جابر بن یزید میگوید: از امام محمد باقر علیهالسلام پرسیدم: «مراد از ملکوت آسمان و زمین چیست که به حضرت ابراهیم خلیل الله علیهالسلام نشان دادند که حق تعالی در قرآن عزیز ذکر آن فرموده که: «و کذلک نری ابراهیم ملکوت السماوات و الارض» [1] .
پس دیدم که آن حضرت دست مبارک خود را به جانب آسمان برداشت و به من گفت: «نگاه کن.»
ناگهان نوری را دیدم که از دست آن حضرت به آسمان متصل شده بود چنانکه چشمها خیره میشد، پس فرمود: «ابراهیم، ملکوت آسمان و زمین را چنین دید.»
سپس آن حضرت دست مرا گرفته و به درون خانه برد و جامهی خود را عوض نموده و فرمود: «چشمهایت را بر هم بگذار.» پس چشمان خود را بستم. بعد از چند لحظه حضرت فرمود: «آیا میدانی که در چه مکانی هستی؟» گفتم: «نه.» فرمود: «در آن ظلمتی هستی که ذوالقرنین گذارش به آنجا افتاده بود.» گفتم: «آیا اجازه میدهید که چشم خود را باز بکنم؟»
حضرت فرمود: «باز کن که هیچ چیزی را نخواهی دید.» چون چشمان خود را باز کردم در تاریکی مطلقی بودم که جای قدم خود را نیز نمیدیدم. پس از چند لحظه، دوباره حضرت فرمود: «آیا میدانی که در کجا هستی؟!» گفتم: «نه.» حضرت فرمود: «بر سر آن چشمهای که خضر از آن آب زندگانی خورده بود قرار داری.»
و همچنین مرا از عالمی به عالم دیگر میبرد تا به پنج عالم رسیدیم، حضرت فرمود که: «ملکوت آسمانها و زمینها که ابراهیم دید چنین است که تو دیدی، دوازده عالم است و هر امامی که از ما بگذرد در یکی از این عالمها ساکن میشود تا آنکه وقت ظهور قائم آل محمد علیهمالسلام بشود.» سپس به من فرمود: «چشمانت را ببند.» پس من چشمان خود را بستم.
بعد از چند لحظه، فرمود: «چشمانت را باز کن.»
چون چشمانم را باز کردم خود را در خانهی آن حضرت دیدم، پس ایشان جامهی اولی خود را پوشید. بعد متوجه شدم که تمام این سیرها، سه ساعت طول کشیده بود. [2] .
در حدیث دیگری امام باقر علیهالسلام درباره آیهی و کذلک نری ابراهیم ملکوت السماوات و الارض» میفرماید: «هفت آسمان برای ابراهیم شکافته شد تا آن حضرت آسمان هفتم و موجودات آن را و زمینهای هفتگانه را با موجودات درون آن ببیند.»
برای محمد صلی الله علیه و آله و سلم نیز چنین شد، و ولی شما و ائمهی بعد از او نیز چنین چیزهایی را میبینند. [3] .
پی نوشت ها:
[1] سورهی انعام آیهی 75 «یعنی: و این چنین، ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم.».
[2] حدیقة الشیعه.
[3] تفسیر عیاشی.