0

سینه یا گنجینه‏ دانش بیکران الهی

 
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

سینه یا گنجینه‏ دانش بیکران الهی

سینه یا گنجینه‏ دانش بیکران الهی

روایت شده است که امام مجتبی علیه‏السلام در مجلس رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم حاضر می‏گشت، در حالی که هفت سال بیشتر از سن شریف او نگذشته بود. وحی الهی را از لب‏های مبارک پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می‏شنید و آن را حفظ می‏کرد. وقتی به خانه برمی‏گشت آنچه را حفظ کرده بود برای مادرش صدیقه‏ی کبری علیهاالسلام بازگو می‏کرد. هرگاه علی علیه‏السلام نزد حضرت زهراء علیهاالسلام می‏آمد، کلمات تازه‏ای از قرآن و وحی را از او می‏شنید، از آن حضرت سؤال می‏فرمود که: اینها را از کجا نقل می‏کنی؟
می‏فرمود: از فرزندت حسن علیه‏السلام.
روزی حضرت علی علیه‏السلام در خانه پنهان گشت، تا اینکه امام حسن علیه‏السلام وارد خانه شد، و می‏خواست کلمات نورانی وحی الهی را که شنیده بود بازگو کند ولی نتوانست مثل گذشته صحبت کند، بلکه به لرزه افتاد و کلماتش درهم شد. مادرش حضرت زهراء علیهاالسلام تعجب کرد.
امام حسن علیه‏السلام عرض کرد:
لا تعجبین یا اماه؛ فان کبیرا یسمعنی و استماعه قد أوقفنی.
ای مادر؛ تعجب نکن، گویا امروز شخص بزرگی به گفتار من گوش می‏دهد و شنیدن او مرا از تکلم باز داشته است.
و در روایت دیگری این گونه نقل شده است که، آن حضرت فرمود:
یا اماه؛ قل بیانی و کل لسانی، لعل سیدا یرعانی.
ای مادر؛ بیانم نارسا و زبانم ناتوان گردیده است، گویا آقای بزرگواری مراقب من است.
آنگاه امیرمؤمنان علی علیه‏السلام از محل خود خارج شد، و فرزند دلبندش را بوسید [1] .

پی نوشت ها:
[1] بحارالأنوار: 43 / 338 ذیل حدیث 11.

  *  عَزیزٌ عَلَیَّ اَنْ اَرَی الْخَلْقَ وَلا تُری  *
********
یک شنبه 28 اردیبهشت 1393  4:23 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها