برخی افراد گرد شخصیتهای اجتماعی میآیند تا منافع گروهی و شخصی خویش را به مصالح عمومی و واقعیتها برتری دهند. این افراد در صدد بهرهوری از نام و عنوان دیگران میباشند. این روش به صورت یک جریان عمومی است که همواره در پیرامون شخصیتهای اجتماعی در جریان میباشد. پیآمد این نوع بهرهوریها افزون بر ناهنجاریهای اجتماعی، مخدوش نمودن چهرههای برجسته اجتماعی میباشد.
افراد زیرک و فرزانه زمینه این گونه سوء بهرهوری را از بین میبرند. با هوشیاری و تصمیم به موقع این گونه افراد را رسوا نموده و از کردار زشت آنان بیزاری میجویند و از وابستگی آنان نسبت به خویشتن ابراز انزجار میکنند. بعد از فتح مکه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم گروه هایی را برای تبلیغ اسلام و دعوت به مسلمان شدن مردم، به اطراف اعزام مینمود. یکی از این گروهها با مسؤولیت «خالد بن ولید» برای تبلیغ قبیله «بنی جذمیه» به اطراف مکه اعزام شدند. اینها مأموریت داشتند فقط مردم را به اسلام دعوت کنند. دستور جنگ و قتال با هیچ کس نداشتند. خالد که کینه این قبیله را از زمان جاهلیت به دل داشت، هنگامی که به قبیله وارد شد همه را مسلح و آماده دفاع دید. به آنان ابلاغ کرد که مکه سقوط کرده و همه مردم مسلمان شدهاند. سلاحهای خویش را زمین گذاشته تسلیم شوید. در این میان شخصی به نام «جحدم» احساس توطئه نمود. گفت من تسلیم نمیشوم، زیرا فرمانده اینان خالد است. اگر تسلیم شویم کشته میشویم! لیکن سران قبیله به هشدار وی توجه نکردند پیشنهاد خالد را پذیرفتند و تسلیم شدند. خالد دستور داد دستان آنان را بستند آنگاه تعدادی از آنان را کشت و تعدادی را آزاد ساخت! هنگامی که خبر این جنایت به رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم رسید حضرت سخت ناراحت شدند و برای جبران جنایات خالد دو اقدام بزرگ نمودند. نخست این که علی بن ابیطالب علیهالسلام را اعزام نمود، تا تمام خسارات و خون بهای کشته شدههای آنان را پرداخت نموده و از آنان دلجویی نماید. دو دیگر این که، خالد این رفتار جنایت بار خویش را به نام اسلام و رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم تمام کرده بود. رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در ملأ عمومی با تشریفات خاص رو به قبله ایستاد، سه بار با صدای رسا از رفتار خالد اعلان بیزاری نمود، اللهم انی ابرأ الیک مما صنع خالد بن الولید ثلاث مرات. [1] .
نمونه همین رفتار از برخی افراد که خود را وابسته به اهل بیت (ع) دانسته و خود را شیعه و پیرو باقرالعلوم علیهالسلام معرفی مینمودند صورت گرفت. این گروه که «غلات» نام گرفتند با رفتار نکوهیده خویش خود را وابسته به باقر العلوم علیهالسلام جلوه دادند. امام باقر علیهالسلام برای این که از سوء بهرهوری غلات جلوگیری کند، آنان را رسوا ساخت و از رفتار آنان ابراز بیزاری نمود. امام در حضور دیگران سران «غلات» را لعن و نفرین نمودند و فریاد برآورد که مغیرة بن سعید همانند بلعم باعورا است، قال مثله مثل بلعم. [2] بنان التبان ان بنانا لعنة الله یکذب علی ابی علیهالسلام اشهد ان ابی علی بن الحسین کان عبدا صالحا. [3] «بنان که لعنت خدا بر وی باد بر پدرم دروغ میبست، من گواهی میدهم که پدرم علی بن الحسین (علیهما السلام) بنده شایسته خدا بود». جبههگیری امام و قاطعیت حضرت در برابر غلات باعث رسوایی آنان شد. و دروغهایی که مطرح میساختند آشکار گشت. این رفتار باعث میشود افراد فرصت طلب نتوانند از موقعیتهای اجتماعی دیگران سوء بهرهوری نمایند و چهره آنان را آسیب برسانند. این رفتار حضرت قاطعیت در تصمیم را بر همگان میآموزد. افراد با موقعیتهای اجتماعی نباید با ملاحظه کاری و رو در بایستی زمینه ناهنجاریهای دیگران را فراهم سازند.
پی نوشت ها:
[1] سیره ابن هشام، ج 5، ص 96.
[2] رجال کشی، ص 227.
[3] بحار، ج 25، ص 297.