0

بلا در اسلام و قانون جذب

 
pebdeniofpersia
pebdeniofpersia
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1390 
تعداد پست ها : 2564
محل سکونت : اصفهان

بلا در اسلام و قانون جذب

بلا در اسلام و قانون جذب

 


سخنران مشهوری که قصد داشت قانون جذب را دینی معرفی کند می‏گفت: فکر بلا، باعث ایجاد بلا می‏شود. برای اثبات گفته خود از این روایات سود می‏جست که پیامبر فرمود: (البلاء موكل بالمنطق) روایت را هم این‏گونه معنا می‏کرد که عذاب و گرفتاری وابسته است به گفتار، اگر به بلا فکر کنی، همان سرت می‏آید. آیا این روایت همین را می گوید؟


جذب

بلا وابسته است به گفتار! روایت فوق روایت دقیقی است. (البلاء موكل بالمنطق) )من لا یحضره الفقیه، الشیخ الصدوق، ج 4، دارالاضواء، الصفحة 327( باید دقت کرد واژه‏های به کار رفته در روایات را مطابق با معنای دقیق همان واژه ترجمه کرد. همان‏گونه که کلمه ذنب (گناه) در چند معنا به کار رفته، مراد از کلمه بلا هم تنها عذاب‏های آسمانی نیست. در زبان فارسی بلاء به معنای عذاب بکار می‏رود؛ در حالی که در منابع اسلامی، بلاء به این معنا نیست. اصل واژه بلاء به معنی آزمایش و آزمون الهی است؛ یعنی بستری که انسانِ با ایمان در آن آزموده می‏شود.

 اگر گاهی آن را «سختی» معنا می‏کنند در واقع این گونه معناکردن نه عین معنا، که بیانِ لازمه معناست. یعنی به جای آن‏که خود ابتلاء را ذکر کنند لازمه آن‏ را بیان می‏کنند. از آن‏ جا که آزمون معمولا ملازم با سختی است، در بیان معنای بلاء، به بیان همان سختی و دشواری که در آزمون الهی وجود دارد، اکتفا می‏کنند. پس بلاء نه به معنای عذاب که به معنای "سختی" است و بعلاوه سختی هم نه عین معنایِ بلاء است، بلکه لازمه معنای آن است و معنای دقیق آن، آزمایش است. از همین روست که در بعضی ترجمه‏ها بلاء را ابتلاء معنا کرده‏اند.

کلمه «بلاء حسن» که در قرآن نسبت به مۆمنین استعمال شده به معنای آزمون نیکوست نه عذاب نیکو. وَ لِیبْلِی الْمُۆْمِنینَ مِنْهُ بَلاءً حَسَنًا إِنَّ اللّهَ سَمیعٌ عَلیمٌ‌ ‍(انفال، 17). و یا درباره حضرت ابراهیم که خداوند به او مأموریت داد فرزندش را قربانی کند «بلاء مبین» بکار رفته است. قَدْ صَدَّقْتَ الرُّۆْیا إِنّا کذلِک نَجْزِی الْمُحْسِنینَ‌ / إِنَّ هذا لَهُوَ الْبَلاءُ الْمُبینُ‌. (صافات، 106) بلاء مبین به این معنا نیست که دستور خداوند به آن پیامبر عظیم‏الشأن، عذاب الهی بود، بلکه به این معناست که دستور قربانی، آزمایش و ابتلایی آشکار برای ابراهیم بود.

بعضی از گویندگان که به حدیث بالا تمسک می‏کنند ادامه حدیث را حذف می‏کنند؛ در حالی که ادامه روایت به خوبی معنای بلا را بیان کرده است. در ادامه حدیث بالا آمده است هنگامی که کسی با اطمینان ادعا کند که من مرتکب فلان گناه و معصیت نمی‏شوم، (چون خودش را بری از اشتباه دانسته و به خودبینی دچار شده) شیطان (از این رو که شیطان نقطه ضعفش را پیدا کرده و می‏داند از کدام ناحیه آسیب‏پذیر است) همه کارهایش را رها می‏کند و به ابتلای او دل می‏بندد و به گناه او امیدوار می‏شود، بلکه بتواند او را مبتلا کند.

تأثیر کلام از نوع جذب اتفاقات نیست؛ بلکه از نوع این است که شیطان نواحی آسیب‏پذیر رفتار انسان را شناسایی می‏کند و به همان نقطه طمع می‏بندد و در نهایت همان ادعا بستر امتحان و آزمایش او می‏گردد. آن‏چه در قانون جذب ادعا شده که هرچه انسان به آن فکر کند همان دقیقا اتفاق می‏افتد به هیچ وجه در روایت تأییدی نمی‏توان بر آن یافت

 

بنابراین معنای روایت (البلاء موكل بالمنطق) این‏گونه است که یکی از زمینه‏های آزمایش انسان، گفتار آن‏هاست. انسان‏ها در جایی امتحان می‏شوند که گفتاری دارند (ادعایی دارند). بر همین مبناست که گفته شده بعضی از مدعیانی که ادعای دست‏یابی به مقام علمی علی(علیه‏السلام) را داشته‏اند با همین ادعا آزموده شده‏اند و بعد از آن‏که سۆالات پیش پا افتاده‏ای از ایشان پرسیده‏اند، درمانده شده و نقص علمی ایشان بر همگان روشن شده است.

اضافه می‏کنیم که حتی اگر بلاء به معنای عذاب هم ترجمه شود، معنای مناسب‏تر آن این است که بیشتر گناهان انسان مربوط به عضوی به نام زبان است و عذاب‏هایی که بخاطر لغزش‏های زبان به انسان می‏رسد زیاد است؛ نه آن‏گونه که در قانون جذب گفته شده که یاد بلاء، باعث جذب بلاء می‏گردد.

 

روایت بالا به نقل اهل سنت

لازم به یادآوری است در منابع روایی اهل سنت، این روایت ذکر شده و به گونه دیگری تفسیر شده است که از ادامه روایت معلوم می‏شود که منظور از بلا، نوعی مکافات است که انسان با سرزنش دیگران خود به آن گرفتار می‏شود. به عبارت دقیق‏تر بلا به معنای گناه  و تکرار همان اشتباهی است که به دیگران نسبت داده است؛ یعنی بلایی که خود گناه و تخلف است در این روایت دو ویژگی دارد؛ اولا نوعی عکس‏العمل است. دوم با مذمت و نیش زبان زدن به دیگران برای گوینده اتفاق می‏افتد.

فکر گناه

باید دانست اولا روایت نمی‏گوید که اگر کسی به بلا فکر کند او بلا را جذب می‏کند (اگر روایت این گونه بود در آن‏ صورت اندکی به قانون جذب نزدیک بود). دوم این که اساسا در روایت تصورِ بلا مطرح نیست، بلکه سرزنش دیگران (قول و بیان نه تصور ذهنی) محور روایت است. جالب توجه این که در بعضی از مجامع روایی این حدیث ذیل عنوان "الفرق بین النصیحه و التعییر"  آمده است یعنی روایت مذکور برای بیان تفاوت بین نصیحت و سرزنش ذکر شده است. همین طور روایت می‏افزاید: بلا به سخن وابسته است اگر کسى دیگرى را به شیر خوردن از سگى سرزنش کند از او شیر خواهد خورد. شعر مشهور عرب در همین باب است.

احفظ لسانك لا تقول فتبتلى إن البلاء موكـل بالمنطـق

مطلب قابل توجه در دلالت حدیث، فهم مخاطبین از این روایت بوده که اساسا روایت را جذبی معنا نکرده‏اند و آن را مکافات معنا کرده‏اند.

 

داستان کسایی و یزیدی

در منابع اهل سنت آمده است که روزی کسایی و یزیدی در مجلس هارون الرشید بودند. هنگام نماز مغرب شد، همگان به کسایی (یکی از قاریان هفتگانه قران که به قراء سبعه مشهورند) اقتدا کردند. هنگام نماز کسایی سوره کافرون را تلاوت کرد و بخشی از آن را فراموش کرد. بعد از نماز یزیدی(با حالت مذمت و سرزنش) به او گفت: قاری و امام اهل کوفه در سوره کافرون اشتباه می‏کند؟! بعد از آن، نماز عشا را به امامت یزیدی(ابومحمد یزیدی نحوی معروف) خواندند، او در همان ابتدای سوره حمد دچار فراموشی شد. بعد از نماز به او گفتند: خوب بود زبانت را حفظ می‏کردی؛ گفتی تا این که خودت مبتلا شدی،که پیامبر فرموده البلا موکل بالمنطق[ابن الجزری ، غایة النهایة ، 1/540.].

معنای روایت (البلاء موكل بالمنطق) این‏گونه است که یکی از زمینه‏های آزمایش انسان، گفتار آن‏هاست. انسان‏ها در جایی امتحان می‏شوند که گفتاری دارند (ادعایی دارند). بر همین مبناست که گفته شده بعضی از مدعیانی که ادعای دست‏یابی به مقام علمی علی(علیه‏السلام) را داشته‏اند با همین ادعا آزموده شده‏اند و بعد از آن‏که سۆالات پیش پا افتاده‏ای از ایشان پرسیده‏اند، درمانده شده و نقص علمی ایشان بر همگان روشن شده است

 

در این داستان تاریخی، کلام را نه به عنوان جذب مشابه که به عنوان مکافات دنیوی سرزنش ذکر شده است. بنابراین نقل، معنا این‏گونه می‏شود: افرادی که زبان به سرزنش دیگران باز کرده‏اند در واقع خودشان مبتلا بوده‏اند و نمی‏دانسته‏اند یا توجه نداشته‏اند؛ الان داشته قبلی‏شان نمود ظاهری به خود گرفته است. برخلاف قانون جذب که مدعی است بعد از کلام و اندیشه، رویدادهای خارجی خلق می‏شود.

و بعلاوه روایت در مورد تعقّب دو عمل حرف می‏زند (عملی به نام تعییر، عمل دیگری به نام گناه را بدنبال دارد.) در حالی که قانون جذب، از اساس در باب تأثیرپذیری عمل از عمل ادعایی ندارد. بلکه در مورد ارتباط افکار با وقایع خارجی سخن می‏گوید.

 

نتیجه گیری

دلالت روایت این است که کلام تأثیر در آینده انسان دارد؛ اما نه با مکانیزمی که در قانون جذب گفته شده است. تأثیر کلام از نوع جذب اتفاقات نیست؛ بلکه از نوع این است که شیطان نواحی آسیب‏پذیر رفتار انسان را شناسایی می‏کند و به همان نقطه طمع می‏بندد و در نهایت همان ادعا بستر امتحان و آزمایش او می‏گردد. آن‏چه در قانون جذب ادعا شده که هرچه انسان به آن فکر کند همان دقیقا اتفاق می‏افتد به هیچ وجه در روایت تأییدی نمی‏توان بر آن یافت.

سه شنبه 30 اردیبهشت 1393  3:53 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها