-اقتصاد خرد و كلان:
علم اقتصاد در دو بعد خرد و كلان در جهت رفع نيازهاي بشر به كار گرفته مي شود. در ديدگاه خرد، به مطالعه و تعيين قيمت در يك بنگاه اقتصادي يا يك صنعت، چگونگي رفتار مصرف كننده و توليد كننده و ساز و كار بازار پرداخته ميشود. در ديدگاه كلان اقتصادي، مسايلي چون درآمد و مخارج كل كالاها و خدمات، ميزان تورم و بيكاري، رشد اقتصادي، رابطه مبادله ارز، سياستهاي دولت اعم از پولي و مالي و نرخ بهره و سرمايهگذاري، مصرف و پس انداز وغيره مطرح است.
ـ قانون تقاضا:
رابطه معكوس بين قيمت و مقدار را در اقتصاد قانون تقاضا ميگويند ، يعني هر گاه قيمت افزايش ( كاهش ) مييابد مقدار تقاضا كاهش ( افزايش ) مييابد.
ـ تغيير در مقدار تقاضا:
در صورتي كه قيمت يك كالا تغيير كند طبق قانون تقاضا، مقدار تقاضا در جهت عكس تغيير مييابد و به اين تغيير در اصطلاح تغيير در مقدار تقاضا گويند.
ـ تغيير در تقاضا:
در اقتصاد زماني كه بر اثر عواملي كه بر تقاضا موثراند، منحني تقاضا جابه جا شود كه به معناي افزايش يا كاهش تقاضاي كالاي مربوطه ميباشد، در اصطلاح تغيير در تقاضا گفته ميشود.
شايان ذكر است تغيير در تقاضا با تغيير در مقدار تقاضا متفاوت است. در تغيير تقاضا، قيمت و مقدار ثابت هستند و عوامل ديگري مثل درآمد، سليقه، تبليغات و غيره باعث تغيير در تقاضا ميشود.
ـ هزينه فرصت:
ارزش استفاده از فرصتهاي ديگر كه از آن صرف نظر ميكنيم را هزينه فرصت ميگويند. زماني كه يك عامل توليد كمياب است، تخصيص آن در يك فعاليت توليدي به معني صرف نظر كردن از فرصت براي استفاده از آن در زمينههاي ديگر است. هزينه فرصت تشريح كننده اين واقعيت است كه اگر انتخاب اوليه صورت نميگرفت، انتخابهاي ديگري با ارزشهاي متفاوت وجود ميداشت كه ميتوانست صورت بگيرد.
ـ توليد ناخالص داخلي(GDP):
ارزش پولي كالا و خدمات نهايي كه در مدت معين ( معمولاً 1 سال ) در اقتصاد داخلي كشور توليد ميشود را توليد ناخالص داخلي ميگويند. شايان ذكر است كه توليد ناخالص داخلي محدود به مرز جغرافيايي يك كشور است و ارزش پولي و توليدات نهايي اتباع خارجي كه در داخل كشور به فعاليت اقتصادي ميپردازند را نيز شامل ميشود. در صورت كسر استهلاك توليد خالص به دست ميآيد.
ـ توليد ناخالص ملي (GNP):
ارزش پولي كالا و خدمات نهايي كه در مدت معين ( معمولاً 1 سال ) در اقتصاد توليد ميشود را توليد ناخالص ملي ميگويند. بايد توجه داشت كه توليد ناخالص ملي صرفاً محدود به مرزهاي جغرافيايي يك نميباشد بلكه ارزش پولي اتباع يك كشور كه در خارج از آن كشور فعاليت ميكنند نيز شامل ميشود. لازم به ذكر است كه در توليد ناخالص ملي و داخلي خريد و فروش كالهاي نامشروع و غير قانوني به عنوان فعاليت اقتصادي لحاظ نميگردد.
ـ درآمد ملي و درآمد سرانه:
توليد خالص ملي را در اصطلاح درآمد ملي كشور ميگويند. با تقسيم درآمد ملي به جمعيت كشور درآمد سرانه به دست ميآيد.
ـ ضريب فزاينده (ضريب تكاثر):
هرگاه يكي از اجزاء مستقل موثر بر تقاضاي كل، مانند سرمايهگذاري، مخارج دولت، مصرف و... تغيير يابد درآمد ملي به ميزان چند برابر آن افزايش مييابد. زيرا زماني كه سرمايهگذاري افزايش پيدا ميكند توليد افزايش پيدا كرده، تقاضا افزايش مييابد، مصرف افزايش مييابد و مجدداً تقاضا و توليد افزايش مييابد و اين روند باعث افزايش چندين برابر توليد و در نهايت درآمد ملي كشور ميشود. به اين ضريب افزايشي، ضريب فزاينده ( تكاثري) گويند.
ـ ارزش خالص فعلي:
ارزش خالص فعلي جهت بررسي پروژهها و توجيهپذيري آنها به لحاظ اقتصادي به كار ميرود. ارزش فعلي سرمايهگذاري، ارزش كنوني تنزيل شدهي درآمدهاي آتي ناشي از سرمايهگذاري است. بنابراين پروژهها و طرحهاي اقتصادي زماني مقرون به صرفهاند كه درآمد طرح بيشتر از جبران هزينهاي باشد كه دراثر استفاده از كالاهاي سرمايهاي در مدت عمر آن ايجاد ميشود.
ـ اشتغال كامل:
اشتغال كامل به وضعيتي اطلاق ميشود كه بيكاري در آن جامعه بسيار اندك ( كمتر از 5 درصد) باشد و تقريباً تمامي آحاد جامعه دراشتغال باشند.
- تعادل اشتغال كامل:
اگردر حالت اشتغال كامل تقاضاي كل با عرضه كل برابر باشد، درآمد ملي در اشتغال كامل در تعادل است و در نتيجه تعادل اشتغال كامل بدون تورم و بيكاري در اقتصاد برقرار خواهد بود.
ـ تعادل ركودي:
در وضعيت اشتغال كامل هر كشور به سطح مشخصي از توليد دست پيدا ميكند. در صورتي كه سطح تقاضاي كل و عرضه كل كالا و خدمات توليد شده در جامعه در سطحي كمتر از سطح توليد در وضعيت اشتغال كامل باشد، به علت آنكه تقاضاي كل از عرضه كل توليد اشتغال كامل كمتر است، شكاف ركودي به ميزان كمبود تقاضاي موثر به وجود ميآيد كه سبب بروز بيكاري در جامعه ميگردد. در نتيجه تعادل عرضه و تقاضاي جامعه در وضعيت ركودي رخ ميدهد.
ـ سپرده ديداري:
به حسابهاي جاري بدون بهره در بانكهاي تجاري به استثناء سپرده ساير بانكها، دولت و دولتهاي خارجي سپرده ديداري گويند.
ـ عرضه پول فعال:
كليه اسكناس و مسكوك در اختيار مردم و سپردههاي ديداري مردم در اختيار بانكهاي تجاري را عرضه پول فعال ميگويند.
ـ نقدينگي:
به عرضه پول فعال به اضافه شبه پول ( شامل سپرده پس از انداز و مدت دار و ... ) را نقدينگي يا تعريف گسترده پول گويند.
ـ ذخيره قانوني:
مبالغي كه بانك مركزي از سپردههاي بانكهاي تجاري دريافت ميكند تا در صورت بروز مشكلاتي چون بحرانهاي مالي و ورشكستگي و نظير آن بتواند از آن مبالغ در جهت كمك به بانكها براي رفع مشكل اقدام بنمايد. درصدي كه از جانب بانك مركزي اعلام ميشود را نرخ ذخيره قانوني ميگويند.
ـ پايه پولي ( پول پرقدرت):
مجموع مقدار كل پول نقد، اسكناس، و مسكوك در دست مردم و ذخاير نزد بانكها را پايه پولي گويند كه مستقيماً توسط بانك مركزي كنترل ميشود.