من در هفته دهم حاملگى عمداً جنين را سقط کردهام. نسبت به سقط جنين چه بايد بکنم؟
سقط جنين بر شما حرام بوده است که مرتکب شديد ولى کفاره ندارد ليکن ديه شرعى جنين را ضامن هستيد، و بايد ديه را به وارث شرعى او بپردازيد و خودتان از اين ديه ارث نمىبريد . |
|
اگر دكتر متخصص تشخيص دهد كه اگر جنين با عمل جراحى خارج شده و در دستگاه نگهدارى شود به حيات خود ادامه خواهد داد، آيا جايز است كه اقدام به عمل جراحى شود؟ آيا حكم مسأله قبل از ولوج روح و بعد از آن فرق دارد يا نه؟
با فرض اينكه جنين در دستگاه زنده خواهد ماند، بيرون آوردن آن اشكالى ندارد و فرقى بين قبل از ولوج روح و بعد از ولوج روح نيست . |
|
با توجه به روشهاى درمان نازايى که در حال حاضر انجام مىشود، گاهى اوقات حاملگىهاى چند قلو (چهار قلو) اتفاق مىافتد، که در اکثر موارد، با زايمان زودرس در ماههاى پنجم و ششم همراه است و جنينها به ثمر نرسيده و از بين مىروند. يکى از روشهايى که امروزه در دنيا انجام مىشود، کاهش تعداد اين جنينها در ماههاى اول حاملگى (پنجاه تا شصت روزگى) است، تا بقيه جنينها بتوانند رشد نمايند و حاملگى به ثمر برسد. آيا اين روش درمانى از نظر شرع مقدس اسلام جايز است يا خير؟
اگر كاهش بعضى از جنينها، موجب زنده ماندن بقيه شود (و عدم كاهش، سبب از بين رفتن همه آنها گردد) اشكال ندارد . |
|
در منابع و عرف پزشکى، خطر جانى و مرگ مادر و احتمال عوارض در حاملگىها و بيماريهاى مختلف، با درصد تعيين مىشود. آيا سقط درمانى، فقط در مواردى كه درصد بالايى از خطر، مادر يا كودك را تهديد مىكند، جايز است، يا درصد پايين نيز مىتواند مجوز باشد؟
ناقصالخلقه بودن جنين، مجوّز شرعى براى سقط جنين حتّى قبل از ولوج روح در آن محسوب نمىشود، ولى اگر تهديد حيات مادر بر اثر استمرار حاملگى مستند به نظر پزشك متخصص و مورد اطمينان باشد و يا موجب مشقّت شديده باشد، سقط جنين قبل از ولوج روح در آن اشكال ندارد . |
|
ديهى سقط جنين که با رضايت کامل پدر و مادر، و از راههاى مختلف انجام مىشود، به عهده كيست؟
ديه بر عهده مباشر سقط مىباشد. اگر دکتر مستقيماً سقط را انجام دهد ديه بر عهده اوست و اگر پرستار تزريق نمايد به عهده اوست و اگر مادر دارو را خورده بر عهده مادر مىباشد و در همه موارد ديه بايد به ورثه طفل پرداخت شود که در موارد اول و دوم پدر و مادر و در مورد سوم پدر است که اگر ايشان عفو نمايند ساقط مىشود هر چند گناه آن که قتل نفس يا مشابه آن باشد ثابت است. |
|
اگر دکتر به دستور مادر، جنين را سقط کند، ديه ثابت مىشود يا قصاص؟
در فرض مرقوم ديه ثابت مىشود و بر عهدهى دکتر است. |
|
در صورتى كه مىدانيم مسلماً جنين بعد از تولد خواهد مرد آيا سقط درمانى جايز است؟
اگر تشخيص بيمارى در جنين قطعى است و داشتن و نگهداشتن چنين فرزندى موجب حرج مىباشد، در اين صورت جايز است قبل از دميده شدن روح، جنين را اسقاط كنند ولى بنابر احتياط، ديه آن بايد پرداخت شود . |
|
با پيشرفت علوم پزشکى و جنين شناسى در دوران باردارى اطباء ناقص الخلقه بودن جنين را تشخيص مىدهند و اگر بخواهند ناقص الخلقه بودن جنين را به اطلاع والدين برسانند ممکن است آنها اقدام به سقط جنين يا اقدام به رفع نقص جنين نمايند در حالى که احتمال بهبودى بسيار ضعيف است. در فرض سؤال اطلاع دادن دکتر جايز است يا نه؟
اطلاع دادن فى نفسه واجب نيست مگر آنکه قانونى در اين زمينه موجود باشد، يا غرض از مراجعه به طبيب و پرداخت پول به او اطلاع از حال جنين باشد . |
|
اينجانب زنى باردار هستم با توجه به وضعيت نامناسب جسمانى و ترس از تشديد کمخونى، ناراحتى معده و ضعف کلى بدن مايل به سقط جنين هستم. لطفاً حکم شرعى را بيان کنيد.
سقط جنين جايز نيست و موارد مذکور موجب حليّت آن نمىباشد . |
|
اگر باردارى باعث خجالت و آبروريزى من يا خانوادهام شود، آيا مىتوانم در سه ماهه اول آن را سقط كنم؟
سقط جنين شرعاً حرام است و آنچه در سؤال ذكر شده مجوّز آن نمىباشد . |
|
آيا سقط جنينى كه نطفهاش با وطى به شبهه توسط فرد غير مسلمان و يا با زنا منعقد شده، جايز است؟
جايز نيست . |
|
اگر جنين در رحم، مشرف به موت حتمى باشد و باقى ماندن آن در رحم به همان حال براى زندگى مادر خطرناك باشد، آيا سقط آن جايز است و اگر شوهر آن زن مقلّد كسى باشد كه سقط جنين در حالت مذكور را جايز نمىداند، ولى زن و اقوام او از كسى تقليد مىكنند كه آن را جايز مىداند، تكليف مرد در اين حالت چيست؟
چون در فرض سؤال امر دائر است بين مرگ حتمى طفل به تنهايى و بين مرگ حتمى طفل و مادر او، بنابر اين چارهاى جز اين نيست كه لااقل زندگى مادر با سقط جنين نجات داده شود و در فرض سؤال، شوهر حق ندارد همسرش را از اين كار منع كند، ولى واجب است تا حد امكان بگونهاى عمل شود كه قتل طفل مستند به كسى نشود . |
|
اگر زن باردارى مجبور به معالجه لثه يا دندانهايش شود و بر اساس تشخيص پزشك متخصص نياز به عمل جراحى پيدا كند، آيا باتوجه به اينكه بيهوشى و عكسبردارى با اشعه باعث نقص جنين در رحم مىشود، سقط جنين براى او جايز است؟
دليل مذكور مجوّزى براى سقط جنين محسوب نمىشود . |
|
مقدار ديه جنينى كه دو ماه و نيم عمر دارد، در صورتى كه عمداً سقط شود چقدراست و پرداخت آن برعهده كيست؟
اگر علقه باشد ديه آن چهل دينار است و اگر مضغه باشد شصت دينار است و اگر استخوان بدون گوشت باشد هشتاد دينار است و ديه به وارث جنين با رعايت طبقات ارث پرداخت مىشود ولى وارثى كه مباشر سقط جنين بوده از آن، سهمى ندارد . |
|
زنى جنين هفت ماهه خود را كه ناشى از زنا بوده بنا به درخواست پدرش سقط كرده است، آيا ديه بر او واجب است؟ و بر فرض ثبوت ديه، پرداخت آن بر عهده مادر است يا پدر او؟ و در حال حاضر به نظر شما مقدار آن چقدر است؟
سقط جنين حرام است هر چند بر اثر زنا باشد و درخواست پدر باعث جواز آن نمىشود و در صورتى كه مادر مباشر در سقط جنين باشد ديه بر عهده مادر است. امّا در مقدار ديه جنين در فرض سؤال ترديد وجود دارد و احوط اين است كه مصالحه شود و اين ديه در حكم ارث كسى است كه وارث ندارد . |
|
سقط جنين فىنفسه چه حكمى دارد؟ و در صورتى كه ادامه باردارى براى زندگى مادر خطر داشته باشد، حكم آن چيست؟
سقط جنين شرعاً حرام است و در هيچ حالتى جايز نيست مگر آنكه استمرار حاملگى براى حيات مادر خطرناك باشد كه در اين صورت سقط جنين قبل از ولوج روح، اشكال ندارد، ولى بعد از دميدن روح جايز نيست حتّى اگر ادامه حاملگى براى حيات مادر خطرناك باشد مگر آنكه استمرار باردارى، حيات مادر و جنين هر دو را تهديد كند و نجات زندگى طفل به هيچ وجه ممكن نباشد ولى نجات زندگى مادر به تنهايى با سقط جنين امكان داشته باشد . |
|
بعضى از زوجها، مبتلا به بيمارىهاى خونى بوده و داراى ژن معيوب مىباشند و در نتيجه ناقل بيمارى به فرزندان خود هستند و احتمال اين كه اين فرزندان مبتلا به بيمارىهاى شديد باشند، بسيار زياد است و چنين كودكانى از بدو تولّد تا پايان عمر، دائما در وضع مشقّت بارى به سر خواهند برد. مثلا بيماران هموفيلى همواره ممكن است با كوچكترين ضربهاى دچار خونريزى شديد منجر به فوت و فلج شوند. حال آيا با توجّه به اين كه تشخيص اين بيمارى در هفتههاى اوّل باردارى ممكن است آيا سقط جنين در چنين مواردى جايز است؟
اگر تشخيص بيمارى در جنين قطعى است و داشتن و نگهداشتن چنين فرزندى موجب حرج مىباشد، در اين صورت جايز است قبل از دميده شدن روح، جنين را اسقاط كنند ولى بنابر احتياط، ديه آن بايد پرداخت شود . |
|
آيا از بين بردن نطفه منعقد شدهاى كه در رحم مستقرّ شده، قبل رسيدن به مرحله علقه كه تقريبا چهل روز طول مىكشد، جايز است؟ و اصولاً در كداميك از مراحل ذيل سقط جنين حرام است: 1 - نطفه استقرار يافته در رحم 2 - علقه 3 - مضغه 4 - عظام (قبل از دميدن روح)
از بين بردن نطفه بعد از استقرار آن در رحم و همچنين سقط جنين در هيچيك از مراحل بعدى جايز نيست . |
|
پزشكان متخصص مىتوانند از طريق استفاده از روشها و دستگاههاى جديد، نواقص جنين در دوران باردارى را تشخيص دهند و با توجه به مشكلاتى كه افراد ناقصالخلقه بعد از تولد در دوران زندگى با آن مواجه مىشوند، آيا سقط جنينى كه پزشك متخصص و مورد اطمينان آن را ناقصالخلقه تشخيص داده، جايز است؟
سقط جنين در هر سنّى به مجرّد ناقصالخلقه بودن آن و يا مشكلاتى كه در زندگى با آن مواجه مىشود، جايز نمىشود . |
|
پزشك بعد از معاينه در ماههاى اول حاملگى به زن گفته است كه استمرار باردارى احتمال خطر جانى براى او دارد و در صورتى كه حاملگى ادامه پيدا كند، فرزندش ناقصالخلقه متولد خواهد شد و به همين دليل پزشك دستور سقط جنين داده است، آيا اين كار جايز است؟ و آيا سقط جنين قبل از دميده شدن روح به آن جايز است؟
ناقصالخلقه بودن جنين، مجوّز شرعى براى سقط جنين حتّى قبل از ولوج روح در آن محسوب نمىشود، ولى اگر تهديد حيات مادر بر اثر استمرار حاملگى مستند به نظر پزشك متخصص و مورد اطمينان باشد، سقط جنين قبل از ولوج روح در آن اشكال ندارد . |
|
آيا سقط جنين بر اثر مشكلات اقتصادى جايز است؟
سقط جنين به مجرّد وجود مشكلات و سختىهاى اقتصادى جايز نمىشود . |