زینالعابدین پیک محبت بود. این هم عجیب است: راه میرفت، هرجا، بی کسی را میدید، هر جا غریبی را میدید، فقیر و مستمندی را میدید، کسی را میدید که دیگران به او توجه ندارند، به او محبت میکرد، او را نوازش میکرد و به خانه خودش میآورد. [1] .
روزی یک عده جذامی را دید. (همه از جذامی فرار میکنند، و آن که فرار میکند از سرایت بیماریش میترسد، ولی خوب اینها هم بنده خدا هستند) از اینها دعوت کرد، اینها را به خانه خود آورد و در خانه خود از اینها پرستاری کرد. [2] خانه زینالعابدین خانه مسکینان و یتیمان و بیچارگان بود.
پی نوشت ها:
[1] منتهی الآمال، معرب ج 2، ص 15.
[2] بحارالانوار، ج 46 و کافی ج 2، ص 123.