آن شده است ‏به خاطر وجود همين مولود مبارك باشد. چنان كه بزرگانى چون سيد بن ‏طاووس به اين موضوع اشاره كرده و بر همگان لازم دانسته‏اند كه در اين شب خداى خويش را به سبب منت ‏بزرگى كه با ميلاد امام عصرعليه ‏السلام، بر آنها نهاده سپاس گويند و تا آنجا كه در توان دارند شكر اين نعمت الهى را به جاى آورند.

 

در يكى از دعاهايى كه در شب نيمه شعبان وارد شده است چنين مى‏خوانيم:« اللهم بحق ليلتنا هذه و مولودها و حجتك و موعودها التى قرنت الى فضلها فضلا فتمت كلمتك صدقا و عدلا لا مبدل لكلماتك ...» بار خدايا تو را مى‏خوانيم به حق اين شب و مولود آن، و به حق حجتت و موعود اين شب، كه فضيلتى ديگر بر فضيلت آن افزودى و سخن تو از روى راستى و عدالت ‏به حد كمال رسيده و هيچ كس را ياراى تبديل و تغيير سخنان تو نيست.

مطابق روايت هاى بسيارى كه شيعه و اهل سنت آنها را نقل كرده‏اند ميلاد خجسته امام عصرعليه ‏السلام، در شب نيمه شعبان سال 255 ق واقع شده و باعث مزيد فضيلت اين شب مبارك گشته است

دوشنبه 26 خرداد 1393  5:05 PM
تشکرات از این پست
adelmoh
adelmoh
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مرداد 1388 
تعداد پست ها : 293
محل سکونت : تهران

پاسخ به: مبحث 52 طرح صالحین: ^نیمه شعبان^

فضیلت و اعمال شب نیمه شعبان


شب سيزدهم:اوّل ليالى بيض[شبهاى روشن كه عبارتند از شبهاى سيزدهم،چهاردهم و پانزدهم]است،و كيفيت نماز شب‏ سيزدهم و دو شب بعد در اعمال ماه رجب بيان شد. شب نيمه شعبان:شب بسيار مباركى است،از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه از امام باقر عليه السّلام از فضيلت شب نيمه‏ شعبان سؤال شد،ايشان فرمود:اين شب پس از شب قدر برترين شبهاست.در اين شب خدا فضل خود را بر بندگان سرازير مى‏كند،و آنان را به بخشش و كرم خويش مى‏آمرزد،پس در تقرّب جستن به سوى خداى تعالى در آن‏ بكوشيد،كه آن شبى است كه خدا به ذات مقدّس خود سوگند ياد كرده،كه سائلى را از درگاه خويش با دست خالى بازنگرداند مادام كه انجام معصيتى را درخواست نكند،و شب نيمه شعبان شبى است كه حق تعالى آن را براى ما قرار داد و در عوض‏ شب قدر كه آن را مخصوص پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود،پس در دعاى و ثنا بر خداى تعالى كوشش كنيد...،تا آخر خبر. از جمله بركات اين شب مبارك،ولادت با سعادت حضرت سلطان عصر امام زمان(ارواحنا له الفداء)است‏ كه در سحر چنين شبى در سال دويست‏وپنجاه‏وپنج هجرى قمرى در سرّمن‏رأى[سامراى كنونى]واقع شد،و باعث فزونى‏ شرافت اين شب مبارك گشت.براى اين شب چند عمل دارد است: اوّل:غسل كردن كه باعث تخفيف گناهان است. دوّم:شب‏زنده‏دارى به نماز و دعا و استغفار،چنان‏كه امام زين العابدين عليه السّلام انجام مى‏دادند،و در روايت آمده:هركه اين‏ شب را به رازونياز و عدابت بپردازد دل او نميرد در روزى كه دلها بميرند. سوّم:زيارت امام حسين عليه السّلام كه افضل اعمال اين شب است و باعث آمرزش گناهان است،و هركه ميل دارد تا ارواح صدوبيست‏ وچهار هزار پيامبر با او دست آشنايى دهند،در اين شب امام حسين عليه السّلام را زيارت كند،كم‏ترين حدّ زيارت آن حضرت ان است كه‏ بر بالاى بامى برآيد و به جانب راست و چپ نظر كند،سپس سر به جانب آسمان برآرد،و با اين كلمات حضرت را زيارت كند:
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ
درود بر تو اى ابا عبد اللّه،درود و رحمت و بركات خدا بر تو
و هركس در هر كجا باشد و در هر زمان آن حضرت را به اين شيوه زيارت كند،اميد است كه پاداش حجّ و عمره براى او نوشته شود.و ما زيارت مخصوص اين شب را در باب زيارات به خواست خدا ذكر خواهيم نمود. چهارم:خواندن دعايى كه شيخ و سيّد نقل كرده‏اند،و به منزله زيارت امام زمان(صلوات اللّه عليه)است:
اللَّهُمَّ بِحَقِّ لَيْلَتِنَا [هَذِهِ‏] وَ مَوْلُودِهَا وَ حُجَّتِكَ وَ مَوْعُودِهَا الَّتِي قَرَنْتَ إِلَى فَضْلِهَا فَضْلا فَتَمَّتْ كَلِمَتُكَ صِدْقا وَ عَدْلا لا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِكَ وَ لا مُعَقِّبَ لِآيَاتِكَ نُورُكَ الْمُتَأَلِّقُ وَ ضِيَاؤُكَ الْمُشْرِقُ وَ الْعَلَمُ النُّورُ فِي طَخْيَاءِ الدَّيْجُورِ الْغَائِبُ الْمَسْتُورُ جَلَّ مَوْلِدُهُ وَ كَرُمَ مَحْتِدُهُ وَ الْمَلائِكَةُ شُهَّدُهُ وَ اللَّهُ نَاصِرُهُ وَ مُؤَيِّدُهُ إِذَا آنَ مِيعَادُهُ وَ الْمَلائِكَةُ [فَالْمَلائِكَةُ] أَمْدَادُهُ سَيْفُ اللَّهِ الَّذِي لا يَنْبُو وَ نُورُهُ الَّذِي لا يَخْبُو وَ ذُو الْحِلْمِ الَّذِي لا يَصْبُو مَدَارُ الدَّهْرِ وَ نَوَامِيسُ الْعَصْرِ وَ وُلاةُ الْأَمْرِ وَ الْمُنَزَّلُ عَلَيْهِمْ مَا يَتَنَزَّلُ [يَنْزِلُ‏] فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ ،
خداى به حق اين شب و مولود در آن،و به حق حجتّت و موعود او،كه به فضيلتش فضيلت ديگرى را قرين ساختى،پس كامل شد كلمه‏ات به راستى و عدالت،براى كلماتت دگرگون سازى نيست،و براى آياتت پس زنده‏اى نمى‏باشد، نور درخشانت،و پرتو فروزانت،و نشانه روشنت در شب تاريك،آن غايب پوشيده از نظر، كه عظيم بوده ولادتش،و شريف است اصل و نسبش،فرشتگان گواه اويند،و خدا ياور و تأييد كننده‏اش آنگاه كه وعده ظهورش‏ در رسد و فرشتگان مددكاران اويند،شمشير خداست كه كند نشود،و نور حق است كه خاوش نگردد،و با بردبارى است كه‏ كارى بى‏منطق انجام ندهند،مدار روزگار است.[پدرانش]نواميس عصر،و متولّيان حكومت حق‏اند،نازل شده بر آنان آنچه در شب قدر نازل مى‏شود،
وَ أَصْحَابُ الْحَشْرِ وَ النَّشْرِ تَرَاجِمَةُ وَحْيِهِ وَ وُلاةُ أَمْرِهِ وَ نَهْيِهِ اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى خَاتِمِهِمْ وَ قَائِمِهِمْ الْمَسْتُورِ عَنْ عَوَالِمِهِمْ اللَّهُمَّ وَ أَدْرِكْ بِنَا أَيَّامَهُ وَ ظُهُورَهُ وَ قِيَامَهُ وَ اجْعَلْنَا مِنْ أَنْصَارِهِ وَ اقْرِنْ ثَارَنَا بِثَارِهِ وَ اكْتُبْنَا فِي أَعْوَانِهِ وَ خُلَصَائِهِ وَ أَحْيِنَا فِي دَوْلَتِهِ نَاعِمِينَ وَ بِصُحْبَتِهِ غَانِمِينَ وَ بِحَقِّهِ قَائِمِينَ وَ مِنَ السُّوءِ سَالِمِينَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ صَلَوَاتُهُ عَلَى [وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى‏] سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلِينَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ الصَّادِقِينَ وَ عِتْرَتِهِ النَّاطِقِينَ وَ الْعَنْ جَمِيعَ الظَّالِمِينَ وَ احْكُمْ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُمْ يَا أَحْكَمَ الْحَاكِمِينَ
اصحاب حشر و نشرند،و مفسّران وحى خدا،و واليان امر و نهى حق.خدايا! بر خاتم و قائمشان كه پوشيده از عوالم ايشان است درود فرست.خدايا!ما را به درك ايام او و ظهور و قيامش‏ نايل فرما،و از يارانش قرارمان ده،و خوخواهى او قرين كن،و ما را در شمار ياران و دلدادگانش ثبت فرما، و در دولتش شاد و خرّم زنده بدار،و از همنشينى‏اش بهره‏مند ساز و برپادارنده حقش قرارمان ده،و از بديها به سلامت بدار،اى‏ مهربانترين مهربانان،و سپاس خداى را پروردگار عالميان،و درودهاى بى‏پايان خدا بر آقايمان محمّد خاتم پيامبران و رسولان، و بر اهل بيت راستگو و خاندان حقگويش باد،و خدا لعنت فرست بر همه ستمكاران،و بين ما و بين آنان‏ داورى كن،اى داورترين داوران.
پنجم:شيخ از اسماعيل بن فضيل هاشمى روايت كرده كه گفت: حضرت صادق عليه السّلام اين دعا را به من تعليم داد كه آن را در شب نيمه شعبان بخوانم:
أَنْتَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ الْخَالِقُ الرَّازِقُ الْمُحْيِي الْمُمِيتُ الْبَدِي‏ءُ الْبَدِيعُ لَكَ الْجَلالُ وَ لَكَ الْفَضْلُ وَ لَكَ الْحَمْدُ وَ لَكَ الْمَنُّ وَ لَكَ الْجُودُ وَ لَكَ الْكَرَمُ وَ لَكَ الْأَمْرُ وَ لَكَ الْمَجْدُ وَ لَكَ الشُّكْرُ وَحْدَكَ لا شَرِيكَ لَكَ يَا وَاحِدُ يَا أَحَدُ يَا صَمَدُ يَا مَنْ لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوا أَحَدٌ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ لِي وَ ارْحَمْنِي وَ اكْفِنِي مَا أَهَمَّنِي وَ اقْضِ دَيْنِي وَ وَسِّعْ عَلَيَّ فِي رِزْقِي فَإِنَّكَ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ كُلَّ أَمْرٍ حَكِيمٍ تَفْرُقُ وَ مَنْ تَشَاءُ مِنْ خَلْقِكَ تَرْزُقُ فَارْزُقْنِي وَ أَنْتَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ فَإِنَّكَ قُلْتَ وَ أَنْتَ خَيْرُ الْقَائِلِينَ النَّاطِقِينَ وَ اسْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ فَمِنْ فَضْلِكَ أَسْأَلُ وَ إِيَّاكَ قَصَدْتُ وَ ابْنَ نَبِيِّكَ اعْتَمَدْتُ وَ لَكَ رَجَوْتُ فَارْحَمْنِي يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
خدايا تويى زنده به خود پاينده‏ برتر بزرگ،آفريننده روزى‏بخش،زندگى‏بخش ميرانند،آغاز كننده پديدآورنده،بزرگى توراست،برترى‏ توراست،سپاس از آن توست،نعمت و جود،كرم و فرمان،بزرگوارى‏ و شكر تنها توراست،يگانه‏اى،شريكى براى تو نيست،اى يگانه اى يكتا،اى مقصود خلق،اى آن‏كه نزاده و زاد هنشده‏ و برايش همتايى نبوه،بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا بيامرز و به من رحمت آر،و نيازهاى مهمّ مرا كفايت فرما، بدهكارى‏ام را ادا كن،روزى‏ام را وسعت ده،به درستى كه تو در اين شب هر كار استوارى را مقدّر مى‏كنى،و هركه از خلق خود را بخواهى روزى مى‏دهى،پس مرا روزى ده كه تو بهترين روزى‏دهندگانى،تو گفتى و تو بهترين‏ گوينده و سخنگويى:«از فضل خدا بخواهيد»بنابر اين از فضلت مى‏خواهم،و تو را قصد كردم‏ و به فرزند پيامبرت اعتماد نمودم،و به تو اميد بستم،بر من رحم كن،اى مهربانترين مهربانان.
ششم:دعايى را بخواند كه حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله در اين شب ميخواندند
اللَّهُمَّ اقْسِمْ لَنَا مِنْ خَشْيَتِكَ مَا يَحُولُ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ مَعْصِيَتِكَ وَ مِنْ طَاعَتِكَ مَا تُبَلِّغُنَا بِهِ رِضْوَانَكَ وَ مِنَ الْيَقِينِ مَا يَهُونُ عَلَيْنَا بِهِ مُصِيبَاتُ الدُّنْيَا اللَّهُمَّ أَمْتِعْنَا بِأَسْمَاعِنَا وَ أَبْصَارِنَا وَ قُوَّتِنَا مَا أَحْيَيْتَنَا وَ اجْعَلْهُ الْوَارِثَ مِنَّا وَ اجْعَلْ ثَارَنَا عَلَى مَنْ ظَلَمَنَا وَ انْصُرْنَا عَلَى مَنْ عَادَانَا وَ لا تَجْعَلْ مُصِيبَتَنَا فِي دِينِنَا وَ لا تَجْعَلِ الدُّنْيَا أَكْبَرَ هَمِّنَا وَ لا مَبْلَغَ عِلْمِنَا وَ لا تُسَلِّطْ عَلَيْنَا مَنْ لا يَرْحَمُنَا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
خدايا از خشيتت چنان نصيب ما كن،كه بين ما و نافرمانى تو حايل شود،و از طاعتت آنچه كه ما را به خشنودى‏ات برساند،و از يقين به قدرى كه گرفتاريهاى دنيا را بر ما آسان سازد،خدايا مار را به گوشهايمان و ديدگانمان و نيروهايمان تا گاهى كه ما را زنده مى‏دارى بهره‏مند گردان،و آن را وارث ما قرار بده،و انتقام ما را بر عهده كسى قرار ده كه بر ما ستم روا داشته،و ما را بر كسى‏كه با ما دشمنى ورزيده يارى ده،و مصيبت ما را در دين ما قرار نده،و دنيا را بزرگ‏ترين انديشه و نهايت دانش ما قرار مده،و آن را كه به ما رحم نمى‏كند بر ما چيره مكن، به مهربانى‏ات اى مهربان‏ترين مهربانان.
اين دعا دعاى جامع و كاملى است كه خواندن آن در اوقات ديگر هم،مغتنم‏ است،و از كتاب«غوالى اللئالى»چنين روايت شده كه حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله همواره اين دعا را مى‏خواندند. هفتم:بخواند صلوات هر روز را كه هنگام زوال[هنگام ظهر شرعى]مى‏خواند:اللّهم صلّ على محمّد و ال محمّد شجرة النّبوّة و موضع الرّسالة...»هشتم:دعاى كميل را بخواند كه ورودش در اين شب است،و به طور كامل در باب اوّل گذشت. نهم:هر يك از ذكرهاى«سبحان اللّه»و«الحمد للّه»و«اللّه اكبر»و«لا اله الاّ اللّه»را صد مرتبه بگويد،تا خداى تعالى همه گناهان گذشته او را بيامرزد،و حاجتهاى دنيا و آخرت او را برآورد.دهم:شيخ طوسى در كتاب‏ (مصباح)از ابو يحيى در ضمن خبرى در فضيلت شب نيمه شعبان روايت كرده است كه گفت:به مولاى خود امام صادق عليه السّلام‏ گفتم:بهترين دعاها در اين شب كدام است؟فرمود:هرگاه نماز عشا را بجا آوردى،دو ركعت نماز به اين ترتيب بخوان‏ در ركعت اول سوره«حمد»و سوره«كافرون»و در ركعت دوم سوره«حمد»و سوره«توحيد»و چون سلام‏ دادى،بگو:«سبحان اللّه»سى‏وسه مرتبه،و«الحمد للّه»سى‏وسه مرتبه و«اللّه اكبر» سى‏وچهار مرتبه،سپس بگو:
يَا مَنْ إِلَيْهِ مَلْجَأُ الْعِبَادِ [يَلْجَأُ الْعِبَادُ] فِي الْمُهِمَّاتِ وَ إِلَيْهِ يَفْزَعُ الْخَلْقُ فِي الْمُلِمَّاتِ يَا عَالِمَ الْجَهْرِ وَ الْخَفِيَّاتِ [وَ] يَا مَنْ لا تَخْفَى عَلَيْهِ خَوَاطِرُ الْأَوْهَامِ وَ تَصَرُّفُ الْخَطَرَاتِ يَا رَبَّ الْخَلائِقِ وَ الْبَرِيَّاتِ يَا مَنْ بِيَدِهِ مَلَكُوتُ الْأَرَضِينَ وَ السَّمَاوَاتِ أَنْتَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ أَمُتُّ إِلَيْكَ بِلا إِلَهَ إِلا أَنْتَ فَيَا لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ اجْعَلْنِي فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ مِمَّنْ نَظَرْتَ إِلَيْهِ فَرَحِمْتَهُ وَ سَمِعْتَ دُعَاءَهُ فَأَجَبْتَهُ وَ عَلِمْتَ اسْتِقَالَتَهُ فَأَقَلْتَهُ وَ تَجَاوَزْتَ عَنْ سَالِفِ خَطِيئَتِهِ وَ عَظِيمِ جَرِيرَتِهِ فَقَدِ اسْتَجَرْتُ بِكَ مِنْ ذُنُوبِي وَ لَجَأْتُ إِلَيْكَ فِي سَتْرِ عُيُوبِي اللَّهُمَّ فَجُدْ عَلَيَّ بِكَرَمِكَ وَ احْطُطْ خَطَايَايَ بِحِلْمِكَ وَ عَفْوِكَ وَ تَغَمَّدْنِي فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ بِسَابِغِ كَرَامَتِكَ وَ اجْعَلْنِي فِيهَا مِنْ أَوْلِيَائِكَ الَّذِينَ اجْتَبَيْتَهُمْ لِطَاعَتِكَ وَ اخْتَرْتَهُمْ لِعِبَادَتِكَ وَ جَعَلْتَهُمْ خَالِصَتَكَ وَ صَفْوَتَكَ .
اى آن‏كه پناه بندگان در سختيها به سوى اوست،و بندگان در رخدادهاى ناگوار به سوى او پناه مى‏برند،اى داناى آشكار و نهان،اى آن‏كه خيالات وهم و فكر،و آنچه را اوهام در نظر مى‏آورد بر او پنهان نمى‏ماند،اى پروردگار خلايق و آفريده‏ها،اى آن‏كه ملكوت زمينها و آسمانها به دست اوست،تويى خدا،معبودى جز تو نيست،به اينكه معبودى جز تو نيست توسّل مى‏جويم،پس اى آن‏كه‏ معبودى جز تو نيست،مرا در اين شب از كسانى قرار ده كه به ايشان نظر كردى و به آنان رحم نمودى،و دعايشان را شنيدى پس اجابت كردى و درخواست گذشت از گناهشان را دانستى،پس ايشان را آمرزيدى،و از خطاى گذشته و گناه بزرگشان درگذشتى،به تحقيق‏ از گناهانم به تو پناه آوردم،و براى پرده‏پوشى عيبهايم به تو پناهنده شدم،خدايا!با كرم و فضلت بر من ببخش،و به بردبارى و گذشت خطاهايم را بريز،و مرا در اين ب با كرامت كاملت‏ فرو پوشان،و از اوليايت كه براى طاعتت برگزيدى،و براى عبادتت اختيار كردى‏ و خالص و برگزيده درگاهت نمودى قرار ده.
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي مِمَّنْ سَعَدَ جَدُّهُ وَ تَوَفَّرَ مِنَ الْخَيْرَاتِ حَظُّهُ وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ سَلِمَ فَنَعِمَ وَ فَازَ فَغَنِمَ وَ اكْفِنِي شَرَّ مَا أَسْلَفْتُ وَ اعْصِمْنِي مِنَ الازْدِيَادِ فِي مَعْصِيَتِكَ وَ حَبِّبْ إِلَيَّ طَاعَتَكَ وَ مَا يُقَرِّبُنِي مِنْكَ وَ يُزْلِفُنِي عِنْدَكَ سَيِّدِي إِلَيْكَ يَلْجَأُ الْهَارِبُ وَ مِنْكَ يَلْتَمِسُ الطَّالِبُ وَ عَلَى كَرَمِكَ يُعَوِّلُ الْمُسْتَقِيلُ التَّائِبُ أَدَّبْتَ عِبَادَكَ بِالتَّكَرُّمِ وَ أَنْتَ أَكْرَمُ الْأَكْرَمِينَ وَ أَمَرْتَ بِالْعَفْوِ عِبَادَكَ وَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ اللَّهُمَّ فَلا تَحْرِمْنِي مَا رَجَوْتُ مِنْ كَرَمِكَ وَ لا تُؤْيِسْنِي مِنْ سَابِغِ نِعَمِكَ وَ لا تُخَيِّبْنِي مِنْ جَزِيلِ قِسَمِكَ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ لِأَهْلِ طَاعَتِكَ وَ اجْعَلْنِي فِي جُنَّةٍ مِنْ شِرَارِ بَرِيَّتِكَ رَبِّ إِنْ لَمْ أَكُنْ مِنْ أَهْلِ ذَلِكَ فَأَنْتَ أَهْلُ الْكَرَمِ وَ الْعَفْوِ وَ الْمَغْفِرَةِ،
خدايا!مرا از كسانى‏كه كوشش‏شان قرين سعادت شد،و بهره‏شان از خيرات كامل گشت‏ قرار ده،و نيز مرا از كسانى قرار ده كه سلامت يافتند و نعمت‏پذير و رستگار گشته پس بهره بردند،و مرا از گزند آنچه پشت سر گذاردم كفايت فرما،و از زياده‏روى‏ در معصيتت نگاه دار،طاعتت و هر آنچه مرا به تو نزديك مى‏سازد و مقرّب درگاهت مى‏نمايد محبوب من قرار ده، سرورم هر فرارى به تو پناه مى‏آورد،و هر جوينده به تو التماس مى‏كند،و هر عذرخواه توبه‏كار بر كرم تو تكيه‏ مى‏زند،بندگانت را با احترام گذرادن به آنان ادب كردى و تو كريم‏ترين كريمانى،و بندگانت را دستور به گذشت دادى‏ و تويى آمرزنده مهربان.خدايا!مرا نسبت به آنچه از كرمت اميدوارم بى‏بهره مكن،و از نعمتهاى كاملت نااميد مساز،و از بهره فراوانت كه در اين شب براى اهل طاعتت مقرّر نموده‏اى بى‏نصيب مكن،و مرا از شرار مخلوقاتت‏ در سپر استوارى قرار ده،پرودگارا هرچند سزاوار آن همه عنايت نباشم،ولى تو اهل كرم و گذشت‏ آمرزشى،
وَ جُدْ عَلَيَّ بِمَا أَنْتَ أَهْلُهُ لا بِمَا أَسْتَحِقُّهُ فَقَدْ حَسُنَ ظَنِّي بِكَ وَ تَحَقَّقَ رَجَائِي لَكَ وَ عَلِقَتْ نَفْسِي بِكَرَمِكَ فَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ وَ أَكْرَمُ الْأَكْرَمِينَ اللَّهُمَّ وَ اخْصُصْنِي مِنْ كَرَمِكَ بِجَزِيلِ قِسَمِكَ وَ أَعُوذُ بِعَفْوِكَ مِنْ عُقُوبَتِكَ وَ اغْفِرْ لِيَ الذَّنْبَ الَّذِي يَحْبِسُ عَلَيَّ [عَنِّي‏] الْخُلُقَ وَ يُضَيِّقُ عَلَيَّ الرِّزْقَ حَتَّى أَقُومَ بِصَالِحِ رِضَاكَ وَ أَنْعَمَ بِجَزِيلِ عَطَائِكَ وَ أَسْعَدَ بِسَابِغِ نَعْمَائِكَ فَقَدْ لُذْتُ بِحَرَمِكَ وَ تَعَرَّضْتُ لِكَرَمِكَ وَ اسْتَعَذْتُ بِعَفْوِكَ مِنْ عُقُوبَتِكَ وَ بِحِلْمِكَ مِنْ غَضَبِكَ فَجُدْ بِمَا سَأَلْتُكَ وَ أَنِلْ مَا الْتَمَسْتُ مِنْكَ أَسْأَلُكَ بِكَ لا بِشَيْ‏ءٍ هُوَ أَعْظَمُ مِنْكَ .
بر من چنان‏كه شايسته آنى مرحمت فرما،نه چنان‏كه سزاوار آنم،زيرا گمانم به تو نيكو است،و اميدم تو برجا،و به كرمت آويخته‏ام،پس تو مهربان‏ترين مهربانانى،و كريم‏ترين كريمانى،خدايا! خاص گردان مرا از روى كرمت به فراوانى روزى،و پناه مى‏آورم به عفوت از عقابت،و بيامرز بر من‏ گناهى را كه زشت‏خويى آورد،و روزى را بر من تنگ مى‏كند،تا به خشنودى درخورت بپا خيزم،و به فراوانى‏ عطايت متنعم شوم،و به نعمتهاى كاملت خوشبخت گردم،هرآينه به آستانت پناه آوردم،و متعرّض كرمت شدم،و به عفوت از مجازاتت،و به بردبارى‏ات از خشمت پناه بردم،پس ببخش مرا آنچه كه از تو درخواست نمودم،و به‏ به من برسان آنچه را از تو خواهش كردم،از تو مى‏خواهم به حق خودت نه به چيزى كه بزرگتر از تو باشد كه چيزى بزرگتر از تو نيست.
آنگاه به سجده مى‏روى و مى‏گويى: پرودگارا«يا ربّ»بيست مرتبه،خدايا«يا اللّه»هفت مرتبه،جنبش و نيرويى جز به خدا نيست هفت مرتبه،خواست خواست خدا است ده مرتبه،نيرويى جز به خدا نيست ده مرتبه،پس صلوات مى‏فرستى بر پيامبر و آل او عليهم السّلام. و از خدا حاجت خود را مى‏خواهى،پس سوگند به خدا كه اگر در پى اين عمل،به عدد قطرات باران حاجت بخواهى هرآينه‏ خدا(عزّ و جل)به كرم فراگير و فضل بزرگش،آن حاجت را به تو مى‏رساند. يازدهم:شيخ طوسى و كفعمى فرموده‏اند كه در اين شب اين دعا را بخواند:
إِلَهِي تَعَرَّضَ لَكَ فِي هَذَا اللَّيْلِ الْمُتَعَرِّضُونَ وَ قَصَدَكَ الْقَاصِدُونَ وَ أَمَّلَ فَضْلَكَ وَ مَعْرُوفَكَ الطَّالِبُونَ وَ لَكَ فِي هَذَا اللَّيْلِ نَفَحَاتٌ وَ جَوَائِزُ وَ عَطَايَا وَ مَوَاهِبُ تَمُنُّ بِهَا عَلَى مَنْ تَشَاءُ مِنْ عِبَادِكَ وَ تَمْنَعُهَا مَنْ لَمْ تَسْبِقْ لَهُ الْعِنَايَةُ مِنْكَ وَ هَا أَنَا ذَا عُبَيْدُكَ الْفَقِيرُ إِلَيْكَ الْمُؤَمِّلُ فَضْلَكَ وَ مَعْرُوفَكَ فَإِنْ كُنْتَ يَا مَوْلايَ تَفَضَّلْتَ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ عَلَى أَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ وَ عُدْتَ عَلَيْهِ بِعَائِدَةٍ مِنْ عَطْفِكَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ الْخَيِّرِينَ الْفَاضِلِينَ وَ جُدْ عَلَيَّ بِطَوْلِكَ وَ مَعْرُوفِكَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ وَ سَلَّمَ تَسْلِيما إِنَّ اللَّهَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَدْعُوكَ كَمَا أَمَرْتَ فَاسْتَجِبْ لِي كَمَا وَعَدْتَ إِنَّكَ لا تُخْلِفُ الْمِيعَادَ.
الهى در اين شب روى آوردند به سوى تو روى آورندگان،و قصد تو نمودند قصدكنندگان،و فضل و احسانت را آرزو كردند جويندگان،از جانب تو در اين شب نسيمهاى رحمت و هدايا و عطاها و مواهبى است كه‏ به هركس از بندگانت بخواهى تفضّل مى‏كنى،و از هركس كه پيشينه عنايتت شامل حال او نگشته باز مى‏دارى،هم اينك من اين بنده كوچك تو،نيازمند به تو،احسان و نيكى‏ات را آرزومندم،چنانچه اى مولاى من در جايگاهى كه در اين‏ شب بر يكى از بندگانت احسان نمودى،و بر او جايزه‏اى عطا كردى،پس بر محمّد و خاندان‏ محمّد كه پاكان و پاكيزگان و نيكوكاران و برترينند درود فرست،و از نعمت و نيكى‏ات بر من ببخش اى پروردگار جهانيان،و درود خدا و سلام بسيار بر محمّد خاتم پيامبران و خاندان پاكش باد،به درستى كه خدا ستوده‏ و بزرگوار است.خدايا!تو را مى‏خوانم آنچنان‏كه فرمان دادى،پس دعايم را به اجابت برسان همانطوركه وعده فرمودى،كه تو هرگز از وعده‏ خويش تخلّف نكنى.
و اين دعايى است كه در سحرها در پى نماز شفع خوانده مى‏شود.دوازدهم:بعد از هر دو ركعت از نماز شب و شفع،و بعد از دعاهاى وتر دعايى را كه شيخ طوسى و سيّد ابن طاووس روايت كرده‏اند بخواند.سيزدهم:سجده‏ها و دعاهايى را كه از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله روايت شده بجا آورد از جمله روايتى است كه شيخ از حمّاد بن عيسى از ابان بن تغلب‏ روايت كرده كه گفت،امام صادق عليه السّلام فرمودند:شب نيمه شعبانى فرا رسيد،رسول خدا در آن شب در منزل عايشه‏ بود،چون شب به نيمه رسيد از بستر خود براى عبادت برخاست،هنگامى‏كه عايشه بيدار شد،دريافت كه پيامبر از خوابگاه خويش بيرون رفته،وى را همچون اغلب زنان وسوسه گرفت،گمان كرد آن حضرت نزد همسر ديگرى از همسرانش رفته،از جا برخاست و چادرش را بر خود پيچيد و سوگند به خدا كه چادر او از ابريشم و كتان نبود،تارش از مو،و پودش از كرك شتر مايه داشت،حجره‏به‏حجره در حجره‏هاى زنان رسول خدا جستجو مى‏كرد،در اين ميان كه در جستجوى‏ آن حضرت بود،ناگهان نگاهش به رسول خدا افتاد كه مانند جامه‏اى بر زمين چسبيده در حال سجده است،به نزديك‏ آن حضرت رفت،شنيد در سجده‏اش چنين مى‏گويد:
سَجَدَ لَكَ سَوَادِي وَ خَيَالِي وَ آمَنَ بِكَ فُؤَادِي هَذِهِ يَدَايَ وَ مَا جَنَيْتُهُ عَلَى نَفْسِي يَا عَظِيمُ [عَظِيما] تُرْجَى [يُرْجَى‏] لِكُلِّ عَظِيمٍ اغْفِرْ لِيَ الْعَظِيمَ فَإِنَّهُ لا يَغْفِرُ الذَّنْبَ الْعَظِيمَ إِلا الرَّبُّ الْعَظِيمُ.
همه هستى و انديشه‏ام برايت سجده كرد،و دلم به تو ايمان آورد،اين است دستانم و آنچه بر خود جنايت كردم اى بزرگى كه براى هر كار بزرگى به او اميد است،از من گناه بزرگ را بيامرز،زيرا گناه بزرگ را جز پروردگار بزرگ نمى‏آورزد.
سپس سر مبارك خويش را از سجده برداشت،و دوباره به سجده برگشت،عايشه شنيد كه آن حضرت مى‏گويد:
أَعُوذُ بِنُورِ وَجْهِكَ الَّذِي أَضَاءَتْ لَهُ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرَضُونَ وَ انْكَشَفَتْ لَهُ الظُّلُمَاتُ وَ صَلَحَ عَلَيْهِ أَمْرُ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ مِنْ فُجْأَةِ نَقِمَتِكَ وَ مِنْ تَحْوِيلِ عَافِيَتِكَ وَ مِنْ زَوَالِ نِعْمَتِكَ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي قَلْبا تَقِيّا نَقِيّا وَ مِنَ الشِّرْكِ بَرِيئا لا كَافِرا وَ لا شَقِيّا
پناه مى‏آورم به نور جلوه‏ات كه آسمانها و زمينها بر آن روشن شد،و تاريكيها با آن برطرف گشت، و با ان كار گذشتگان و آيندگان اصلاح شد،از فرا رسيدن عذاب نابهنگامت و از دگرگونى عافيتت،و از زايل شدن نعمتت.خدايا!دل با تقوا و صفا يافته،و بيزار از شرك،نه كافر و بدبخت روزى من گردان.
سپس دو طرف روى خود را بر خاك نهاد و گفت:
عَفَّرْتُ وَجْهِي فِي التُّرَابِ وَ حُقَّ لِي أَنْ أَسْجُدَ لَكَ.
روى خويش را به خاك ساييدم،و مرا سراست‏ كه تو را سجده كنم.
آنگاه كه روس خدا صلى اللّه عليه و آله خواست به اطاق برگردد،عايشه با شتاب به جانب بستر خويش رفت،و هنگامى‏كه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله به خوابگاه خويش آمد،شنيد كه عايشه بلند نفس مى‏زند،فرمود:اين بلند نفس زند چيست؟ آيا ندانستى كه امشب چه شبى است؟اين شب نيمه شعبان است كه در آن روزيها قسمت مى‏شود،و زمان مرگ اشخاص‏ ثبت مى‏گردد،و نام كسانى‏كه بايد به حج بروند نوشته مى‏شود،به درستى كه خداى تعالى آمرزد از ميان خلق خود بيش از عدد موهاى بزهاى قبيله كلب را،و در اين شب خداى تعالى فرشتگان را از عالم بالا به سوى مكه در زمين مى‏فرستد. چهاردهم:نماز جناب جعفر طيّار را بجا آورد،چنان‏كه شيخ از امام رضا عليه السّلام روايت كرده. پانزدهم:نمازهاى اين شب را بجا آورد كه بسيار است،از جمله نمازى است كه ابو يحيى صنعانى از امام باقر و امام صادق عليه السّلام‏ روايت كرده،و همچنين سى نفر از كسانى‏كه مورد اطمينان و اعتماد هستند از آن دو بزرگوار روايت كرده‏اند كه هرگاه شب‏ نيمه شعبان فرا رسيد چهار ركعت نماز بجا آور به اين ترتيب كه در هر ركعت سوره«حمد»و پس از آن صد مرتبه‏ سوره«توحيد»را بخوان.و چون فارغ شدى بگو:
اللَّهُمَّ إِنِّي إِلَيْكَ فَقِيرٌ وَ مِنْ عَذَابِكَ خَائِفٌ مُسْتَجِيرٌ اللَّهُمَّ لا تُبَدِّلْ اسْمِي وَ لا تُغَيِّرْ جِسْمِي وَ لا تَجْهَدْ بَلائِي وَ لا تُشْمِتْ بِي أَعْدَائِي أَعُوذُ بِعَفْوِكَ مِنْ عِقَابِكَ وَ أَعُوذُ بِرَحْمَتِكَ مِنْ عَذَابِكَ وَ أَعُوذُ بِرِضَاكَ مِنْ سَخَطِكَ وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْكَ جَلَّ ثَنَاؤُكَ أَنْتَ كَمَا أَثْنَيْتَ عَلَى نَفْسِكَ وَ فَوْقَ مَا يَقُولُ الْقَائِلُونَ.
خدايا!نيازمند به توام،و از عذابت بيمناك و به تو پناهنده‏ام،خدايا!نامم را از گروه بندگان به گروهى ديگر تبديل مكن، جسمم را تغير مده،آزمونم را سخت مكن،دشمن‏شادم مساز،پناه مى‏آورم به عفوت از مجازاتت،و به رحمتت‏ از عذابت،و به خشنويت از خشمت،و به تو از تو،ثنايت بس بزرگ است، تو چنانى كه خود بر خويش ثنا كردى و برتر از آنچه گويندگان گويند.
و بدان كه براى خواندن صد ركعت نماز در اين شب به اين ترتيب كه در هر ركعت سوره«حمد»يك مرتبه و سوره‏ «توحيد»ده مرتبه خوانده شود،فضيلت بسيار بسيار وارد شده،و در اعمال ماه رجب دستور العمل شش ركعت نماز در اين‏ شب با سوره‏هاى«حمد»و«تبارك»و«ليس»و«توحيد»گذشت.

*********

چه جمعه‌ها که يک به يک غروب شد نيامدي                چه بغض‌ها که در گلو رسوب شد نيامدي

خليل آتشين سخن؛ تبر به دوش بت شکن                خداي ما دوباره سنگ و چوب شد نيامدي

**** ما معتقدیم که عشق سر خواهد زد
بر پشت ستم کسی تیر خواهد زد
سوگند به هر چهارده آیه نور
سوگند به زخم های سرشار غرور
آخر شب سرد ما سحر می گردد
مهدی به میان شیعه برمی گردد
یا امام زمان انتظار هم از نیامدنت بی تاب شد ...

دوشنبه 26 خرداد 1393  5:19 PM
تشکرات از این پست
aghjeh
aghjeh
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1389 
تعداد پست ها : 230
محل سکونت : اردبیل

پاسخ به: مبحث 52 طرح صالحین: ^نیمه شعبان^

گفتارى از زندگى پر فیض امام مهدى (عج)  :

***قیام جهانى‏: ظهور و قیام حضرت مهدى صلوات الله علیه یك جریان منطقه‏اى و قومى نیست، بلكه یك مسأله جهانى و همگانى است، النهایه، این مسأله در جهان تشیع بیشتر شكل گرفته و ارادتمندان آن حضرت پیوسته در انتظار ظهور وى هستند و از وجود مبارك و دعاهاى نافذ و توجهات عالیش در زمان غیبت استفاده‏ها مى‏كنند.

ظهور امام (ع) عبارت و اخراى حكومت عدل الهى در جهان و غلبه و پیروزى كامل حق بر باطل است، ظهور آن حضرت، حل مشكل اساسى جهان و ترسیمى از آینده دین مبین اسلام است، ظهور آن حضرت پیاده شدن وعده حكومت توحید در روى زمین است كه توسط قرآن مجید و رسول اسلام (ص) وعده داده شده است .
بشر در ادوار تاریخ، بر طبیعت تسلط یافته و آن را در استخدام خود گرفته است و توأم با آن بشر بر بشر نیز تسلط یافته و انسانها را مستضعف كرده و مورد بهره كشى قرار داده است، اكثریت بسیار بزرگ زیر سلطه و استعمار اقلیت كوچكى قرار گرفته و زیر فشار آنان جان مى‏كنند، ولى دورانى خواهد آمد كه بشر بر نفس خود تسلط پیدا كند و آن در زمان حضرت مهدى (ع) خواهد بود، على هذا دوران بشریت را باید به سه دوران تقسیم كرد: تسلط بشر بر طبیعت، تسلط بشر بر بشر و تسلط بشر بر نفس، كه فعلاً جهان در انتظار دوران سوم است و علائم آن با پیشرفت اسلام و پیشرفت افكار بشرى بتدریج آشكار مى‏شود.

1- در قرآن كریم سوره انبیاء: آیه 105 مى‏خوانیم:  و لقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر ان الارض یرثها عبادى الصالحون  از روزى كه بشریت به وجود آمده و از روزى كه قرآن نازل شده: این آیه پیاده نگشته و بصورت وعده بوده است، زیرا پیوسته وارثان و حاكمان زمین بندگان ناصالح خدا و ستمكاران بوده‏اند، انبیاء بصورت نورى فقط در گوشه‏هاى زمین درخشیده‏اند، ولى این آیه با گستردگى بسیار بزرگ مى‏گوید:
ما ابتدا در تورات و بعد از آن در زبور وعده كردایم كه روزى خواهد آمد و در آن صاحبان زمین بندگان صالح خداوند خواهند بود، حكومت در دست آنها خواهد بود و ناصالحان چنان در اقلیت خواهند بود كه بحساب نیایند.
امین الاسلام طبرسى در تفسیر مجمع البیان فرموده: امام باقر (ع) مى‏فرماید: آنها اصحاب مهدى (عج) هستند در آخر الزمان، دلیل این سخن همان است كه خاص و عام از رسول خدا نقل كرده‏اند كه فرمود:  لولم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطوّل اللّه ذلك الیوم حتى یبعث رجلا صالحا من اهل بیتى یملاء الارض قسطاً وعدلاً كما مُلئت جورا و ظلماً 1
ابوبكر احمد بن حسین بیهقى در كتاب  البعث و النشور  روایات زیادى در این زمینه نقل كرده است، نگارنده گوید: آیه شریفه كاملاً در خور دقت است و از یك حكومت گسترده اسلامى و جهانى خبر مى‏دهد كه جز در زمان حضرت مهدى صلوات الله علیه قابل پیاده شدن نیست، روایت متواتر كه گذشت در واقع بیان و تفسیر آیه شریفه است .

2-  هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دین الحق لیظهره على الدین كله و كفى بالله شهیدا  این آیه سه بار در قرآن مجید آمده است یكى در سوره فتح: آیه 28 بصورت فوق، دیگرى در سوره توبه: آیه 33 كه ذیل آن  ولو كره المشركون  است، سوم در سوره صف: آیه 9 كه ذیل آن  ولو كره الكافرون  مى‏باشد.
آیات شریفه از غلبه و پیروزى اسلام بر همه ادیان خبر مى‏دهند، این آیات هنوز پیاده نشده و بصورت وعده هستند كه در آینده حتماً پیاده خواهند شد،  ان الله لا یخلف المیعاد  امین الاسلام طبرسى رحمة الله در سوره توبه در تفسیر آیه فرمود:
 و قال ابو جعفر (ع) إنّ ذلك یكون عند ظهور المهدى من آل محمد (ص) فلا یبقى احد الا اقر بمحمد (ص)  .
بعد اضافه فرمود: كه این قول سُدَىّ است و كَلْبى گفته: هیچ دینى نمى‏ماند جز این كه اسلام بر آن غالب مى‏شود، و این خواهد شد و این وعده هنوز عملى نشده است، قیامت نخواهد آمد تا این وعده عملى شود، صحابى كبیر مقدادبن اسود كندى گوید:
 سمعت رسول الله (ص) یقول: لا یبقى على ظهر الارض بیت مدر ولا وبر الا ادخله‏الله كلمة الاسلام، اما بعزّ عزیز او بذل ذلیل اما یعزهم فیجعلهم الله من اهله فیعزوا به و اما یذلهم فیدینون له .
مرحوم طبرسى در ذیل آیه فتح نیز به این مطلب اشاره كرده و در ذیل آیه صف از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه نقل مى‏كند كه فرمود:  .. فو الذى نفسى بیده حتى لاتبقى قریة الا و ینادى فیها بشهادة ان لا اله الا الله بكرة و عشیاً .
بنابراین، ظهور مهدى موعود غلبه حق بر باطل در كل جهان است، هر قوم راجع به آینده جهان نظرى دارند، آینده جهان در نظر اسلام، فرج عمومى و تشكیل حكومت واحد جهانى اسلام است. چنان كه روایات فریقین نیز در این باره گذشت.آنان كه آن حضرت را دیده ‏اند.ناگفته نماند: عده زیادى از بزرگان حضرت امام زمان (ع) را در مدت پنج سال كه در حال حیات پدر بزرگوارش بود و نیز در مدت 69 سال دوران غیبت صغرى دیده‏اند، لذا مى‏بینیم كه نویسندگان حالات و تاریخ آن حضرت هر یك فصلى تحت عنوان  فصل فیمن راه علیه السلام  منتعقد كرده‏اند.
مانند ثقة الاسلام كلینى متوفاى 328 یا 329 هجرى كه در كافى: ج 1، ص 329 فرموده:  باب فى تسمیة من راه علیه السلام  و نیز مرحوم صدوق متوفاى 381 كه در كمال الدین، ج 2، ص 433، باب 44 را به این مطلب اختصاص داده و نام آنرا  باب ذكر من شاهد القائم (ع) و راه و كلمه  گذاشته و در آن بیست و شش مورد را نقل كرده است .و نیز مرحوم شیخ مفید متوفاى 413 هجرى كه در ارشاد: ص 329 فرموده:  باب من رأى الامام الثانى عشر (ع)  و آنگاه روایاتى نقل كرده است و نیز مرحوم شیخ الطائفه متوفاى 460 هجرى كه در كتاب غیبت: ص 152 فرموده:  اخبار بعض من رأى صاحب الزمان (ع)...  و دیگران از بزرگان علماء.
همچینن عده زیادى در دوران غیبت كبرى به خدمت آن حضرت رسیده و او را شناخته‏اند و نیز عده‏اى بعداً دانسته‏اند كه او مهدى غایب (ع) بوده است؛ در این زمینه مطالب زیادتر از آن است كه در این كتاب نقل شود، مرحوم محدث نورى صاحب مستدرك در این رابطه كتابى نوشته بنام  جنة الماوى‏ فى ذكر من فاز بلقاء الحجة (ع) او معجزته فى الغیبة الكبرى  و در آن 59 حكایت نقل كرده از كسانى كه در زمكان غیبت كبرى به ملاقات امام زمان صلوات الله علیه رسیده‏اند، این كتاب در ج 53 بحار الانوار طبع جدید بعنوان تتمه نقل شده است .
ناگفته نماند: در این حكایات آمده كه عده‏اى از ملاقات كنندگان،آن حضرت را دیده و شناخته‏اند مانند مرحوم بحرالعلوم و دیگران، حال آن كه در توقیع على بن محمد سمرى آمده كه امام صلوات الله علیه به وى نوشتند:  الافمن ادعى المشاهدة قبل خروج السفیانى والصیحة فهو كذاب مفتر  مرحوم نورى در خاتمه جنّة الماوى از این مطلب بشش وجه جواب داده، از جمله كلام علامه مجلسى را نقل كرده كه در بحار: ج 52 ص 151 بعد از نقل توقیع مبارك، فرموده: شایداین سخن مربوط به كسى است كه ادعاى مشاهده كند و بگوید: من نایب آن حضرت هستم در رساندن پیامهاى وى به شیعه مانند نواب اربعه، تا منافى روایاتى نباشد كه گذشت و خواهد آمد. نگارنده گوید: احتمال آن مرحوم نزدیك به یقین است .
بهر حال نگارنده چند حكایت از آنچه مرحوم كلینى، مفید، صدوق، شیخ طوسى، مجلسى، نورى و امثال آنها رحمهم الله نقل كرده‏اند در این جا مى‏آورد، منظور از ذكر این حكایات آن است كه: بدانیم غیبت آن حضرت یك امر ساده و عادى است و او بصورت غایب و ناشناس در میان ماست و میان ما و خداى ما، واسطه فیض مى‏باشد، صلوات الله علیه و على آبائه الطاهرین.

حكایت أبى الحسین‏:

سید بن طاووى رحمة الله علیه از ابى جعفر محمد بن جریر طبرى نقل مى‏كند از محمد بن هارون تلعكبرى كه فرمود: ابوالحسین بن ابى البغل كاتب به من گفت: از ابو منصوربن صالحان شغلى قبول كردم، میان من و او جریانى پیش آمد كه از او فرار كرده و مخفى شدم، او در تعقیب من بود، مدتى با وحشت، همچنان در پنهانى زندگى مى‏كردم.

شبى به مقابر قریش (كاظمین) رفتم؛ قصد كردم شب جمعه را در كنار قبر دو امام علیهما السلام بیتوته كرده و دعا نموده و حاجت بخواهم، شب بارانى بود و باد مى‏وزید، از ابو جعفر متولى حرم خواستم درهاى حرم را ببندد و كسى در حرم نباشد تا بتوانم خلوت كرده و با خیال راحت مشغول دعا و تضرع باشم و از آمدن كسى نترسم، او درها را بست، شب به نصف رسید، باد و باران از آمدن مردم مانع گردید، من مرتب دعا و زیارت كرده و نماز مى‏خواندم.در این اثنا، نزد قبر حضرت موسى بن جعفر (ع) صداى پایى شنیدم ناگاه مردى وارد شد، شروع به خواندن زیارت كرد، بر آدم (ع) و انبیاء اولوالعزم سلام كرد، سپس به یك یك امامان سلام كرد تا رسید به صاحب الزمان، ولى به او سلام نكرد.من تعجب كردم و پیش خود گفتم: شاید فراموش كرد یا امام زمان را نشناخته است، یا مذهبش همین است و به امام دوازدهم عقیده ندارد. چون از زیارت فارغ شد، دو ركعت نماز خواند، بعد نزد من آمد و در كنار قبر امام جواد (ع) مانند زیارت سابق زیارت كرد و دو ركعت نماز خواند، من از او مى‏ترسیدم چون او را نمى‏شناختم، او جوان كاملى از مردان بود، لباس سفیدى به تن داشت، عمامه‏اش با تحت الحنك بود و عبایى به دوش داشت .
آنگاه به من فرمود: یا أبا الحسین بن أبى البغل! چرا از دعاى فرج غافل هستى؟ گفتم: آقاى من! آن كدام است؟ فرمود: دو ركعت نماز مى‏خوانى، بعد مى‏گویى:  یامن اظهر الجمیل و ستر القبیح، یا من لم یؤاخذ بالجریرة و لم یهتك الستر، یا عظیم المنّ یا كریم الصفح یا حسن التجاوز یا واسع المغفرة... أسالك بحق هذه الاسماء و بحق محمد و آله الطاهرین الاّ ما كشفت كربى و نفست همّى و فرجت غمى و أصلحَت حالى  آنگاه دعا كرده و حاجتت را مى‏خواهى. بعد صورت راست خویش را به زمین گذاشته و صد مرتبه در آن حال مى‏گویى:  یا محمد یا على، یا على یا محمد، اكفیانى فانكما كافیاى و انصرانى فانكما ناصراى  بعد صورت چپ خویش را به زمین نهاد صد مرتبه مى‏گویى:  ادركنى  و آن را زیاد تكرار مى‏كنى و مى‏گویى:  الغوث، الغوث، الغوث  تا نفست قطع شود، در این صورت خداوند با كرم خویش، حاجت تو را ان شاء الله قضا مى‏كند.من همان طور كه ایشان فرموده بود عمل كردم، بعد پیش ابى جعفر متولى رفتم كه از وى بپرسم آن شخص كیست؟ و چطور داخل حرم گردید؟ دیدم درها همه بسته است، تعجب كردم، بعد به نظرم آمد كه شاید او نیز در حرم بیتوته كرده و من ندانسته‏ام. چون به طرف ابوجعفر رفتم، او از اتاقى كه روغن زیتون در آن بود بیرون مى‏آمد.
گفتم: آن مرد كى بود؟ و چطور داخل حرم شده بود؟ گفت: درها همه قفل است هنوز باز نكرده‏ام، جریان آن مرد و زیارت كردنش را گفتم. گفت: او مولاى ما صاحب الزمان (ع) است، من دفعات او را در شبهاى خلوت دیده‏ام .
من از این كه آن حضرت را نشناختم تأسف خود دم، وقت صبح از حرم خارج شده به محله‏كرخ بغداد به مخفیگاه خود رفتم، چون آفتاب بلند شد، دیدم مأموران ابن صالحان در پى من آمده و مرا از دوستانم مى‏پرسند و در دست خویش از وزیر (منصوربن صالحان) با خط خودش امان نامه‏اى آورده‏اند، من با بعضى از یاران خود پیش وزیر رفتم، او چون مرا دید برخاست و مرا در آغوشش گرفت و چنان خوش برخورد كرد كه سراغ نداشتم، گفت: كار به جایى رسانده‏اى كه از من به صاحب الزمان صلوات الله علیه شكایت مى‏كنى؟! گفتم: من فقط دعا كرده‏ام، فرمود: واى بر تو! مولایم امام زمان صلوات الله علیه شب جمعه به خواب من آمد، امر مى‏فرمود به تو نیكى كنم، و چنان پرخاش فرمود كه برخود ترسیدم.گفتم: لااله‏الاالله شهادت مى‏دهم كه آنها بر حق و منتهاى حقند، دیشب مولایم را در بیدارى دیدم و به من چنین و چنان فرمود، آنگاه جریان شب را براى او توضیح دادم، او بسیار تعجب كرد، بر من بسیار نیكى كرد و ببركت آن حضرت از وى به چنان مرادى رسیدم كه گمان نمى‏كردم.

حكایت مرحوم بحرالعلوم‏:عالم بزرگوار و متقى جناب زین العابدین بن محمد سلماسى كه از شاگردان و خواص مرحوم علامه طباطبایى سید مهدى بحرالعلوم بود، نقل مى‏كند: در نجف اشرف در مجلس مرحوم بحرالعلوم بودم، ناگاه مرحوم محقق قمى صاحب قوانین وارد منزل سید گردید، و آن در سالى بود كه بقصد زیارت مكه و قبور ائمه علیهم السلام به عراق آمده بود، حاضران كه در مجلس بودند پراكنده شدند و بیشتر از صد نفر مى‏شدند، فقط سه نفر ماندند كه همه اهل تقوا و مجتهد بودند.
در آن موقع مرحوم محقق به جناب سید بحرالعلوم گفت: شما هم به ولادت روحانى و هم به ولادت جسمانى از اهل بیت علیهم السلام رسیده و این دو مقام را حیازت كرده‏اید هم به قرب ظاهرى و هم به قرب باطنى دست یافته‏اید، طعامى از این سفره وسیع و میوه‏اى از میوه‏هاى این بوستان را به ما عطا فرمایید تا سینه‏هایمان پر وسعت و دلهایمان آرامش پیدا كند.
سید بزرگوار بلافاصله فرمود: من چند شب قبل در مسجد اعظم كوفه براى نافله شب رفته بودم ،قصد داشتم اول صبح به نجف برگردم تا درس تعطیل نشود، كار ایشان در سالهاى مكرر همان طور بود.
چون از مسجد كوفه بیرون آمدم، به دلم افتاد كه به مسجد سهله بروم ولى دیدم در این صورت شاید به درس نرسم، اما شوق من بتدریج زیاد مى‏شد، در این بین كه مردد و دو دل بودم، بادى غبار آلود و زید و مرا به طرف مسجد سهله برد، و آن توفیقى بود كه بالاخره مرا به مسجد سهله انداخت.
مسجد خالى بود، فقط یك شخص جلیل مشغول عبادت بود، در مناجات خویش كلماتى به كار مى‏برد كه دلهاى سخت را تكان مى‏داد، اشك چشمها را روان مى‏ساخت، قلب من پرید، حالم متغیر گردید، زانوهایم خشك شد و اشك چشمم از شنیدن آن كلمات كه هرگز نشنیده بودم جارى شد، و در دعاهاى منقوله آنها را ندیده بودم، شخص مناجات كننده، آن كلمات را از خودش انشاء مى‏فرمود.
در محل خودم ایستادم و از شنیدن مناجات او لذت مى‏بردم، تا از مناجات فارغ شد، آنگاه رو به من كرد و با زبان فارسى فرمود:  مهدى بیا  من چند قدم به طرف او رفته و ایستادم، فرمود: بیا، باز چند قدم رفته و ایستادم، فرمود: جلو بیا، ادب در امتثال است. پیش رفتم بحدى كه دستم به او و دست شریف او نیز به من مى‏رسید، او كلامى فرمود.
در اینجا یكدفعه، سید سخن خویش را عوض كرد و به سؤالات دیگر محقق جواب داد كه از وى پرسیده بود: چرا تألیفات شما كم است؟ چند جواب در آن باره بیان كرد، محقق فرمود: سخن پیش را ادامه دهد، سید با دستش اشاره كرد كه آن سرى است كه نمى‏شود گفت.....

دوشنبه 26 خرداد 1393  6:07 PM
تشکرات از این پست
maryamr
maryamr
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 321
محل سکونت : تهران

پاسخ به: مبحث 52 طرح صالحین: ^نیمه شعبان^

حكایت بحرالعلوم در مكه :

عالم جلیل و صاحب كرامات، زین العابدین سلماسى باز نقل مى‏كند: روزگارى كه سید بحرالعلوم مجاور مكه معظمه بود، با وجود غربت، بسیار دلگرمى و اطمینان خاطر داشت و در بذل و بخشش ناراحت نبود، در بعضى از ایام پول بقدرى كم آمد كه حتى یك درهم هم نداشتیم، جریان را به وى گفتم و اظهار كردم كه با این همه مخارج چكار خواهیم كرد، سید جوابى نداد.
عادتش آن بود كه بعد از صبح بیت‏الله را طواف مى‏كرد و به خانه مى‏آمد و در اتاقى مى‏نشست، قلیانى براى وى مى‏آوردیم، بعد از صرف آن به اتاق دیگرى مى‏رفت، شاگردان جمع مى‏شدند و براى هر مذهب طبق مذهب خویش درس مى‏گفت .
در آن روز كه جریان تمام شدن پول را گفته بودم، چون از طواف بازگشت، قلیان را آماده كردیم مشغول كشیدن بود،
ناگاه در زده شد، سید با اضطراب برخاست و گفت: قلیان را از اینجا بردارید و بیرون ببرید، آنگاه با سرعت تمام و بدون مراعات وقار به طرف در دوید و در را باز كرد، شخص بزرگوار در هیأت اعراب داخل شد و در اتاق نشست، سید با نهایت خضوع و احترام در كنار در نشست و اشاره كرد كه قلیان را نیاورم.
ساعتى با هم نشسته صحبت كردند، بعد كه آن شخص برخاست تشریف ببرد، سید بزودى در راه باز كرد و دست وى را بوسید و بر شترى كه خوابیده بود سوارش كرد، آن شخص رفت، سید در حالى كه هنوز به خود نیامده بود برگشت و براتى به من داد، فرمود: این حواله است به نزد مرد صرافى كه در كنار كوه  صفا  نشسته، برو آنچه تحویل مى‏دهد بیاور.
من حواله را گرفتم آوردم، صراف چون آن را دید، بوسید و فرمود: برو چند نفر حمال بیاور، من چهار نفر حمال آوردم، او پولها را كه ریال فرانسه بود و هر یك بقدر پنج قرآن عجم ارزش داشت آورد، حمالها كیسه‏هاى پول را در سر گذشته به خانه آوردیم.
چند روز بعد به همان جا رفت، دیدم صرافى در آن جا نیست و دكانى وجود ندارد، از بعضى سؤال كردم، گفتند: در این جا صرافى ندیده‏ایم، فقط یك نفر در اینجا مى‏نشیند، آنگاه دانستم كه آن از اسرار خداوند و از الطاف ولى خدا (امام زمان صلوات الله علیه) است.
مرحوم حاجى نورى بعد از نقل قضیه فرموده: این حكایت را فقیه بزرگوار شیخ محمد حسین كاظمى نیز به من نقل فرموده ‏اند.

كرامت عجیب:

علامه مجلسى رضوان الله علیه در بحار فرموده: بعضى از افاضل موثق به من جریانى از  بحرین  نقل كرد و گفت كه آنرا از شخصى موثق و قابل اعتماد نقل مى‏كند و آن این كه: روزگارى كه بحرین تحت ولایت افرنج - ظاهراً استعمار انگلیس - بود، یك نفر ناصبى و دشمن اهل بیت را به حكومت آنجا گذاشته بودند، او وزیرى داشت ناصبى‏تر از خود و از اهل بحرین هر كه در مذهب شیعه بود بشدت دشمن مى‏داشت و در كشتن و ضرر زدن به آنها كوتاهى نمى‏كرد.
آن وزیر روزى به كاخ والى آمد، انارى را به والى نشان داد كه در پوست آن بطور طبیعى نوشته شده بود:  اله الاالله، محمد رسول الله، ابوبكر و عمر و عثمان، على خلفاء رسول الله  والى دید كه این كار بشر نیست و بطور طبیعى در انار روییده است گویى در سنگى حكاكى كرده‏اند، خطوط گود رفته كاملاً مشخص بود .
والى به وزیر گفت: این بهترین دلیل و قویترین حجت بر بطلان مذهب رافضیهاست، نظرت در این باره چیست؟ گفت: اصلحك الله اینها مردمان متعصبى هستند كه براهین را قبول ندارند، بهتر است كه بزرگان آنها را احضار كرده و این انار را به آنها نشان دهى، اگر قبول كرده به مذهب ما برگشتند ثواب آن مال شما خواهد بود وگرنه میان سه چیز مخیرشان كن: یا مانند یهود و نصارى جزیه بدهند و در مذهب خود بمانند و یا جوابى براى این دلیل پیدا كنند، یا مردانشان را بكش، زنان و فرزندانشان را اسیر كن و اموالشان را بعنوان غنیمت ضبط فرما.
والى این رأى را پسندید، دستور داد علماء و افاضل و برزگان شیعه را احضار كردند، پس از حضور، انار را به آنها نشان داد و گفت: اگر جواب كافى از این كار خدایى كه دست بشر در آن كار نكرده است، بیاورید هیچ وگرنه همچون كفار جزیه خواهید داد و یا خودتان مقتول، زنان و اطفالتان اسیر و اموالتان بغنیمت گرفته خواهد شد.
آنها از این جریان غرق در حیرت شده و جوابى نداشتند، قیافه‏هایشان متغیر و بدنشان به لرزه افتاد، بزرگانشان گفتند: ایها الامیر !سه روز به ما مهلت دهید، شاید بتوانیم جواب كافى پیدا كنیم كه راضى بشوید و گرنه اختیار در دست شماست، حاكم سه روز به آنها مهلت داد.
آنها ترسان و لرزان از حضور حاكم بیرون آمدند، در مجلس مشورتى كه ترتیب دادند رأیشان بر آن شد كه از میان خود ده نفر از صلحاء و زهاد انتخاب كردند، آنها نیز از میان خویش سه نفر را برگزیدند كه هر یك در یك شب به صحرا رفته و عبادت كند و گریه و زارى نماید و به امام زمان صلوات الله علیه استغاثه كرده و دواى درد را از او بخواهد، شاید آن حضرت از این پیشامد وحشتناك نجاتشان بدهد.

شب اول یكى از آنها تا به صبح نالید، استغاثه و عبادت و گریه كرد، امام نتیجه‏اى عاید نشد، صبح دست خالى به نزد آنها برگشت، شب دوم، كه نوبت دومى بود باز خبرى نشد و این براضطراب و نگرانى آنها افزود.
شب سوم نوبت یك نفر متقى و فاضل بود به نام محمد بن عیسى، او پاپیاده، سرش باز به صحرا رفت، شبى بود ظلمانى، دعا كرد، گریه و زارى نمود، به خداوند در خلاص شدن آن مؤمنان توسل كرد و كشف آن بلا را خواست و به صاحب الزمان صلوات الله علیه استغاثه نمود.
در آخر شب مردى را دید كه خطاب به او فرمود: یا محمد بن عیسى! چرا تو را در این حال پریشان مى‏بینم، چرا به این بیابان آمده‏اى؟ گفت: اى مرد! مرا به خود واگذار، من براى پیشامد بزرگى به این صحرا آمده‏ام، آن را جز به امام خود نخواهم گفت. و شكایت نخواهم كرد مگر بر كسى كه قدرت رفع گرفتاریم را داشته باشد.
آن شخص گفت: یا محمد بن عیسى! من صاحب الامر هستم، حاجتت را بگو. گفت: اگر امام زمان باشى، احتیاج به شرح حاجت نیست، خودت مى‏دانى. فرمود: آرى، آمده‏اى تا براى آن انار و آنچه در روى آن نوشته شده و درباره تهدید امیر چاره‏اى پیدا كنى.
محمد بن عیسى گوید: چون این را شنیدم به طرف آن بزرگوار رفتم و گفتم: آرى، مولاى من! مصیبت ما را مى‏دانى، تو امام ما، پناه ما، و قادر بر چاره بلاى مایى، امام صلوات الله علیه فرمود: یا محمد بن عیسى! وزیر لعنه الله در خانه‏اش درخت انارى دارد چون انار بار داد قالبى بشكل انار از گل فراهم آورد و آن را نصف كرد و در درون هر یك مقدارى از آن نوشته را بشكل برجسته‏اى نوشت، و آن رابر روى انار گذاشت و بست، با بزرگ شدن انار این خطوط در آن اثر كرد و به این صورت درآمد.
فردا چون پیش والى رفتید، بگو: جواب آورده‏ام ولى در خانه وزیر خواهیم گفت: چون به خانه وزیر رفتید به طرف راست نگاه كن، غرفه‏اى خواهى دید، به والى بگو: جواب را در غرفه خواهم گفت. خواهى دید كه وزیر از این كار امتناع مى‏كند، ولى تو اصرار كن كه حتماً جواب در آن جا خواهد بود. چون وزیر بالا رفت تو هم با او بالا برو و نگذار او بتنهایى برود و چون داخل غرفه شدى تاقچه‏اى خواهى دید كه در آن كیسه سفیدى هست، آن را بگیر و خواهى دید كه قالب انار درآن است .
"آن را پیش والى بگذار و انار را در آن جاى بده تا حقیقت روشن شود و نیز اى محمد بن عیسى! به والى بگو: ما معجزه دیگرى داریم و آن این كه این انار در درون آن جز خاكستر و دود نیست، اگر مى‏خواهى بدانى به وزیر بگو: آن را بشكند، چون بشكند خاكستر و دود، صورت و ریش او را خواهد گرفت .
محمد بن عیسى با شنیدن این خبر شاد شد، دستهاى مبارك امام صلوات الله علیه را بوسید و با شادى و بشارت برگشت. چون صبح شد پیش والى رفتند، فرموده‏هاى امام را مو بمو عمل كرد، جریان همان طور شد كه آن حضرت فرموده بود، والى گفت: اینها را از كجا دانسته‏اى؟ گفت: امام زمان ما به من خبر داد كه حجت خدا بر ماست. گفت: امام شما كدام است؟ او همه امامان را بر شمرد تا به امام عصر (ع) رسید، والى گفت: دستت را براى بیعت باز كن،  فَأَنَا اشهد ان لااله‏الاالله و ان محمداً عبده و رسوله و ان الخلیفة بعده بلافصل امیرالمؤمنین على (ع)  آنگاه به همه امامان اقرار كرد و ایمانش خوب شد، و فرمود وزیر را بكشتند و از اهل بحرین اعتذار كرد و با آنها خوبى كرد.ناقل قضیه گفت: این قصه نزد اهل بحرین مشهور و قبر محمد بن عیسى نزد آنها معروف است.

... میدانم بهاری هست،

 

                   بهاری سبز و جاودانه

 

                                      و گلهای تشنه را،

 

                                                      سیراب خواهد کرد.

 

و پرندگان خوش الحان

 

                     بر سر شاخساران،

 

                                   سرود زندگی خواهند خواند.

 

امّا در این میان، من؛

 

              جای خالی تو را،

 

                           و قاب عکس گوشه ی دیوار را،

 

                                                              نظاره می کنم

 

که شاید روزی،

 

             به چهره ی زیبای تو آذین بسته شود.

دوشنبه 26 خرداد 1393  6:14 PM
تشکرات از این پست
hosseinbmi
hosseinbmi
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 266
محل سکونت : قم
سه شنبه 27 خرداد 1393  12:26 AM
تشکرات از این پست
hosseinbmi
hosseinbmi
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 266
محل سکونت : قم

پاسخ به: مبحث 52 طرح صالحین: ^نیمه شعبان^

http://www.eshghentezar.com/imgcenter/uploads/1413578297.jpg

 

شاخصه‌های نسل منتظر از دیدگاه امام رضا(ع)

 

1- توجه به آینده و ایمان به آن

یکی از ویژگی‌های نسل منتظر، این است که به واقعه‏ای که در آینده اتفاق خواهد افتاد، ایمان دارند. خداوند دو هدیه بزرگ به ما کرامت فرموده است؛ نخست این که قیامت را وعده داده و دیگر اینکه ظهور موعود را مطرح کرده است. یکی از ویژگی‌های تربیتی انسان منتظر، این است که به آینده‏ای با وقایع و ویژگی‌های خاص می‏اندیشد. امام رضا(ع) به مناسبت‌های گوناگون روح اندیشیدن به آینده و ایمان به آینده‌ای روشن را در وجود یاران خود زنده می‌کرد و می‌فرمود: حجت قائم که در غیبتش انتظار او را کشند و در ظهورش مطاع باشد، اگر از دنیا مگر یک روز باقی نمانده باشد، خدا همان روز را طولانى می‌‌کند تا ظهور کند و زمین را پر از عدالت کند؛ همان گونه که از ستم پر شده است.

این سخن به مردم، این نوید را می‌دهد که باید به آینده‌ای روشن امید داشته باشند. اندیشیدن و امید به آینده‌ای روشن، انسان را در انجام وظایفش محکم تر و مشتاق‌تر می‌کند؛ بنابراین نسل منتظر باید به گونه‌ای پرورش یابد که ایمان به آینده‌ای روشن در وجود او نهادینه شده باشد.

۲ آمادگی

دومین ویژگی نسل منتظر، آمادگی است. نسل منتظر باید بداند که در عصر ظهور، دارای چه نقشی است. انسان منتظر باید آمادگی کارگزاری حکومت جهانی را داشته باشد. امام زمان(عج) به نیرو و انسانی نیاز دارد که بتواند با پدیده‏‌ها و شرایط گوناگون، رو به رو شود. این امر که افراد، در دوران غیبت، قابلیت‌ها و تخصص‌های خود را گسترش ندهند، با مفهوم انتظار، تطابق ندارد.

امام رضا(ع) به گونه‌ای از ظهور، سخن می‌گفت که این روح آمادگی را درون انسان‌ها پرورش می‌داد. آن حضرت از قول جدش(ص) می‌فرماید: أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِی انْتِظَارُ فَرَجِ اللَّه؛ (ابن بابویه، ۱۳۷۸: ج۲، ص۳۶)، بهترین عبادات امّت من انتظار فرج و گشایش -در امور مسلمین- از جانب خدا است.

معناى انتظار فرج الهى، آماده کردن خود برای آن و کوشش و خودسازى براى آمدن آن است؛ مانند کسى که منتظر وقت نماز، یا وقت افطار، یا آمدن مسافرش است که این گونه نیست که بدون هیچ اقدامى دست روى دست بگذارد و بگوید: هر چه شدنى است، خواهد شد. انتظار فرج آل محمّد(ص) را نیز کسانى دارند که در راه تحقّق آن، شبانه روز مى‏‌کوشند و خود و جمعیّت خود را براى آن آماده می‌کنند. و باید دانست که هرگاه خود را براى تحقّق و پذیرش ظهور آماده ساختیم، خداوند کار را تمام کرده رحمت خود را شامل ما خواهد کرد؛ در غیر این صورت، نباید انتظار بیهوده داشت. بنابر روایات بسیاری، این جمعیّت در جهان، پیدا خواهند شد و سعادت دیدار محبوب را خواهند یافت و به مطلوب خواهند رسید.

۳ تفکر جهانی

 

چهارمین ویژگی نسل منتظر، این است که از خویشتن بیرون آمده و جهانی شده‌اند. یکی از ویژگی‌های انتظار، این است که انسان‌ها را از درون خودشان بیرون بیاورد تا از پرداختن به مسائل جزئی زندگی خود دوری کنند. خود‌محوری برای جامعه، بسیار خطرناک است. خودمحوری، یعنی اینکه شخص، خود را در حد خود و خانه خود ببیند. این نوع تفکر، هیچ گاه به نسل آینده نمی‌اندیشد و برای تربیت آن‌ها احساس نیاز و وظیفه نمی کند؛ در حالی که در احادیث شریف امام رضا(ع) می‌خوانیم که منادی در روز ظهور حجت(عج)، همه را خطاب می‌کند، آن حضرت می‌فرماید: هُوَ الَّذِی یُنَادِی مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ یَسْمَعُهُ جَمِیعُ أَهْلِ الْأَرْضِ بِالدُّعَاءِ إِلَیْهِ یَقُولُ: «أَلَا إِنَّ حُجَّهَ اللَّهِ قَدْ ظَهَرَ عِنْدَ بَیْتِ اللَّهِ فَاتَّبِعُوهُ فَإِنَّ الْحَقَّ مَعَهُ وَ فِیه»؛ حضرت مهدی(عج) کسى است که ندا دهنده‌ای از آسمان به نام وى فریاد کند که همه اهل زمین دعوت به سوى او بشنوند؛ گوید: «هان! همانا حجت خدا نزد خانه خدا آشکار شد. او را پیروى کنید که حق با او و در او است». (ابن بابویه قمی، ۱۳۹۵: ج ۲، ص۳۷۲)

 

عبارت «جَمِیعُ أَهْلِ الْأَرْضِ» نشان می‌دهد که ظهور حضرت(عج) جهانی است؛ بنابراین تربیت دینی نسل منتظر نیز باید جهانی باشد. به فرموده حضرت امام رضا(ع) یاران امام عصر از دورترین نقاط جهان گرد هم می‌آیند: «یَجْتَمِعُ إِلَیْهِ ‏مِنْ أَقَاصِی الْأَرْض».(ابن بابویه قمی، همان، ص۳۷۸) آنان همه یک ویژگی دارند و آن، اینکه تربیت شده برای امامشان هستند. این افراد را تفکری جهانی به هم پیوند داده است.

۴ زیستن با یاد او

ما باید به نسل منتظر بیاموزیم، از امامی که در پس پرده غیبت است، چگونه بهره ببرد و چگونه با یاد او زندگی کند. نسل منتظر باید لحظه به لحظه از امام زمان(عج) بهره بگیرد. هر نعمتی که نصیب همه ما شده، از برکت یاری طلبیدن از امام زمان(عج) است. یکی از ویژگی‌های نسل منتظر، این است که در همه اعمال، به امام زمان توجه دارد. امام رضا(ع) فرمود: إِنَّ مِنْ بَعْدِ الْحَسَنِ ابْنَهُ الْقَائِمَ بِالْحَقِّ الْمُنْتَظَر، فَقُلْتُ لَهُ: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِمَ سُمِّیَ الْقَائِمَ، قَالَ: لِأَنَّهُ یَقُومُ بَعْدَ مَوْتِ ذِکْرِهِ وَ ارْتِدَادِ أَکْثَرِ الْقَائِلِینَ بِإِمَامَتِه.(ابن بابویه قمی، همان) این سخن، به خوبی نشان می‌دهد که مردم عصر ظهور، از یاد امام خویش غافلند.

۵ خدامحوری

از ویژگی‌های نسل منتظر، خدامحوری است. این ویژگی، جوهره اساسی رفتار و منش فرد دیندار است و در جایگاه مهم‌ترین عامل در ایجاد تمایز تربیت دینی از دیگر حوزه‏های تربیتی، مطرح می‏‌شود. به‏ طور مشخّص، مفهوم خدامحوری عبارت است از: جهت‏‌گیری کلیه اعمال و رفتارهای انسان به سوی ملاک‌ها و معیارهای الهی، انعکاس این امر در فضای تربیت، بیانگر ویژگی خدامحوری است. امام رضا(ع) می‌فرماید: أوّل الأیمان هو التوحید، و الإقرار للّه تبارک و تعالى بالوحدانیه.(عطاردی، ۱۴۰۶: ج ۲، ص۱۵۹)، این سخن به خوبی وظیفه متولیان تربیت نسل منتظر را روشن می‌کند که باید توحید را در ذهن و جان نسل منتظر وارد کنند.

۶ دین محوری

دین، ناظر به کلیه جوانب زندگی انسان است و با نگرشی فراتر از رفع نیازهای موضعی و مادی، جهت‏دهنده بسیاری از خواسته‌های انسان در روند زندگی از حیث گزینش و نحوه عمل و مسیر آن می‏باشد. دین است که به زندگی، محتوا می‌دهد و آن را ازامپراتوری قدرتمند فن آوری که به اذعان اندیشوران، یکی از ثمرات منفی آن، پوچی و بی‌محتوایی زندگی و بی‌معنا کردن آن است، نجات می‌دهد. همچنین از تحیر و سرگردانی ناشی از گرفتار شدن در دریایی از اطلاعات بی‌حد و مرز، نجات می‌دهد. دین است که آرامش بخش انسان در دنیای پر از تنش و اضطراب امروزی است. امام رضا(ع) یکی از ویژگی‌های امام عصر(عج) را آشکار کردن دین می‌داند و می‌فرماید: التاسع من ولدک یا حسین هو القائم بالحق، المظهر للدین. (عطاردی، ۱۴۰۶: ج۱، ص۲۲۱).

بنابراین انسان‌هایی منتظرند که دین، محور زندگی‌شان باشند و خواهان ظهور کسی باشند که دین را به معنای واقعی کلمه برایشان آشکار کند.

۷ عدالت خواهی

نسل منتظر از بی عدالتی و ظلم، تنفر دارد و مخالفتش را به هر نحو ممکن اعلام می‌کند. عدالت از مقوله‌هایی است که همه پیامبران زعامت و رهبری خود را بر مبنای آن قرار داده‌اند. امام عصر(ع) نیز خود عدالت گستر است و در پی نسلی عدالت خواه. تا مردم، ضرورت عدالت را نفهمند و نخواهند، فرج را انتظار نخواهند داشت؛ لذا امام رضا(ع) در برخی موارد، امام مهدی(عج) را عدالت‌گستر معرفی می‌کند تا بفهماند که نسل منتظر، باید عدالت خواه و عدالت محور باشد. آن حضرت می‌فرماید: فإذا خرج أشرقت الأرض بنوره و وضع میزان العدل بین الناس. (عطاردی، همان: ج۱، ص۲۲۳)

۸ تجلی‌گاه ویژگی امام زمان(عج)

نسلی را می‌توان یک نسل منتظر نامید که بر اساس تربیت صحیح دینی، ویژگی‌های امام در آن‌ها تجلی یافته باشد یا دست کم، دوستدار و خواهان صفاتی باشند که امامشان دارا است. امام رضا(ع) در مناظره خود با راس الجالوت ویژگی‌های امام را این گونه بیان فرمود: به تورات، انجیل، زبور و قرآن، احاطه داشته باشد و با پیروان هر یک با کتاب خودشان احتجاج کند. همه زبان‌ها را بداند و با اهل هر زبانى با زبان خودش، مباحثه کند. افزون بر این‌ها، باید از هر آلودگى و عیبى، پاک باشد. همچنین عادل، با انصاف، حکیم، دلسوز و مهربان، بردبار، اهل بخشش و گذشت، راستگو و نیکوکار، صمیمى، امین و مطمئن باشد و امور مردم را حل و فصل کند. (قطب راوندی، :ج۱، ص۳۵۰)

این‌ها برخی از صفاتی است که امام رضا(ع) برای امام برشمرده است. در رهرو امام نیز باید این صفات ظهور کند. در کشورهای مسلمان باید عده‌ای باشند که به همه زبان‌ها آگاهی یابند تا بتوانند با هر کس با زبان خودش احتجاج کنند. باید عده‌ای از ادیان آگاهی کامل داشته باشند، تا بتوانند با پیروان هر دینی طبق آیین خودشان مناظره و بحث کنند. نیز باید دلسوزی، انصاف، عدالت، راستی، صبر و بردباری، مهربانی از خصوصیات آن‌ها باشد. بنابراین وظیفه متولیان تربیت است که به گونه‌ای نسل منتظر را تربیت کنند که ویژگی‌های رهبر و امام شدن و مسؤولیت پذیری در حکومت مهدوی را داشته باشند.

 

*ساز وکارهای تربیت دینی نسل منتظر از دیدگاه امام رضا(ع(

 

تربیت نسل، یک مسأله بسیار حساس و مهم است که در اسلام به آن اهمیت زیادی داده شده است. نکته اساسی‌ای که در آموزه‌های رضوی به چشم می‌خورد، تربیت دینی است. امام رضا(ع) درباره اهمیت آموختن تعالیم دینی برای جوانان می‌فرماید:

لَوْ وَجَدْتُ شَابّاً مِنْ شُبَّانِ الشِّیعَهِ لَا یتَفَقَّهُ لَضَرَبْتُهُ عِشْرُینَ سَوْطا؛ (مجلسی، بی‌تا: ج۷۵، ص۳۴۶) اگر جوانی از جوانان شیعه را بیابم که در مقام فراگیری دانش دین نباشد، برای تنبیه او بیست تازیانه بر او خواهم زد.

این روایت، نشان می‌دهد که هر فردی از مسلمانان باید با آموزه‌های دینی آشنا باشد؛ یا به روش اجتهادی یا تقلیدى. در غیر این صورت، اهل‌بیت، او را ملامت می‌کنند.

در این نوشتار، سازوکارهای تربیت دینی نسل منتظر را که امام(ع) بر آن تأکید دارد، به دو بخش تقسیم می‌کنیم؛ یکی سازوکارهای تربیتی که باید در خانواده انجام گیرد و دیگری سازوکارهایی که باید در حوزه جامعه صورت گیرد. البته این تقسیم بندی، دلیل بر آن نیست که در یک مورد، فقط خانواده نقش دارد و دیگری تنها جامعه؛ بلکه جامعه و خانواده در تمام موارد مشترکند؛ اما گاهی در یک مورد، نقش خانواده، نقش اصلی است و به همین جهت آن را در حوزه خانواده ذکر کرده‌ایم.

 

*تربیت نسل منتظر و سازوکارهای آن در حوزه خانواده

۱توجه به نقش خانواده

در باره نقش خانواده، باید به دو مرحله اشاره کرد که در تربیت نسل منتظر، نقش اساسی در بر دارد؛ یکی از این مراحل، نقش خانواده در تربیت دینی فرزند پیش از تولد او است که می‌توان از برخی مواردآن، با عنوان عامل زیست شناختی و وراثتی یاد کرد. نقش وراثت و انتقال خلق و خو‌های پدر و مادر به فرزندان بر کسی پوشیده نیست. وراثت با وجود اختیار فرزندان، زمینه و بستر مناسبی برای پذیرش و حرکت فرزندان به سوی مسیر خاص را فراهم می‌آورد. از مواردی که امام رضا(ع) بر آن تأکید می‌فرماید، اخلاق نیک پدر و مادر است. حسین بن بشار واسطى به حضرت رضا(ع) نامه‌‏اى نوشت که یکى از بستگانم درخواست وصلت با من دارد؛ ولى بداخلاق است. حضرت در جواب فرمود: اگر اخلاقش بد است، با او ازدواج نکن. (فلسفی، ۱۳۶۸: ج۱، ص۱۷۶)

در حدیثی دیگر حضرت رضا(ع) از پدرانش از امیرالمؤمنین(ع) روایت کرده است که حضرت رسول(ص) فرمود: لا تسترضعوا الحمقاء و لا العمشاء فان اللبن یعدى؛ (عطاردی، ۱۴۰۶:ج ۲، ص۲۷۸) زنان احمق و کم‌بین را براى شیردادن به کودکان خود اختیار نکنید، چرا که شیر زن در بچه اثر می‌گذارد.

تأثیر وراثت، به معنای اختیار نداشتن انسان نیست؛ بلکه بیان روند طبیعی انتقال صفات از اصل به فرع است. در حقیقت، سعادت، شقاوت، کفر، ایمان و… در کودک، حالت تعلیقی دارد که چون در محیط مساعد قرار گیرد، به فعلیت می‌رسد. به بیان دیگر، نقش وراثت، آن است که زمینه‌های سرشتی را قوی‌تر می‌کند و ضریب امکان تحقق آن‌ها را در شرایط محیطی مناسب، افزایش می‌دهد. پس اگر انسان در انتخاب همسر دقت کند و عوامل دینی و اخلاقی را در اولویت قرار دهد، بستری فراهم می‌آورد تا در آینده بتواند به آسانی محبت حضرت مهدی(عج) را به فرزند خود انتقال دهد.

پس از انتخاب همسر شایسته، در طلیعه ازدواج باید مهم‌ترین هدف ازدواج که همان تربیت فرزندان صالح است، مورد توجه باشد. باید یاد خداوند متعال میهمان قلب‌های پاک زن و مرد باشد و آن‌ها، ضمن رعایت سایر آداب نکاح، از خداوند فرزند سالم و صالح بخواهند. در کتاب شریف فقه الرضا، درباره نخستین برخورد زن و مرد، خطاب به شوهر، چنین آمده است: هنگامی که زن به خانه تو وارد شد، پیشانی‌اش را بگیر؛ او را به طرف قبله بنشان و بگو: خداوندا! او را به امانت گرفته‌ام و با میثاق تو بر خود حلال کرده‌ام، پروردگارا! از او فرزند با برکت و سالم روزی‌ام کن و شیطان را در نطفه شریک مساز و سهمی برای او قرار مده.(امام رضا، ۱۴۰۶:ص ۵۴)

در تربیت پیش از تولد کودک، به مرحله انعقاد نطفه نیز باید توجه داشت. بر اساس آموزه‌های دینی، یکی از مراحلی که در شکل گیری شخصیت دینی و مهدی باور فرزندان مؤثر است، مرحله انعقاد نطفه است. اعمال و رفتار والدین در برخوردهای تربیتی و مذهبی سهم عظیمی را در این امر ایفا می‌کند. خاصه اینکه شرع، دستور‌های زیادی برای این مرحله صادر کرده است که توجه به آن‌ها گامی مؤثر برای تربیت نسل منتظر می‌باشد. تجربه نشان می‌دهد خواندن دعاهایی که تقویت کننده ارتباط با امامان معصوم(ع) است، در تربیت نسل مهدی باور مؤثر است.

در سوره قصص که به نقل ماجراهای قوم بنی‌اسرائیل و حضرت موسی پرداخته است، خداوند تکوّن شخصیت موسی(ع) و رشد او را کنار سه زن مؤمن فوق‌العاده (مادر و خواهر آن حضرت و همسر فرعون) نشان می‌دهد که این سه زن می‌توانند الگوی زنان عصر انتظار باشند. مسلماً اگر زنان بخواهند در عصر انتظار، فرزندانی مطهر تربیت کنند، باید ویژگی‌های فوق العاده‌ای داشته باشند؛ مثلاً مادر حضرت موسی ظرفیت دریافت وحی داشته است؛ (هر چند این وحی در حد انبیا نبوده) خداوند به مادر موسی نبوت فرزندش را چنین نوید می‌دهد: «وَأَوْحَیْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ»(قصص:۷).

 

نوید نبوت مانند مقام‌های دنیایی نیست؛ بلکه پیام یک مجموعه مسؤولیت و تکلیف است. آن هم حضرت موسی که قرار بوده با سه قدرت نظامی، سیاسی و اقتصادی فرعون، هامان و قارون مبارزه کند. این زن باید خود بانویی لطیف، عابد، عارف، سیاسی و با درک نظامی باشد که خداوند به او چنین نوید و جایزه‌ای می‌دهد وگرنه اگر ظرفیت هریک از این‌ها را نمی‌داشت، بی‌تردید، برابر این بشارت، موضع می‌گرفت.

 

مرحله دوم نقش خانواده در تربیت دینی کودک، مرحله پس از تولد است. در این مرحله نیز به کارگیری اصول تربیتی، نقشی اساسی را در تربیت فرزند ایفا می‌کند؛ اما عواملی نیز هستند که احادیث سفارش می‌کنند آن‌ها را در تربیت فرزند رعایت کنیم؛ یکی از این موارد، لقمه حلال است. خوردن و آشامیدن، شرط حیات انسان و امری است که امر و نهی نمی‌پذیرد؛ اما این‌که انسان چه چیزی را بخورد و چه چیزی را نخورد، مهم است. دین اسلام، برای این مسأله اهمیت فراوان قائل شده است و آیات و روایات فراوانی در این زمینه وجود دارد: «فَکُلُواْ مِمَّا رَزَقَکُمُ اللّهُ حَلالاً طَیِّبًا»؛ پدر و مادر باید بدانند که لقمه، حتی در دوران جنینی بر ایمان و اعتقاد کودک اثر دارد. علاوه بر اینکه امام رضا(ع) به حلال بودن لقمه تأکید دارد، در سخنان گهربار حضرتش مواردی دیده می‌شود که برخی مواد غذایی را برای زنان باردار توصیه می‌فرماید. آن حضرت در این باره می‌فرماید: به زنان آبستن خود کندر بخورانید که اگر در شکم، پسر دارند، هوشمند و دلیر گردد و اگر دختر باشد، خوش خلق و زیبا شود و…. (کمره ای، ۱۳۵۱ش:ج۱۰، ص۲۱۷)

 

۲٫ تحکیم خانواده

در پرورش یک نسل منتظر، خانواده از جایگاه والایی برخوردار است. اگر بنا باشد مردم به حال خود رها شوند و هر کس به دنبال خواسته‌ها و هوس‌های خود برود، اجتماع به صورت ناموزون و ناهماهنگ درمی آید و هرج و مرج و بی‌بند و باری بر آن، حاکم خواهد شد؛ چون اجتماع، وابسته به خانواده و تربیت خانواده است. از آن جا که اصلاح جامعه، به اصلاح فرد وابسته است، تا فرد، اصلاح نشود، جامعه هم اصلاح نمی‌شود و در این اصلاح، نقش خانواده و زن، اهمیت بسزایی دارد. به طور کلی، اجتماع، همان خصوصیاتی را به خود می‌گیرد که افراد آن دارند و وقتی محیط، سالم می‌شود که افراد آن جامعه، مردمانی پرهیزگار باشند و پیوسته در راه اصلاح قدم بردارند. این حرکت تربیتی و اخلاقی در جامعه، نشانگر وجود زنان و مادرانی است که مردانی باایمان و باتقوا را در خانواده و در دامان پر مهر خود پرورش می‌دهند.

زن و شوهر در روابط عاطفی با یک دیگر باید این بیان گهربار امام رضا(ع) را در نظر گیرند که: اگر مؤمنی خشمگین شود، عصبانیت، وی را از طریق حق بیرون نمی برد و اگر شادمانی یابد، این خرسندی، وی را دچار باطل نمی کند و چون به اقتداری می‌رسد، بیش از آنچه حق دارد، نمی گیرد. (فضل الله، ۱۳۸۰: ص۲۳۶)

امام رضا(ع) در سیره عملی خویش در راستای تقویت عواطف و تکریم شخصیت حاضران در خانه و در جمع معاشران این گونه بود. ابراهیم بن عباس می‌گوید: هرگز شخصیتی برتر از امام رضا(ع) ندیدم. هرگز پای خویش را مقابل همنشین خویش، دراز نمی‌کرد و پیش از او تکیه نمی‌داد. به خدمتگزاران دشنام نمی‌گفت، صدایش به خنده بلند نمی‌شد و همواره با غلامان و زیردستان خود، کنار سفره غذا می‌نشست. (اربلی، ۱۴۲۱٫ق: ج۲، ص۲۴۷)

۳٫ خودسازی زنان در جایگاه مادران اجتماع

افرادی که می‌خواهند در جامعه منتظران، مثمر ثمر باشند و دیگران را در راستای اهداف جامعه منتظر بسازند، ابتدا باید خودساخته و مزین به شاخصه‌های نیکو باشند. مسأله خودسازی برای همه مهم است؛ اما برای زنان از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ زیرا نقش اصلی در تربیت نسل منتظر را زنان ایفا می‌کنند. زنان هستند که وظیفه اصلی آنان دیگرسازی است. اگر زنی خود به اخلاق مهدوی مزیّن باشد، می‌تواند بدون هزینه‌ای نسلی منتظر تحویل دهد. اهمیت نقش زنان در این باره به این دلیل است که مردان بیشتر تک مسؤولیتی هستند؛ یعنی تنها به ساختن خویش می‌پردازند؛ ولی زنان علاوه بر خودسازی به دگرسازی نیز می‌پردازند که همان پرورش فرزندان و نسل منتظر باشد. امام رضا(ع) با توجه به این مسئولیت عظیم مادران، سفارش اکید داشت که با زنانی شایسته ازدواج کنند. آن حضرت می‌فرماید: ما أفاد عبد فائده خیرا من زوجه صالحه إذا رآها سرّته و إذا غاب عنها حفظته فی نفسها و ماله.(عطاردی، ۱۴۰۶: ج۲، ص۲۵۶).

از آنچه گفته شد، نتیجه می‌گیریم که مادر، اولین الگوی اخلاقی برای فرزندان است. در جامعه‌ای که شاخصه‌های منتظر بودن در مادر نباشد، تربیت نسلی منتظر محال است؛ لذا برای تربیت نسلی منتظر بر ما است که به تربیت اخلاقی مادران توجه کنیم. البته تربیت ایمانی و عبادی مادران هم در تربیت نسل منتظر اثر دارد؛ اما اخلاق مادر چون عملا به کودک نشان داده می‌شود، اثر بارزتری دارد.

۴٫باور و ایمان والدین برای تربیتی هدفمند

آنچه در فرآیند تربیت نسل منتظر، مهم است، این است که والدین باور داشته که در جامعه اسلامی مهدی باور، باید برای فرزند به تربیتی هدفمند توجه کرد. حضرت زکریا(ع) افق دیدش این نبود که فرزندی داشته باشد تا فلان رتبه مادی و دنیایی را به دست بیاورد؛ بلکه او به تربیتی هدفمند می‌اندیشید. حضرت زکریا می‌گوید: خدایا! به من فرزندی عطا کن که وارث علم یعقوب شود و عالمی دینی شود که بتواند علمش را به دیگران منتقل کند؛ نه اینکه صرفاً یک شهروند خوب و سالم باشد. خداوند متعال می‌فرماید: «هُنَالِکَ دَعَا زَکَرِیَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِی مِن لَّدُنْکَ ذُرِّیَّهً طَیِّبَهً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاء»(آل عمران:۳۸)، حضرت یحیی، فرزند دوره کهنسالی یک پیرمرد و پیرزن بوده؛ ولی با این حال، خداوند، او را به مقام یاوری پیامبر اولوالعزم زمان خویش نایل کرد. آن بزرگوار به سبب ممانعت از انجام فعل حرام، به دست هیرودس پادشاه به طرز فجیعی به شهادت رسید؛ ولی الآن با گذشت حدود دو هزار سال همچنان نام و مقبره‌اش پابرجا است. وقتی یکی از شاخصه‌های نسل مهدی‌باور از نگاه امام رضا(ع) اندیشیدن به آینده است، این تفکر، تربیت را نیز هدفمند می‌سازد.

۵٫ به کارگیری اصول تربیتی

درباره اصول تربیتی، می‌توان به نکاتی اشاره کرد؛ از جمله سلامت نفس مربی. کسانی که در مصدر و بستر تربیت قرار می‌گیرند، باید ابتدا به تربیت خود بپردازند. یک انسان تربیت شده، قادر خواهد بود در جایگاه مربی، نقش خود را به خوبی ایفا کند. در بیماری‌های ویروسی و واگیردار، معمولاً شخصی را که به بیماری مبتلا است، از استفاده مشترک از وسایل، منع می‌کنند؛ زیرا انتقال میکروب، باعث بیمار شدن افرادی است که در آن محیط زندگی می‌کنند. در خانواده‌ای که پدری عصبانی، پرخاشگر، بدزبان یا مادری مضطرب، وسواسی و افسرده وجود دارد، مسلماً در روحیه فرزندان اثر منفی می‌گذارد.

از دیگر اصول، توجه به تفاوت‌های فردی است؛ یکی از اصولی که مربی باید در تربیت، به آن، توجه کند، اصل تفاوت‌های فردی است. در قرآن کریم، آیاتی وجود دارند که تفاوت‌ها و برتری بین افراد را تشریح می‌کند. تفاوت‌ها در خلقت و در عمل و در محیط‌های گوناگون وجود دارد، و شکی نیست که این تفاوت‌های بین افراد، ناشی از حکمت الهی است؛ زیرا همین تفاوت است که آنان و اجتماع را به سوی تکامل مستمر سوق می‌دهد؛ به طوری که اگر بشر مانند زنبور عسل، یکنواخت خلق شده بود، حس ترقی طلبی و بلندپروازی انسانی در نهاد او وجود نداشت. گاهی در بعضی از خانواده‌ها به مواردی برمی خوریم که بعضی از پدران و مادران به امید داشتن فرزندانی متدین، بدون اینکه ظرفیت روحی و توانایی فرزندشان را در نظر بگیرند، اعمالی را بر آن‌ها تحمیل می‌کنند و با این روش نادرست، حالت دلسردی و بدبینی به مسائل معنوی در فرزندان ایجاد می‌کنند و اشکالات گوناگون تربیتی را هم به بار می‌آورند. امام رضا(ع) می‌فرماید:

حدّث الناس بما یعرفون، و اترکهم ممّا لایعرفون. (عطاردی، ۱۴۰۶: ج۲، ص۴۵۶) اى یونس با مردم طبق فهم و دانش آن‌ها سخن بگو، و از آنچه درک نمی‌کنند دست بکش.

۶٫ تشویق جوانان به ازدواج

در جامعه‌ای که سن ازدواج بالا می‌رود و جوانان تمایلی به ازدواج نشان نمی دهند، فساد اخلاقی روز به روز بیشتر می‌شود؛ به علاوه، شور و نشاط جوانی برای تربیت فرزند در سنین پایین‌تر، بیشتر است. باید مشکلات ازدواج جوانان امروزی را که بیشتر مسائل دست و پا گیر و ساختگی خودمان است، از سر راه برداشت. ۲۰ تا ۲۵ سالگی، سنی است که اوج نشاط و شادابی است و اگر جوانان جامعه در این سن ازدواج کنند، این نشاط و فعالیت، صرف تربیت فرزند می‌شود؛ در نتیجه نسلی که اینان پرورش می‌دهند، بسیار به معیارها و شاخص‌های نسل منتظر، نزدیک است. در مقابل، جامعه‌ای که جوانان در فاصله سنی بین ۳۰ تا ۴۰ ازدواج می‌کنند، و نشاط و فعالیت جوانی‌شان صرف تفریحات ناسالم و گناه شده است، پدر و مادری که به تفریحات ناسالم دوران جوانی عادت کرده‌اند، آیا می‌توانند نسل منتظری را تربیت نمایند؟. از امام رضا(ع) نقل شده است: مردى خدمت حضرت باقر(ع) آمد. امام به او فرمود: آیا همسر دارى؟ گفت: ندارم. فرمود: من دوست ندارم شبى زن نداشته باشم؛ در صورتى که همه دنیا مال من باشد، سپس حضرت فرمود: پدرم می‌فرمود: دو رکعت نمازى که مرد متأهل می‌خواند بهتر از مجردی است که روزها را روزه داشته باشد و شب‌ها را به عبادت بگذراند.

در محیط خانواده، پدران و مادران باید فرهنگ صحیح ازدواج و همسرداری را به جوانان بیاموزند، تا شاهد تربیت نسلی منتظر باشیم.

 

*تربیت نسل منتظر و سازوکارهای آن در جامعه

در برخی مسائل تربیت دینی، نقش جامعه نسبت به خانواده پر رنگ‌تر است؛ لذا در این نوشتار به برخی سازوکارهای تربیت نسل منتظر که بر عهده جامعه است، اشاره می‌کنیم. منظور از جامعه، نهادهای گوناگونی چون دستگاه‌های تبلیغاتی، ارگان‌های فرهنگی و آموزشی است.

۱٫شناساندن امام زمان به مردم

آشکار است که اقبال قلبی، از شناخت و احساس محبّت، مایه می‌گیرد؛ از این رو مهم‌ترین وظیفه‌ای که شیعه منتظر بر عهده دارد، کسب معرفت درباره وجود مقدّس امام و حجّت زمان خویش است. در روایات نیز بر معرفت امام تأکید فراوانی شده است. در تربیت، معرفت امام زمان(عج) بهترین وسیله تربیت ایمانی نسل منتظر است. اگر معرفت امام برای منتظر حاصل شود، او خود را در جبهه امام می‌بیند و احساس می‌کند در خیمه امام و کنار آن حضرت قرار گرفته است؛ بنابراین لحظه‌ای در تلاش برای تقویت جبهه امام خویش کوتاهی نمی کند. اگر بتوانیم انسان‌هایی با معرفت به امام عصر(عج) تربیت کنیم، می‌توانیم بگوییم تا حدی برای ظهور، زمینه سازی کرده‌ایم.

امام رضا(ع) در هر فرصتی سعی داشت به معرفی آن امام بزرگوار بپردازد. امام به دعبل خزایی فرمود: یا دعبل! الإمام بعدی محمّد ابنی و بعد محمّد ابنه علیّ، و بعد علیّ ابنه الحسن، و بعد الحسن ابنه الحجّه القائم المنتظر فی غیبته، المطاع فی ظهوره، لو لم یبق من الدنیا إلّا یوم واحد لطوّل اللّه عزّ و جلّ ذلک الیوم حتى یخرج فیملأ الأرض عدلا کما ملئت جورا. (عطاردی، ۱۴۰۶: ج۱، ص۲۲۴)

امام در معرفی نشانه‌های قائم به اباصلت هروی فرمود: در عمرِ پیرمردان و در منظرِ جوانان است، هر گاه کسى او را مشاهده کند، گمان می‌کند چهل ساله یا کمتر است. یکى از علامات او، این است که با مرور شب و روز، پیر نمی‌شود؛ تا آن گاه که اجلش فرا رسد. (عطاردی، ۱۴۰۶: ج۱، ص۲۲۶)

وظیفه نهادهای گوناگون آموزشی و فرهنگی است که چهره حقیقی امام عصر را برای نسل جوان معرفی کنند.

۲٫ ترویج خدا گرایی در جامعه

ایمان به خدا و خداگرایی در رفتار و اعمال، از نکات مهم و اساسی برای منتظر است. خداوند متعال در قرآن کریم در باره شیعیان منتظر در آخرالزمان آیاتی دارد که ما به یکی از آنها در اینجا اشاره می‌کنیم؛ خداوند می‌فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّهٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّهٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَلاَ یَخَافُونَ لَوْمَهَ لآئِمٍ ذَلِکَ فَضْلُ اللّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاء وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ»(مائده:۵۴).

۳٫ترویج فرهنگ حق باوری(حق پویی(

در دوران آخرالزمان همه چیز مشتبه می‌شود و فتنه‌ها فراوان می‌شود، ستاره‌های آسمان هدایت، سالیان درازی از غروبشان می‌گذرد وآخرین آن‌ها مدت‌ها است که از دیدگان بشرغایب شده است، در این وضعیت مشتبه و آلوده به شبهات، مؤمنان و متعهدان به امام(عج) ‌باید مسیر حق را تشخیص داده، در مسیر آن حرکت کنند. در تربیت انسان منتظر، باید او را به گونه‌ای پرورش داد که به دنبال حقایق باشد. از منظر امام رضا(ع) حق، پذیرش توحید و حقانیت انبیا از آدم تا خاتم و تصدیق همه امامان در جایگاه جانشینان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است. در یک کلام حق، پذیرفتن اصول دین است، آن گونه که قرآن و اهل بیت بیان می‌کنند.

۴٫ گسترش عدالت محوری در جامعه

وقتی به جهان کنونی و مردم ستم دیده و مظلوم می‌نگریم، در نگاه نخست، چنین به نظر می‌رسد که پاک کردن زمین از ظلم و ستم و برچیدن بساط طاغوت، ناممکن است و مظلومان عالم، فریادرسی ندارند، تا حق آنان را از طاغوتیان بگیرد. از سویی، حکمت خداوند بر این تعلق گرفته است که زندگانی انسان براساس فطرت خدادادی جاری شده، شالوده آن که عدالت و عدالت خواهی و ظلم ستیزی است، بدون پاسخ نماند. از طرفی دیگر، مسأله عدل در اسلام از روز نخست در همه زمینه‌ها از بُعد عقیدتی و دینی گرفته تا بُعد فقهی و اجتماعی، مورد توجه و عنایت بوده است.

بشر در طول زمان، همیشه منتظر روزی بوده است که عدالت در جوامع حاکم شود و هم‌چنان در آرزوی آن، لحظه شماری می‌کند؛ تا آن رؤیای دیرینه بشر با ظهور عدل مشتهر به وقوع بپیوندد. امام رضا(ع) امام زمان را عدالت گستر می‌داند و می‌فرماید: الرابع من ولدی ابن سیّده الإماء، یطهّر اللّه به الأرض من کلّ جور و یقدّسها من کلّ ظلم [و هو] الذى یشکّ الناس فی ولادته و هو صاحب الغیبه قبل خروجه، فإذا خرج أشرقت الأرض بنوره و وضع میزان العدل بین الناس، فلا یظلم أحد أحدا؛ (عطاردی، ۱۴۰۶ق: ج۱، ص۲۲۳).

در دعای افتتاح امام عصر(عج) با عنوان عدل معرفی شده است: «اللّهمَّ وصَلِّ علی ولیِّ أمرِکَ القائِمِ المُؤَمَّلِ وَالعَدْلِ المُنْتَظَر». وقتی امامی عدالت گستر است، باید در جامعه نسلی را تربیت کرد که در پی عدالت و خواهان عدالت باشند. عدالت، باید محور اساسی مسائل جامعه باشد و در بحث عدالت، تفاوتی بین افراد نیست.

۵٫ تقویت دینداری در جامعه

امام رضا(ع) می‌فرمایند: رحم اللَّه عبدا أحیا أمرنا. (فلسفی، ۱۳۶۸: ج۱، ص۱۰۹) امر دین به معنای مجموعه‌ای از آموزه‌های اجتماعی دین است. امام رضا(ع) می‌خواهد که دین توسط مردم زنده نگه داشته شود، بنابراین در تربیت نسل منتظر، باید دقت کرد که آن‌ها را به گونه‌ای تربیت نمود که مفاهیم و آموزه‌های دین را به خوبی بدانند و به احیا و نشر آن نیز بپردازند.

۶٫ منزلت شناسی

از دیگر ابعاد تربیتی نسل منتظر، توجّه دادن او به موقعیت، ارزش و منزلتش در اجتماع بشری و نزد خداوند متعال است. نسل منتظر باید بداند که جایگاه و منزلتی که در روایات برای او ذکر شده، مقامی بس عظیم و ارزشمند است. بلندی و مرتبت مقام منتظر به حدی است که آنان را به شهدای در راه خدا تشبیه کرده‌اند. انتظار از باور‌های بسیار با ارزش در تفکر شیعی و اسلامی است که در روایات ما برترین اعمال امت نامیده شده است. بر همین اساس، منتظر نیز باید بهترین امت باشد. اتصاف به صفت انتظار، تناسب و سنخیت با این مفهوم باارزش را می‌طلبد. جایگاه منتظر، جایگاه یک مؤمن متدین و آشنا به وظایف خویش متناسب با زمان و مکان است. در ارزش، جایگاه و منزلت منتظر مؤمن و متعهد، همین بس که هر کدام از آنان با پنجاه نفر از اصحاب رسول گرامی خدا(ص) مقایسه شده و برتر شناخته شده‌اند. این معنا در کلامی نورانی و آسمانی از وجود نازنین پیامبر اسلام(ص) چنین آمده است: سیأتی قوم من بعدکم، الرجل منهم له أجر خمسین منکم، قالوا: یا رسول الله! نحن کنا معک ببدر و حنین و أحد و نزل فینا القرآن، فقال: إنکم لو تحملون ما حملوا لم تصبروا صبرهم؛ (مجلسی، ۱۴۲۱: ج۵۲، ص۱۳۰)، بعد از شما قومی خواهد آمد که پاداش هر یک از آن‌ها برابر پاداش پنجاه نفر از شما است، گفتند: یا رسول الله! مگر نه این است که ما در حضور شما در بدر و احد و حنین شرکت جستیم و قرآن در میان ما نازل شد؟، فرمود: اگر آنچه بر آن‌ها روی خواهد داد، بر شما روی می‌داد، شما نمی‌توانستید چون آن‌ها صبر و شکیبایی را پیشه خود سازید.

بنابراین باید نسل منتظر را آشنا با وظایف و منزلتشان کرد تا دشمنان نتوانند با تبلیغات، شأن و منزلت آن‌ها را کمرنگ نشان داده، آن‌ها را مجذوب خود کنند.

۷٫نهادینه کردن فرهنگ انتظار

یکی از عقایدی که باید آن را در نسل منتظر نهادینه کرد، انتظار فرج است. عقیده منتظر بودن، انسان را به گونه‌ای رشد می‌دهد که متناسب با جامعه مهدوی باشد. امام رضا(ع) می‌فرماید: إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِیُّ الَّذِی یَجِبُ أَنْ یُنْتَظَرَ فِی غَیْبَتِه؛(ابن بابویه قمی، ۱۳۹۵: ج۲، ص۳۷۷) به راستى قائم ما که مهدى است، آن است که باید در حال غیبتش انتظار او را بکشند.

انتظار در زمان غیبت که امام رضا(ع) در کلام خود از آن سخن گفته است، انتظاری عملی است؛ یعنی نسلی که همچون امام زمان زندگی می‌کنند و می‌کوشند در غیاب حضرت، فرهنگ مهدوی را بر جامعه حاکم کنند. این انتظار است که پسندیده و نیکو و مورد نظر امام است.

۸٫ ایجاد فضای مساعد تربیتی در جامعه

محیط مساعد تربیتی، برای تربیت همه جانبه لازم است. اگر جامعه اصلاح نشود، تلاش مربیان به نتیجه مطلوب نمی‌رسد. جامعه فاسد، افراد را به فساد می‌کشاند. یک نسل مطهّر، نیازمند یک فضای سالم است تا بتواند در آن رشد کند؛ به عبارت دیگر، برای آنکه فرزندان و نسلی منتظر و مطهّر از خود به یادگار بگذاریم، لازم است پیش از آن، خود به این باور برسیم که می‌توانیم و باید چنین فضای طاهری را مهیّا کنیم. در بستر چنین فضای طاهری است که انجام وظایف عبادی برای نسل جدید امکان پذیر می‌شود. انقلاب امام مهدی(عج) یک انقلاب جهانی است، نه یک انقلاب منطقه‌ای و محلی. نمی توان تنها به آموزش و تربیت کودک در خانه و مدرسه همت گماشت؛ در حالی که فضای کشور و جهان، فضایی ضد مهدوی است.

امام رضا(ع) در زمان خود با وجود حکامی چون مأمون با تدابیر خود فضای مطهّری را برای نشر فرهنگ اسلام به وجود آورد. به نظر می‌رسد زهد و پرهیزکاری امام بود که این فضای مطهّر را به وجود آورد؛ لذا بر متولیان امر تربیت است که با تمسک به سیره عملی امام، فضایی مطهر را در جامعه به وجود آورند. یکی از روش‌های امام(ع) امر به معروف بود که پیوسته آن را به اصحاب سفارش می‌کرد و می‌فرمود:

إذا امتّى تواکلت الأمر بالمعروف والنّهی عن المنکر فلیأذنوا بوقاع من اللّه تعالى؛ (عطاردی، ۱۴۰۶: ج۲، ص۳۸۲) هر گاه امت من امر به معروف و نهى از منکر را ترک کنند، باید در انتظار عذاب پروردگار باشند.

امام نه تنها مردم را به امر به معروف و نهی از منکر دعوت می‌کرد، بلکه خود نیز به اجرای این فریضه الهی می‌پرداخت تا فساد و فحشای دشمن را خنثا کند. در کتاب ارشاد ذکر شده است که على بن موسى(ع) در خلوت، مأمون را بسیار نصیحت می‌کرد و از خداوند عز و جل بیم مى‏داد و کارهاى خلافى را که انجام مى‏داد، تقبیح مى‏‌کرد.(شیخ مفید، ۱۴۱۳: ج۲، ص۲۶۹).

۹٫ آموزش و گسترش مراسم عبادی در جامعه

از راه‌های تعالی و رشد معنویت و باورهای دینی در خانواده و جامعه، آموزش وگسترش فرایض الهی در جامعه است. در این مورد نیز والدین باید در خانه بکوشند تا انجام فرایض عبادی و فلسفه آن را برای فرزند بیان کنند. در کنار این آموزش، نهادهای تربیتی جامعه چون آموزش و پرورش، دانشگاه، صدا و سیما و رسانه‌های تبلیغاتی هم باید در گسترش تعالیم و فرایض عبادی دین بکوشند؛ برای نمونه می‌توان در جامعه، فریضه الهی نماز را گسترش داد که به گفته قرآن کریم، نماز بازدارنده از فحشاء و منکرات است. امام رضا(ع) درباره فلسفه نماز می‌فرماید: إنّ عله الصلاه أنها إقرار بالرّبوبیه للّه عزّ و جلّ، و خلع الأنداد و قیام بین یدی الجبّار جلّ جلاله بالذّله و المسکنه و الخضوع و الاعتراف، و الطّلب للإقاله من سالف الذّنوب، و وضع الوجه على الأرض کلّ یوم إعظاما للّه جلّ جلاله و أن یکون ذاکرا غیر ناس و لا بطر و یکون خاشعا متذلّلا راغبا طالبا للزیاده فی الدّین و الدنیا مع ما فیه من الإیجاب، و المداومه على ذکر اللّه عزّ و جل باللّیل و النهار و لئلّا ینسى العبد سیّده و مدبّره و خالقه، فیبطر و یطغى و یکون ذلک فی ذکره لربّه عزّ و جلّ، و قیامه بین یدیه‏ زاجرا له عن المعاصی، و مانعا له من أنواع الفساد. (عطاردی، همان: ج۲، ص۱۵۵)

از دیگر موارد تأثیرگذار در جامعه می‌توان به همجواری و بودن در محضر قرآن اشاره کرد. تعالیم قرآنی باید به طُرق گوناگون بین افراد جامعه شناخته و عمل شود. امام رضا(ع) می‌فرماید: اجْعَلُوا لِبُیُوتِکُمْ نَصِیباً مِنَ الْقُرْآنِ فَإِنَّ الْبَیْتَ إِذَا قُرِئَ فِیهِ الْقُرْآنُ یُسِّرَ عَلَى أَهْلِهِ وَ کَثُرَ خَیْرُهُ وَ کَانَ سُکَّانُهُ فِی زِیَادَه؛(فیض کاشانی، بی تا: ج۲، ص۲۲۰) برای خانه‌های خود، بهره‌ای از قرآن کریم، قرار دهید؛ زیرا در خانه‌ای که قرآن قرائت شود، گشایش برای ساکنانش فراهم آید و خیرش فراوان شود و اهل خانه در برکت و فزونی باشند.

۱۰٫ تأکید بر نقش تعقل در جامعه

عده‏اى بر این باورند که عبادات، منحصر است در انجام نماز و خواندن نمازهاى مستحب و گرفتن روزه‏هاى واجب و مستحب، بدون آنکه در رمز و راز آن اندیشه کنند، یا در زمان و اوضاع آن تعقل نمایند؛ در حالی که در قرآن بیش از هزار بار، کلمه «علم» و مشتقات آن، که نشانه بارورى خرد و اندیشه است تکرار شده است و افزون بر ۱۷ آیه به طور صریح انسان را به تفکّر دعوت کرده است. بیش از ۱۰ آیه با کلمه «انظروا» دقت کنید، شروع شده است. بیش از پنجاه مورد کلمه «عقل» و مشتقّات آن به کار رفته است و در چهار آیه نیز قاطعانه به تدبّر در قرآن امر شده است. همچنین از کلمه «فقه» و «تفقّه» و امثال آن بهره گرفته شده است. امام هشتم اصلی‌ترین عبادت را اندیشیدن و بهره‏ورى از خرد مى‏‌داند و می‌فرماید: لیست العباده کثره الصّیام والصّلوه، وانّما العباده کثره التّفکر فى امر اللّه؛(ابن بابویه، ۱۳۷۸: ج۱، ص۱۵۶) عبادت، زیادى روزه و نماز نیست؛ بلکه بسیار اندیشیدن در امر خداوند است.

۱۱٫ ارج نهادن به پرهیزکاری در جامعه

محمد بن موسى بن نصر رازى می‌گوید: از پدرم شنیدم که می‌گفت: مردى به حضرت رضا(ع) عرض کرد: به خدا قسم! روى زمین، از جهت پدر، احدى شریف تر از تو نیست، آن بزرگوار فرمود: پدران مرا تقوا مشرف ساخت و اطاعت خدا، ایشان را بهره‏‌مند گردانید، مرد دیگرى به آن بزرگوار عرض کرد: به خدا قسم که بهترین مردمانى، آن حضرت فرمود: اى مرد! قسم یاد مکن. بهتر از من کسى است که نزد خدا تقواى او زیادتر از من باشد و اطاعت خدا را بیش از من رعایت کند. به خدا قسم! این آیه نسخ نشده است: «وَجَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُم».(ابن بابویه قمی، ۱۳۷۸: ج۲، ص۲۳۶)

۱۲٫ تبلیغات سالم همراه با عمل

در ارائه دین به مردم، نقش تبلیغات بسیار مهم است. امام رضا(ع) می‌فرماید: اگر مردم، معارف دین را از ما می‌شنیدند، عاشق دین می‌شدند. (ابن بابویه، ۱۴۰۳: ص۱۸۰) اگر اسلام ناب و صحیح از زبان اسلام شناسی آگاه و دلسوز گفته شود، همه تشنگان را به خود جذب کرده و مکاتب مادی و ضد دینی تعطیل می‌شود؛ چون مردم می‌فهمند که سعادت آن‌ها در سایه دین است.

امروزه کشورهای بزرگ، تحقیقات گسترده‌ای در زمینه اسلام انجام می‌دهند و به طور مرموز با نوشتن کتاب و مقاله و فیلم و نمایشنامه با نام دین، دین را می‌کوبند. وظیفه ما است که با تبلیغات سالم، همراه علم و عمل، به مبارزه با دشمنان اسلام برخیزیم.

*نتیجه

یکی از مسائل حساس جامعه کنونی، تربیت نسلی است که با امام عصر خود و فرهنگ ظهور آشنا باشند. در این راستا، خانواده و جامعه هر دو نقشی اساسی را در تربیت دینی نسل منتظر ایفا می‌کنند.

امام رضا(ع) به موضوع مهدویت نظر داشته و در روایات متعددی به موضوع فضیلت انتظار اشاره فرموده است. از نگاه آن حضرت، دین محوری، خدامحوری، اندیشیدن به آینده، با یاد امام عصر زندگی کردن، تفکر جهانی داشتن، و آمادگی ظهور و تخلق به اخلاق امام، از شاخصه‌های نسل منتظر است.

با توجه به ویژگی‌ها و شاخصه‌هایی که آن امام برای نسل منتظر ارئه می‌دهد، می‌توان راهکارهایی را برای تربیت دینی نسل منتظر ارائه داد. در تربیت دینی نسل منتظر، خانواده و جامعه هر دو تأثیر بسزایی دارند؛ لذا در این نوشتار، سازوکارهای تربیت دینی در دو حوزه خانواده و جامعه به طور جداگانه بررسی شده است. البته تعیین کردن یک سازوکار برای خانواده به معنای تأثیر نداشتن جامعه نیست؛ بلکه در تمام موارد، خانواده و جامعه با هم نقش دارند؛ اما گاهی نقش یکی از دیگری پررنگ تر و حساس تر است. توجه به نقش خانواده، باور و ایمان والدین برای تربیتی هدفمند، خودسازی اخلاقی زنان در جایگاه مادران اجتماع، تحکیم خانواده، به کار گیری اصول تربیتی و تشویق جوانان به ازدواج، از راهکارهایی است که نقش خانواده در آن پررنگ تر است.

شناساندن امام زمان(عج) به مردم، ترویج خداگرایی در جامعه، ترویج فرهنگ حق باوری و خدامحوری و عدالت خواهی، تقویت دینداری و ایجاد فضای مطهر، آموزش و گسترش مراسم عبادی، تأکید بر نقش تعقل و نهادینه کردن انتظار فرج از مسائلی است که جامعه در اجرای آن نقش حساسی دارد.

 

پرتال جامع فرهنگی اطلاع رسانی راسخون

سه شنبه 27 خرداد 1393  12:29 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها